شعار سال:در سال‌های قبل، چهره‌ای در کنار بازیکنان حضور داشت و همیشه در قاب عکاسان بود، اما امسال خبری از او نیست و افراد دیگری بر روی صندلی او می‌نشینند.

 با منتشر شدن تصاویر ثبت قرارداد سرخابی‌ها دیگر خبری از رضا عابدینی، مرد همیشه در صحنه هیات فوتبال استان تهران نبود.به همین دلیل پیگیر احوال او شدیم تا ببینیم چه اتفاقی افتاده که او دیگر در تصاویر و زمان ثبت قراردادها حضور ندارد.مردی که خودش تاریخ زنده هیات فوتبال تهران است و قراردادهای بسیاری را به ثبت رسانده است.

*زمان ثبت قرارداد است، اما شما در عکس‌ها حضور ندارید، آیا اتفاقی افتاده است؟

هنوز در هیات فوتبال هستم، اما آقای دکتر (شیرازی) صلاح دانستند که آقای تیموری و فدایی در نقل‌وانتقالات شرکت داشته باشند؛(پس از چند ثانیه مکث)اما اگر راستش را بخواهید از امروز دیگر در هیات فوتبال حضور ندارم!

*خودتان تصمیم به جدایی گرفتید یا اتفاق دیگری افتاد؟

نه؛ خودم خواستم و از هیات بیرون آمدم و شاید بعد از انتخابات دوباره برگشتم.
*انتخابات هیات فوتبال نزدیک است.حاشیه های زیادی وجود دارد و خیلی ها بر این باورند که دارند مهندسی می کنند تا گزینه ای خاص رای بیاورد.نظر شما در این باره چیست؟

ابتدا باید به این فکر کنیم که 13 کاندید حضور دارند و خود این نفرات هم می‌دانند که فقط سه یا چهار نفر می‌توانند، این کار را انجام بدهند. مردم بهتر آن‌ها را می‌شناسند و عملکردشان را می‌دانند. حدود 45 نفر که شامل نماینده باشگاه‌های بزرگ هم می‌شود رای می‌دهند و شهرستان‌های دارای فرمانداری هم می‌توانند رای بدهند. درباره مهندسی هم باید گفت که در دو مجمعی که من برگزار کردم حاشیه‌ای ایجاد نشد و تعویقی نداشتیم و حالا هم دبیر مجمع آقای تیموری‌ است. من نمی‌توانم بحث مهندسی را باز کنم چراکه مردم خودشان به این موضوع آگاه هستند و تشخیص می‌دهند.

*الان چند سالی می شود که شیرازی رییس هیات فوتبال است.این حقیقت دارد که این هیات به صورت خانوادگی اداره می‌شود؟

 دکتر (شیرازی) یازده سال پیش زنگ زدند و من در جمله اول گفتم «مگر شما من را می‎شناسی؟» خیلی‌ها همان ابتدا بله را می‌گویند و به هیات می‌روند. من تیموری را به‌عنوان کارمند توابع به هیات فوتبال بردم و با عملکردی که ایشان نشان داد، به بخش روابط عمومی رفت و الان در این قسمت هم فعالیت می‌کنند. درمورد بحث خانوادگی بودن هیات فوتبال چیزی است که همه‌می‌دانند را چرا من بگویم؟ از خودشان بپرسید.البته پسر ایشان از روزهای نخست حضور داشتند و چند وقتی هم برادرشان پیش ما بودند. اگر شخص دیگری حضور داشته، شاید جای دیگری بوده است و من اطلاعی ندارم.

*برای انتخابات کاندیدا شدید؟

به‌خاطر احترام و نان و نمکی که با آقای دکتر خوردیم، تصمیم گرفتم تا زمانی که ایشان حضور دارند، کاندیدا نشوم.