شعارسال: دکتر رحمتالله خسروی، عضو هیئتعلمی دانشگاه فرهنگیان، در یادداشتی به آسیبشناسی برنامۀ فلسفه برای کودکان پرداخت.
مسئله آغازین: آیا استفاده از لفظ «فلسفه» برای آموزش فرایندهای ذهنی در مقیاس محدود به کودکان لفظ بجا و مناسبی است؟!
بدون تردید تفکر در مقیاس خرد از دوران اولیه کودکی و شکلگیری زبان و معنای اولیه در کودکان آغاز میشود، از این رهگذر بحثی در خصوص آموزش تفکر متناسب با ویژگیها و ظرفیتهای کودکان وجود ندارد. لیکن استفاده از لفظ «فلسفه» که ناظر بر «تبیین» چیستی، چرایی و چگونگی پدیدههاست، برای کودکان محل تردید و تأمل است. ظرفیت «تبیین» ظرفیتی است که بر اشکال بالغ تعقل و فرایندهای عالی ذهن (از قبیل استدلال منطقی) دلالت دارد.
حال پرسشهای مهمی در اینجا قابل طرح هستند، که پاسخ به آنها به روشنگری مسئله آغازین کمک میکند:
پرسش نخست اینکه، آیا مجاز هستیم برای کودکان سنین پایین، آموزش فرایندهای عالی ذهن را برجسته کرده و در دستور کار قرار دهیم؟ در پاسخ به این پرسش می توان به اندیشههای ژان پیاژه در نظریه رشد شناختیاش متوسل شد. آنجا که پیاژه یک تاکسنومی از مراحل رشد و تفکر ارائه میدهد و شکل گیری سطوح نابالغ تفکر(حسی و حرکتی، پیش عملیاتی و عملیات عینی) را به سنین زیر ۱۲ سالگی و تفکر بالغ را به مرحله بعد از ۱۲ سالگی موکول میکند. رگههایی از تفکر بالغ ممکن است از طریق تدارک زمینههای لازم، یا از طریق آنچه که ویگوتسکی در مفهوم «منطقه تقریبی رشد»، تحت عنوان «تعامل اجتماعی» از آن یاد میکند در سطح رشد بالقوه کودکان بروز پیدا کند، اما در سطح واقعی رشدشان به طور مستقل و بدون کمک بزرگسالان نمیتواند ایجاد شود.
پرسش دوم، آیا با برجستهکردن آموزش تفکر بالغ به کودکان، بعد اصلی حیات آنها یعنی عواطف و احساسات و به تبع آن زندگی خوب و شادِ کودکی به حاشیه رانده نمیشود؟
در پاسخ به این پرسش باید گفت، تأکید بر «شناخت و تفکر بالغ»، موجبات دلزدگی و گریزان بودن کودکان از مدرسه و فعالیتهای مدرسهای میشود. کودکان از نظر رشد در مرحلهای قرار دارند که لازم است کودکی کنند. آنها بیشتر به فعالیتهای لذتبخش مانند بازی و فرایندهایی که منجر به تقویت احساس و عواطفشان می شود، نیاز دارند تا آموختن تفکر بالغ و فرایندهای عالی ذهنی. این فعالیتهای متکی بر عنصر شادی، میتواند بستری زیباییشناسانه و عاطفی برای تقویت تفکر سطح پایین کودکان فراهم کند. به طور خلاصه، در حال حاضر پرداختن به حیطه عاطفی در آموزش و پرورش کودکان قربانی تمرکز بیش از حد بر حیطه شناختی و فرایندهای عالی ذهن شده است، به طوری که مفاهیمی چون دوست داشتن، عشق ورزیدن، مهربان بودن، همدلی کردن، شاد بودن و نظایر آن به حاشیه رفتهاند. بزرگسالان عمدتاً توقع دارند، کودکان مثل خودشان منطقی عمل کنند حتی اگر به قیمت از دست دادن کودکیشان باشد.
نکته قابل ذکر اینکه، می توان در کودکان به طور همزمان هم تفکر محدود و نابالغ و هم عاطفه و احساس را ایجاد و تقویت کرد. شرایطی که کودکان از نظر رشد در آن قرار دارند، این اجازه را میدهد که تفکر سطح پایین و خُرد را در یک زمینه عاطفی و زیبایی شناختی برای آنها تقویت کرد. تفکر بالغ که در لفظ «فلسفه» نهفته است، عمدتاً مستلزم بهرهگیری از رویههای پیچیده و رمز و رازهای چالشزاست که مدیریت و راهبری آن توسط کودکان، که بعد عاطفی و احساسی برجستهای دارند، بسیار دشوار و در اغلب موارد ناممکن است.
با توجه به آنچه ذکر شد، استفاده از لفظ «فلسفه» در ترکیب «فلسفه برای کودکان»، از آنجایی که «فلسفه» را در حد تفکر و استدلال سطح پایین (کودکانه)، تنزل میدهد، قابل دفاع نیست. به جای آن، میتوان از لفظ «تفکر خُرد» در ترکیب «تفکر خُرد برای کودکان» بهره برد.
شعارسال، با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از سایت رب، تاریخ انتشار: 2دی1398 ، کدخبر: 12448: rabnews.ir