پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۱۹۸۰۳
تاریخ انتشار : ۲۷ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۹:۳۴
آیا می‌توان فلسفه را در اختیار خیل مخاطبان عامّه که مطالعه‌ای در این رشته نداشته‌اند قرار داد و در عین حال چیزی از قوّت مفاهیم این رشته کم نشود؟

شعارسال: متن زیر یادداشتی از لارا دولیمپیو استاد ارشد فلسفه در دانشگاه نوتردام استرالیا و یکی از مقاله‌نویسان دائمی نشریۀ «قلمرو فیلسوف» است که از نظر می گذرد.

آیا می‌توان فلسفه را در اختیار خیل مخاطبان عامّه که مطالعه‌ای در این رشته نداشته‌اند قرار داد و در عین حال چیزی از قوّت مفاهیم این رشته کم نشود؟ اگر فلسفه را از فضای آکادمیک بیرون ببریم، آیا به شبه فلسفه تبدیل خواهد شد و تأثیر استدلالات دقیق و پرزحمت و مستدلّ خود را از دست خواهد داد؟ یا این که آیا می‌توان فضایی برای فلسفۀ عملی خلق کرد؛ یعنی فضایی که بتوان در آن به صورت عملی در سطوح مختلف مهارت و کاردانی و بدون هر گونه تعارضی با پژوهش‌های فلسفی و آموزش علمی که در دانشگاه‌ها صورت می‌گیرد، به فلسفه پرداخت؟

در عمل من دوست دارم از هر دو رویکرد دفاع کنم و نمی‌فهمم که چرا این دو رویکرد نمی‌توانند پشتیبان و مکمّل یکدیگر باشند. شاید از فیلسوفی که هم در دانشگاه تدریس می‌کند و هم مرتباً در فضای فلسفۀ عمومی مطالبی می‌نویسد و گاه‌گدار کافه‌های فلسفه را به راه می‌اندازد، این طرز فکر بعید نباشد.

با این وجود من ناکامی و استیصالی را که می‌تواند از فعالیت فلسفی با عموم مردم ناشی شود درک می‌کنم؛ یعنی مواجهه با یک‌دندگی در مورد یک مرافعۀ به‌خصوص یا نسبیت‌گرایی. مردم اغلب زیر نقاب دگراندیش‌پذیری و جامعیت، در برابر عقاید متباین شادمانه جواب می‌دهند که: "خوب، شما آن طور که خودتان مایل هستید فکر می‌کنید و من هم عقیدۀ خودم را دارم" و این به جای این که گفتگو را پیش ببرد، آن را متوقّف می‌سازد.

*ترغیب عموم مردم به سمت فلسفه

عموماً فلاسفه در تبلیغ کارهای خود چندان خوب عمل نمی‌کنند. علاوه بر این، سبک نوشتاری موردپسند فلاسفۀ آکادمیک نیز به ابهام و دیرفهمی شهرت دارد. این می‌تواند نشان دهد که چرا عموم مردم درکی از نقش فلسفه در قرن بیست و یکم ندارند و چرا بعضی از دانشمندان برجسته اکنون به هر کس که به حرف‌هایشان گوش دهد می‌گویند فلسفه که خود موجب ظهور و تعالی دانشمندان شده است، در حال حاضر رشته‌ای عبث و بی‌ثمر است.

البته آن دسته از دانشمندان که معتقدند فلاسفه دیگر کاری برای انجام دادن ندارند کاملاً در اشتباه‌اند. معمولاً فلاسفه هنگام ادای دعاوی بزرگ محتاط هستند، به‌ویژه با توجّه به این که ما یاد گرفته‌ایم برای مواضع خودمان مثال‌های نقض پیدا کنیم. هنوز کارهای فلسفی مهمّی برای انجام دادن وجود دارد، از جمله کاوش و نظریه‌پردازی در مورد آن دسته از دعاوی متافیزیکی که پرسش‌های مهمّی را در رابطه با معنا و مفهوم حیات، این که چگونه باید زندگی کنیم و ارزش‌گذاری ما چگونه باید باشد مطرح می‌کنند.

