*بازنگری در سرزمینهای شمالی
کیادلیری اعتقاد دارد که در برنامهریزیها برای استانهای شمالی راه را اشتباه رفتهایم. به گفته او دولت باید در شمال یا روی کشاورزی سرمایهگذاری کند یا به صنعت و گردشگری فکر کند. چون صنعت و گردشگری باعث شده تا اراضی زمینهای کشاورزی هر روز کوچکتر از قبل شود و هر لحظه بخشی از آن قربانی ساخت ویلا یا طرح جدیدی شود.
علاوه بر آن وقتی زمین از پدر به فرزندان میرسد خرد میشود و از حالت اقتصادی خارج میشود: «دیگر زمینهای کلان در شمال نداریم.» به گفته او چرخ سدسازی در کشور همچنان پرسرعت در حال حرکت است در حالی که مطالعات نشان میدهد که تأثیر سدسازیها روی کشاورزی در کشور 10 درصد بوده است. حساب و کتابهای کیادلیری میگوید که طول عمر یک سد 50 سال است در حالی که بررسیها و شواهد نشان میدهد عمر کشاورزی در شمال بین 10 تا 20سال دیگر به پایان میرسد. او یک آمار قابل تأمل دیگر هم میدهد: «سدها علاوه بر توسعه کشاورزی یک هدف دیگر دارند، تولید برق آبی. اما آمارها نشان میدهد که تولید این انرژی از سدها در سالهای معمول و متعارف 9 درصد بیشتر نبوده است.» این آمار به سالهایی برمی گردد که ریزش باران طبیعی است و به اصطلاح کارشناسان ترسالی اتفاق افتاده است. اما به گفته او الان که کشور در شرایط خشکسالی قرار دارد تولید برق آبی به 2 تا 3 درصد میرسد که به اعتقاد کیادلیری پشتوانه قابل اطمینانی برای تولید انرژی نیست آن هم در زمانی که کشور گاز و نفت دارد.
او آمار پر بحث دیگری هم دارد: «در سال 54 در کشور 14 سد وجود داشته که تعداد آن در سال 88 به 200 سد رسیده است اما میزان ذخیره آب فقط دو برابر شده و این مسأله نشان میدهد که سیاستها و برنامهریزیها بینتیجه بوده است.» او یک مسأله دیگر را هم که به صورت خزنده در حال خوردن جنگلهای شمال است یادآوری میکند. تحقیقات نشان میدهد که در یک دوره هفت ساله کاربری 330 هکتار از عرصههای جنگلی ومنابع طبیعی منطقه شفارود به زمین کشاورزی تبدیل شده است. درهمان محدوده زمانی 331 هکتار از زمینهای کشاورزی کاربری خود را به ویلاسازی دادهاند. او هجوم ساکنان فلات مرکزی ایران که درگیری بیشتری با خشکسالی و بیآبی دارند را به سرزمینهای شمالی از دیگر دلایل پایان دادن به روایت زراعت و کشاورزی در شمال میداند، فلات نشینانی که امروز هم بسیاری از آنها ویلا یا ساختمانی را برای فرار در شمال دارند.
*شفارود چقدر از هیرکانی را میبلعد؟
عددها و رقمهای اعلام شده از تخریب جنگلهای باستانی هیرکانی بر اثر ساخت این سد بحث و واکنشهای زیادی را به دنبال داشته است. کیادلیری هم میگوید: یک دستگاه میگوید 300 هکتار، نهاد دیگری از 500 هکتار سخن به میان میآورد. 500 هکتار عددی است که از بررسی محیط زیستیها به دست آمده است. البته عدد رسمی اعلام شده از تخریب 175 هکتار سخن میگوید اما به گفته کیادلیری یک عدد نگرانکننده دیگر هم از وسعت سه هزار هکتاری قلع و قمعها سخن به میان میآورد.
