شعار سال: خبر شهادت سردار سلیمانی، گیج کننده بود و سست کننده توان و غیر قابل باور. دوست و دشمن، دچار نوعی سردرگمی شدند. لحظاتی سخت، اندوه بار و درد آور. همه منتظر خبری دیگر و تسلای خاطر بودند.
بی هدف در صفحات سایتها، فضای مجازی و شبکههای اجتماعی میگشتند تا شاید ...، واقعا نمیدانم، اما باز میگشتند و می گشتند . از دل گریستم، چون مرد درمانده در سوگ برادر یا فرزند سوگوار در عزای پدر. خوب میدانستم که گریه چاره کار نیست. روز سختی آغاز شده و شاید همراهی با جمع و حضور در نماز (نماز جمعه) آرامم میکرد. به سمت مصلا رفتم، غوغایی بود، گویا شهید قاسم سلیمانی، قویتر از سردار قاسم سلیمانی وارد عمل شده بود.
طعم اندوه شهادتت، چقدر شبیه طعم شهادت آوینی و صیاد برایم بود. نماز و عزاداری خودجوش مردم در بعد از نماز، اندکی سبکم کرد و بخودم آورد. باید ادای دین میکردم. ادای دین به سرداری که بعد از شهادت همرزمش به منزل شهید آمد و چادر مادر شهید را بوسید. باید به تمام خوبیها و عملکردت ادای دین میکردم. کارم خبر است و مسلما همکارانم قبل از من خبرهای رویدادی را رفته بودند و کار من سختتر شده بود و هر خبرو تحلیلی را نمیشد رفت.
باز هم گشتن در صفحات وب بود و فضای مجازی و تغییر مداوم کانالهای تلویزیون. به خانه پدری زنگ زدم و جویای احوال شان شدم. بعد از حال و احوال و تبادل اخبار و بیان احساسات در خصوص شهادت سردار سلیمانی، مادر معترضم شد که چرا ساکت هستیم و اجازه میدهیم، هر خدا بی خبری، هر کاری که دلش میخواهد، بکند. گله گذار حرکت مسیح علی نژاد بود و شادی او در سوگ سردار. دلداریش دادم و حرف را با چند خبر متفرقه به سوی دیگر کشاندم و با آرامش از او خدا حافظی کردم.
از خدا طلب صبر کردم و ممنون دار شدم از اینکه در این بی پناهی و سرگشتگی، توان آرامش بخشی دیگران را به یک سرگشته درخود مانده، داده است. سوژه ام را یافته بودم. چه کسانی بر شهادت مالک اشتر علی خندیدند؟
نشانه یابی و تحلیل محتوای صورت گرفته در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی نشان میداد که شادی کنندگان بر شهادت مالک اشتر علی، عمدتا در سه گروه مخالفان نظام و دشمنان جمهوری اسلامی، منافقین مزور سنگر گرفته در بین مردم و در نهایت، برخی عوام سرخوش و بی حس شده در برابر مشکلات، قابل تقسیم بندی هستند.
* مخالفان نظام و دشمنان جمهوری اسلامی:
افرادی مثل مسیح علینژاد، شبکه من و تو، برخی از معاندین و دشمنان قسم خورده جهت ضربه زدن به ایران اسلامی. معلوم است که باید خوشحال باشند. کارکترهای رقص مسیح علینژاد، بی تعارف من را یاد شادی هندجگرخوار، بعد از شهادت حمزه عمومی پیامبر انداخت. فاسد فاسقی که با ماسک آزادی و حقوق زنان، مشغول تجارت کثیف خود با دیگران و وطن فروشی است. دم خروسی که خوب رسوا شده است.
هلهله اینان، باید هم باشد. اصلا اگر نباشد، یک جای کار میلنگد. قاصم بودن خداوند، آرامم میکند. میدانم که قاسم، عبدقاصم بود و عبارت "بسم الله قاصم الجبارین"، بر لبان قاسم.
* منافقین مزور سنگر گرفته در بین مردم:
به قول منتسب به مختار ثقفی، تزویر سکهای است که دورو دارد، بر یک رویش نام خدا و بر روی دیگرش نقش ابلیس است. عوام خدایش را میبینند و اهل معرفت ابلیسش را.
منافقین مزور نیز با پیش کشیدن برخی از کمبودها و نارضایتی ها، بازگویی داستان اعلام آمادگی حاج قاسم برای خواباندن برخی از فتنههای داخلی، طرح درد و رنج صدمه دیدگان فتنه آبان ماه ۱۳۹۸ و حتی همدردی با خانوادههای داعشی سوریه و عراق و به پیش کشیدن مباحث به ظاهر اخلاق گرایانه و انسان دوستانه و حتی مسائل مربوط به حقوق بشر، شهادت این بزرگ مرد را با نوعی لفافه پیچی عقلی- احساسی، بشکلی بی ربط به انتقام الهی ربط داده و به ظاهر قصد توجیه عوام برای خوشحال شدن و خوشحالی کردن را دارند. یاد خطبه ۱۷۳ نهج البلاغه و سفارش علی (ع) در فتنهها افتادم.
أُوصِیکُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ، فَإِنَّهَا خَیْرُ مَا تَوَاصَى الْعِبَادُ بِهِ وَ خَیْرُ عَوَاقِبِ الْأُمُورِ عِنْدَ اللَّهِ. وَ قَدْ فُتِحَ بَابُ الْحَرْبِ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَ أَهْلِ الْقِبْلَةِ، وَ لَا یَحْمِلُ هَذَا الْعَلَمَ إِلَّا أَهْلُ الْبَصَرِ وَ الصَّبْرِ وَ الْعِلْمِ [بِمَوَاقِعِ]بِمَوَاضِعِ الْحَقِّ، فَامْضُوا لِمَا تُؤْمَرُونَ بِهِ وَ قِفُوا عِنْدَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ وَ لَا تَعْجَلُوا فِی أَمْرٍ حَتَّى تَتَبَیَّنُوا، فَإِنَّ لَنَا مَعَ کُلِّ أَمْرٍ تُنْکِرُونَهُ غِیَراً.
اى بندگان خدا، شما را به ترس از خدا سفارش مى کنم و آن بهترین چیزى است که بندگان خدا باید یکدیگر را به آن سفارش کنند. بهترین کارها در نزد خدا آن است که با پرهیزکارى انجام پذیرد. جنگ میان شما و اهل قبله آغاز شده است و این پرچم را حمل نتواند کرد، مگر کسى که بینا و شکیبا باشد و جاى حق را بشناسد. به هر چه به آن مأمور شده اید، عمل کنید و از هر چه شما را نهى کرده اند، دست بدارید. در کارى شتاب مکنید، مگر آن گاه، که به حقیقت آن آگاه گردید. بسا شما کارى را ناخوش دارید و رأى ما در آن چیز دیگر باشد.
دلم از رنجهای علی در جنگ با خوارج، از جهل خوارج و باور قرآنهای به نیزه شده، دلم از نالههای شبانه علی در چاه (کمبود شنونده ادراک کننده واقعیتهای مسائل)، به درد آمد.
مطمئنم که میفهمی، دلم آتش گرفت یعنی چه؟ بی اختیار اشک میریزی، با دو چشم،بشکلی همزمان و بی صدا اشک میریزی، از هیچ کس و هیچ چیز نمیتوانی گله کنی و اشک میریزی و فقط اشک میریزی. قاسم جان، بر مظلومیتت این چنین اشک ریختم، من از خندههای بی درد و حق به جانب این گروه ، آتش گرفتم. گروهی که تو را نمیشناسند و شاید صلاح بر این بود که تاکنون، نشناسند. میدانم که نباید شناخته میشدی و این نا شناخته بودنت، اسباب و ابزار ، منافق شده است برای نفاق و تزویر. چارهای نیست جز تمسک جستن از آیه ۱۵۳ سوره بقره.
یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اسْتَعِینُوا بِالْصَّبْرِ والصَّلَوةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الْصَّبِرِینَ
اى کسانى که ایمان آوردهاید! (در برابر حوادث سخت زندگى) از صبر و نماز کمک بگیرید، همانا خداوند با صابران است.
ایمان دارم، خونت منافق و چهره نفاق را رسوا خواهد کرد. چهره گشایی و بازشناسی ات مبارکت باشد برادر. مردم خواهند دانست آنچه را که نمیدانستند.
* برخی عوام سرخوش و بی حس شده در برابر مشکلات:
شرایط کشور به گونهای است که مردم تحت فشارهای شدید هستند. در این بین، گروهی با در پیش گیری سیاست بی حس سازی عوام، قصد کاهش ادراک و احساس درد و پیرو آن، کاهش سطح نارضایتیها و آرام سازی اجتماعی را دارند. سیاست غلطی که متاسفانه درست پنداشته شده است. کدها را دادم، کسی که باید بفهمد، میفهمد که منظورم چیست و کیست. همان هائی که فلان گروه و کانال جک و خنده را هدایت میکنند. همان هائی که با خط شکنی و حد شکنی و عرف زدائی در فلان گروه و کانال، به ظاهر قصد خنداندن مردم را ادعا میکنند.
از عوام توقعی نبوده و نیست. حتی میپذیریم که در تمدن سازی، فرهنگ سازی، ایجاد رفاه و تربیت دینی، غفلتهای زیادی داشته ایم جان برادر. شاید، وضع حاضر، تاوان همان غفلتها و ندانم کاریها باشد. لذا، نباید خنده هایشان را جدی گرفت و ناراحت شد. میدانیم که خنده این آسیب دیدگان به یک لطیفه، خنده از روی درد بوده و خنده برای فرار از درد است، نه خنده سرخوشانه و خنده از روی بی دردی .
قاسم جان، خنده بر پیکرهای مطهر و شادی بر شهادت بزرگان، داستان جدیدی نیست. از صدر اسلام تاکنون، شاهدش بودیم و هستیم. بر پیکر مولای مان حسین (ع) هم هلهله کردند و بر درماندگی آل حسین خندیدند. با شهادت امیرکبیر هم مستانه خوشحال شدند و باده نوشی کردند. اما چهره، جایگاه و واقعیت اولیا الله، هیچ گانه پوشیده نمانده و نمیماند.
اگر حسین (ع) و ابوالفضل، زینب را داشتند (زینبی که با رشادت و روشنگری خود، لبخند را بر لبان کفر خشکاند)، تو نیز مقام پاسداری حرم همان زینب فاطمه را داری. به دامان همان زینب متوسل خواهیم شد و عنایت طلبی از خداوند، لبان باز شده به تمسخر و تحقیر ناشی از حقد و کینه را خواهیم بست.
میدانم که آنقدر بزرگ بودی و صاحب جایگاه، که شهادتت برای جهان اسلام و کشورم، راه سومی را باز خواهد کرد. قاسم جان، از چپ و راست و خود نظام پنداری آنها ملولم و راه سومم آرزوست. آغاز راه چله دوم انقلاب، بدون تو سخت است. هرچند آیه ۲۳ سوره احزاب، راهمان را مشخص نموده و جای نگرانی نیست.
مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ ۖ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَیٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ ۖ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا
برخی از آن مؤمنان، بزرگ مردانی هستند که به عهد و پیمانی که با خدا بستند کاملا وفا کردند، پس برخی پیمان خویش به آخر بردند و برخی به انتظار (فیض شهادت) مقاومت کرده و هیچ عهد خود را تغییر ندادند.
قاسم جان، با تدبیر و عمل، انتقام سخت را خواهیم گرفت، لبخندها و هلهله را بر لبان معاندین و منافقین خواهیم خشکاند و فتح و نصرت خداوند را نزدیک میبینیم.
اختصاصی پایگاه خبری- تحلیلی شعار سال
در بهترین موقعیت ، فاش گویی کردید. اینا رو باید اینجوری رسوا کرد.
کلیپ ساختن که توی عراق دارن شیرینی پخش می کنن.آخه بگو رسواهای دو عالم، اگه راس می گفتین که صدها کلیپ مربوط به این رو ، یک شبه توی حلق ما می کردین.
لعنت خدا بر منافق