هنر فلسفه استدلال دقیق و نقد و تحلیل کنکاش‌ها و مباحثاتی است که در طول زمان پابرجای مانده‌اند و در آینده نیز هدف کنجکاوی‌های بشر خواهند بود. برای بعضی از این مباحثات هیچ پاسخ یا پاسخی که بتوان آن را به طور جامع اثبات نمود وجود ندارد، با این حال امید داریم که با ادامۀ گفتگو بتوانیم پاسخ‌های باطل را رد ‌کنیم و به پاسخ‌های بهتری برسیم.

این پرسش‌ها پرسش‌های بزرگی هستند: آیا ما دارای آزادی اراده هستیم؟ چگونه باید زندگی کنیم؟ آیا خدایی وجود دارد؟ آیا بشر دارای یک خود یا ماهیتی ذاتی است؟ این پرسش‌ها مؤیّد تحقیقات تجربی‌ای هستند که در بسیاری از گروه‌های آموزشی و مراکز پژوهشی دانشگاه‌های دیگر صورت می‌گیرند. همچنین این سؤال‌ها اساس بسیاری از مباحثات جالب‌توجّه را شکل می‌دهند و فلاسفه دارای یک مجموعه مهارت‌های بی‌نظیر هستند که می‌تواند در فضای عمومی و همچنین در گردهمایی‌های دانشگاهی بسیار سودمند باشد.

*انتقال فلسفه به زمان حال

جای تأسّف است که فلاسفه باید از کاربردی بودن و ارزشمندی رشتۀ خود دفاع کنند. این روزها فلاسفه حوزه‌های مختلف رشتۀ خود را تبلیغ می‌کنند و حتّی دلّال‌هایی حرفه‌ای استخدام می‌کنند تا برای فلسفه بازاریابی کنند و به آن رشد و تنوّع ببخشند. در آن واحد برای فلسفۀ عمومی نیز فضاهایی در حال شکل‌گیری است؛ بی‌بی‌سی به کمک مایکل سندل از دانشگاه هاروارد برنامۀ جدیدی به نام «فیلسوف جهانی» راه‌اندازی کرده است و وب‌سایت‌هایی مثل «دیلی نوز» و مجلّاتی مثل «فیلسوف جدید» اخبار و اندیشه‌های فلسفی را در دسترس خیل عظیمی از مخاطبین قرار می‌دهند.

با این حال اساساً محال است که بتوان بسیاری از مباحث فلسفی را در قالب پست‌های وبلاگی 800 کلمه‌ایِ ساده و روشن یا برنامه‌های رادیویی 20 دقیقه‌ای خلاصه کرد و در هر صورت به خاطر محدودیت زمان و مکان یک سری از اندیشه‌های مهم و استدلال‌های مخالف از قلم خواهند افتاد. با این وجود برای استدلال جامع نیز همچنان نشریه‌های کارشناسی وجود دارند، که در آنها فلاسفه می‌توانند با استفاده از منابع قابل‌اطمینان از دعاوی خود دفاع کنند.

علاوه بر این فلسفۀ تحلیلی سنّتی اغلب تنگ‌نظرانه تعریف شده و دیدگاه‌های زنان و اقلیت‌ها در آن مورد بی‌اعتنایی قرار گرفته است. همچنین این رشته تنها به‌تازگی نسبت به فعالیت در حوزۀ فلسفۀ فیلم یا آموزش پذیراتر شده است.