اما نکته مهم دیگری وجود دارد سد شفارود فقط به قلع و قمع درختان باستانی - هیرکانی محدود نمیشود بلکه زیستگاهها را از بین خواهد برد که گونههای گیاهی و جانوری ارزشمندی در خود دارد. جنگلهای هیرکانی از قدیمیترین جنگلهای جهان است که کشور «آذربایجان» سالهاست به دنبال ثبت جهانی آنها به عنوان میراث طبیعی بشری - جهانی در یونسکو است اما به دلیل وجود 90 درصد از وسعت این جنگلها در ایران هنوز به نتیجه نرسیده است. جنگلهایی که به گفته کیادلیری میلیونها سال از عمر آنها میگذرد. قطع درختان و مرگ گونهها پایان پیامدهای زیست محیطی سدی که دو سازمان متولی یعنی سازمان حفاظت از محیط زیست وجنگلها ساخت آن را تأیید نکردهاند، نیست. قطع درختان، سست شدن زمین را در پی دارد و سست شدن زمین هم سیلابهایی که تاکنون هم مرگهای بسیاری در کشور را رقم زده است. تازهترین آن هم بخشهای مازندران و شمال را در نوردید و خسارات جانی و مالی بسیاری بر جای گذاشت. سیلابی که خسارت آن فقط برای تهران 14 میلیارد و 600 میلیون تومان برآورد شد، خیابان «سی جی» آن را عزادار 4 جوانی کرد که یک روز تفریح را به کن رفته بودند بدون اینکه بدانند در بالادست چه خبر است! کیادلیری میگوید یک لکه ابری در شمال پیدا و باران شروع میشود. اما در «کن» و «سولقان» هیچ خبری نیست مردم با خیال راحت کنار رودخانه در حال استراحتند که به یکباره همه چیز در هم میپیچد و چنین خسارت عظیمی به دست میآید. او میگوید این فقط ریشه درختان نیستند که آب را در خاک نگه میدارند: «هر هکتار جنگل دو هزار متر مکعب آب را در خود نگه میدارد.» لاشه برگهای پای درختان هم مثل «اسفنج» عمل میکنند. او این پیامدها را سوای پیامدهای مثبت دیگری چون کاهش دمای هوا میداند. به گفته او هر هکتار درخت تا 4 درجه گرمای هوا را کم میکند: «وقتی درختان قطع میشوند، افزایش دما ایجاد میشود. افزایش دما خشکسالی را در پی خواهد داشت. خشکسالی خود آغاز بحرانی است که محیط زیست کشور را به زانو در میآورد.» سیلابها یکی از نشانههای این خشکسالی هستند. اما این مسائل هرگز باعث نشده تا متولیان طرح به هشدارها و ملاحظات زیست محیطی توجه کنند. البته پس از تلفات جانی و مالی سیل «کن» و «سولقان «حرفهای تازه از مسئولان شنیده میشود که پیش از آن به گوش نمیرسید. رحمتالله حافظی عضو شورای شهر پایتخت خواستار عزل و عذرخواهی مسئولان مقصر در حادثه سیل از مردم میشود. عبدالرضا رحمانیفضلی وزیر کشور از معرفی خاطیان سیل اخیر به قوه قضائیه خبر میدهد. خبری که پیش از آن یک رؤیای دست نیافتنی بود و البته مطالبه فعالان و کارشناسان حوزه منابع طبیعی ومحیط زیست. هرچند افکارعمومی اعتقاد دارد تا اجرای آن فاصله زیاد است اما همین که وارد مطالبات مردمی و لحن رسانهها شود آن گام دیرهنگام اما ضروری برداشته شده است هرچند تا رسیدن خیلی راه زیادی مانده! عالان حوزه محیط زیست و کارشناسان منابع طبیعی هم میپرسند با توجه به خسارت چرا همچنان سدسازیها و طرحهای ضد محیط زیستی ادامه دارد؟ چند خانواده باید داغدار شوند ودولت بابت زیرساختهایی که سیلاب آنها را میبرد باید خسارت پرداخت کند؟ یک سؤال دیگر هم پرسیده میشود؟ میزان تأثیر سدسازیها، جادهسازی و طرحهای عمرانی بدون ارزیابی زیست محیطی در سیل اخیر که تعداد زیادی از هموطنان را به کام مرگ فرستاد و خانواده بسیاری را هم چشم انتظار عزیزان مفقودش کرد، چقدر است؟ این سؤال بیپاسخ در حالی تکرار میشود که سد شفا رود روی گسل شالم ـ آستارا و شیب زیاد دامنه کوه قرار دارد. حال این سؤال پیش میآید که وقوع زلزله با وجود یک سد پر آب چقدر قربانی بر جا خواهد گذاشت؟ هرچند اهالی سه روستایی که مجبور به مهاجرت هستند اعتقاد دارند که خسارتهای انسانی این طرح هم اینک نیز شروع شده است. کسانی که جز کشاورزی هیچ شغلی ندارند و با این جا به جایی اجباری، از جامعه تولیدکننده به مصرفکنندهای تبدیل میشوند که ممکن است هرگز شغلی در انتظار آنها نباشد!
کیادلیری اعتقاد دارد که سازمان حفاظت محیط زیست وسازمان جنگلها به عنوان دو متولی اصلی حفاظت از منابع طبیعی و محیط زیست در بحث «شفارود» عملکرد قابل انتقاد دارند.
سعید متصدی میگوید که موضع سازمان حفاظت از محیط زیست کشور نسبت به سد «شفارود» روشن است و مخالفت خود را به طور صریح با این سد اعلام کرده است.
حمید جلالوندی مدیرکل دفتر ارزیابی زیست محیطی سازمان حفاظت محیط زیست هم از مخالفت سازمان محیط زیست و سازمان جنگلها خبر داده است.
مهندس بهزاد انگورج، معاون سازمان جنگلها و مراتع نیز گفته بود که سد شفارود طرح کلانی است که نیاز به ارزیابی زیستمحیطی دارد و بدون آن امکان موافقت با ساخت سد وجود ندارد. با وجود این سد شفارود به گفته کیادلیری همچنان در حال پیشرفت است.
او میگوید: «مگر سازمان محیط زیست، نهادی حکومتی نیست، چرا نباید بتواندجلوی یک طرح خسارت زا را بگیرد!» او میگوید چرا اقدام جدی برای جلوگیری از ساخت سد توسط سازمانهای متولی صورت نمیگیرد؟
با اندكي اضافه و تلخيص برگرفته از روزنامه ايران، سال بيست و يكم، شماره 5991، يكشنبه 11 مرداد1394 ، صفحه16
ا.ف75
ن.ف83
س ی
اقاجان این دیگه واقعا جون مردمه