منظور از بیان این مطالب آن نیست که فلاسفۀ دانشگاه‌ها را که کارهای مهمّی را انجام می‌دهند محکوم سازیم. اما ثبت‌نام دانشجویان در رشتۀ لیسانس فلسفه رو به کاهش است و لازم است این سؤال مطرح شود که چگونه می‌توانیم مردم را به اندیشیدن و سخن گفتن در باب اندیشه‌های بزرگ (و حتّی شاید پاس کردن یکی دو واحد درس فلسفه) ترغیب کنیم و سوق دهیم.

شاید بتوان گفت که شنیدن نظرات متباین برای پیشبرد کنکاش‌های فلسفی در فضای خارج از دانشگاه‌ها مناسب‌تر خواهد بود و این گفتگو برای یک نشریۀ فلسفی سطح بالا کاملاً متفاوت به نظر خواهد رسید. این خوب است، نه تنها به خاطر این که خارج از گروه‌های فلسفۀ دانشگاه‌ها افراد چندانی نشریات فلسفی علمی را مطالعه نمی‌کنند. فیلسوف‌ها در شرایطی مشغول به کار هستند که بودجۀ اختصاص داده شده به پژوهش کاهش یافته است، اولویت با رشته‌های صنعتی است و آموزش نیز کالاگونه شده است. در عصر سرمایه‌داری تجاری، فلسفه به لحاظ شاخص‌های کلیدی عملکردی و اهداف عملی خود دچار مشکل شده است.

*فلسفه ابزاری است برای زندگی

چیزی که ظاهراً فراموش شده این است که فلسفه انسان را برای زندگی، برای خوب بودن و خوب زیستن آموزش می‌دهد. مسلّم است که این مهم‌ترین دلیل برای مطالعۀ یک رشته است. فلسفه به انسان می‌آموزد که چگونه مستقلّانه بیاندیشد و چگونه تصمیمات آگاهانه‌ای اتّخاذ کند که بتواند دلیل آنها را برای هر پرسنده‌ای توضیح دهد. فلسفه به انسان می‌آموزد که با مهربانی برای دیدگاه‌های متفاوت دیگران اهمیت قائل شود، به انسان می‌آموزد استدلال‌های مختلف را با لطف و حسن نیّت مورد نقد قرار دهد. ما در اقتصاد معرفتیِ خود به مهارت‌هایی که با مطالعۀ فلسفه کسب می‌شوند نیاز داریم.

بله، فلسفه بهتر از هر جای دیگر مناسب فضای دانشگاهی است. و فلسفه چیزی است که همگان می‌توانند و باید به آن بپردازند؛ هرچند در سطوح مختلف توانایی‌ای که دارند.

همان‌گونه که فلاسفۀ باستان مطّلع بودند، فلسفه حوزه‌ای عملی و درمانی است؛ فلسفه پرداختن به خود در مسیر جستجوی حکمت و خرد است. به این دلیل و به دلایل دیگر، فلسفۀ عمومی امری حیاتی و ضروری است و فلاسفه باید درک کنند که با تبلیغ ابزار کار آنها چیزی از جدّیت کارشان کاسته نخواهد شد.

در حقیقت فلسفۀ عمومی دلیل ارزشمندی و جالب‌توجّه بودن فلسفه را به مردم نشان خواهد داد و بدین ترتیب از فعالیت علمی فلاسفه پشتیبانی خواهد کرد و تعداد بیشتری از مردم را به مطالعۀ فلسفه و تمرین مهارت‌های تفکّر فلسفی در اجتماعات عمومی و مدارس سوق خواهد داد.

اگر با پرداختن به فلسفۀ عمومی، سطح گفتگو در فضای مجازی یا در کافی‌شاپ‌ها ارتقا پیدا کند و متعاقباً مردم تشویق شوند که روی ارزش‌ها و عملکردهای خود تأمّل کنند، آن‌گاه می‌توان گفت که فلسفه واقعاً چیزهایی برای ارائه به مردم داشته است.

با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از خبرگزاری مهر، تاریخ انتشار: 25خرداد1395، کدخبر: 3685598: www.mehrnews.com

اخبار مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین