شعار سال: تعامل و همگرایی دولت و جامعه مدنی میتواند تضمینی در پیشبرد برنامههای دولت از سوی جامعه باشد. در زمان انتخابات ریاستجمهوری، حسن روحانی با همین ادبیات یعنی تعامل و همگرایی به میدان آمد، اما دیری نپایید که این امر به یکی از جدیترین دلنگرانیهای جامعه مدنی تبدیل شد و حتی گفته میشد رئیسجمهوری بنا به ملاحظات مختلف نسبت به گذشته تفاوت کرده است. جامعه مدنی بهخصوص در سالهای اخیر نسبت به تصمیماتی که در دولت تدبیر و امید گرفته شد گلهمند است که ادامه این روند در طولانی مدت باعث ایجاد شکاف بین دولت و جامعه شد. الزامات ایجاد همگرایی بین دولتها و جامعه چیست و چه عواملی مانع تعامل و همگرای بین دولت و ملت میشود؟
تعامل و همگرایی بین جامعه مدنی و دولت منجر به مشارکت اجتماعی میشود بنابراین هر چقدر مشارکت اجتماعی بیشتر باشد موفقیت دولت نیز در تصمیمگیریها بیشتر است و تضمینی است برای اجرای موفق تصمیمات خود؛ بنابراین هر چقدر دولت از حمایت و همگرایی جامعه برخوردار باشد برنامههایش بهتر اجرایی خواهند شد. در مقابل هر اندازه شکاف و بیاعتمادی بین دولت و جامعه بیشتر شود احتمال اجرایی شدن و موفقیت برنامهها و استراتژیهای دولت نیز کاهش مییابد و همچون سدی مقابل تصمیمات دولت خواهد بود. به همین خاطر است که همیشه دولتها در تلاش بودهاند که همراهی و تعامل بین خود و جامعه مدنی را حفظ کنند. درواقع همگرایی از جهات مختلفی مانند تاثیرگذاری در قوام و ثبات تصمیمگیریها و به حداقل رساندن آسیبها و تهدیدها دارای اهمیت فراوانی است.
۷ سال از روی کار آمدن دولت حسن روحانی میگذرد، دولتی که قرار بود مشکلات کشور را از مسیر دیپلماسی حل کند، اما در ادامه مسیر از حل آنها بازماند و حالا حتی نقد پایگاه رای دهنده خود را نیز در مقابل دارد. با نگاهی به عملکرد دولت میبینیم علیرغم مشکلاتی که بر سر راه دولت قرار داشت در برخی زمینهها موفق عمل کرد بهخصوص در چهار سال نخست. درواقع دولت تدبیر و امید حسن روحانی در چهار سال اول تعامل خوبی بین خود و جامعه برقرار کرد به گونهای که نسبت به دور اول چهار میلیون رای بیشتر آورد. اما این دولت در دور دوم فراز و نشیبهای زیادی داشت به گونهای که عملکردش در برخی از زمینهها ناامیدی جامعه و پایگاه رای دهنده به خود را به دنبال داشت و حتی در یک مقطع هشتگ «ما پشیمانیم» نسبت به دولت حسن روحانی در شبکههای اجتماعی به راه انداخته شد.
تعامل و همگرایی در دور دوم دولت تدبیر و امید به پایینترین میزان خود رسید و شکاف بین دولت و جامعه مدنی هر روز عمیقتر میشد. فاصلهای که خبر از بیاعتمادی به دولت را میداد. درواقع فاصله از آنجا شروع شد که دولت تدبیر و امید رابطه خود با جامعه را قطع کرد. این چشمپوشی از قدرت اجتماعی در ادامه برای دولت دردسرساز شد و نتوانست برنامههای خود را با حمایت آنها پیش ببرد. درواقع فقدان گفتگو میان دولت و پایگاه رای دهنده باعث شد هر روز دیوار بیاعتمادی بینشان قطور و بلندتر شود تا جایی که دیگر گویی حرف یکدیگر را نمیفهمیدند و گفتگو فایده نداشت.
اما آیا این قطع تعامل بین جامعه و دولت از احساس قدرت و بینیازی دولت نشات میگرفت؟ برخی از کارشناسان و تحلیلگران معتقدند تصمیمگیریها بدون توجه به نیازهای واقعی جامعه بیش از هر عامل دیگری در ایجاد این شکاف موثر بوده است. همچنین چگونگی اجرایی کردن تصمیمات و نوع پاسخگویی به جامعه از جمله عوامل ایجاد شکاف و عدم تعامل با دولت بوده است. برای مثال نوع پاسخگویی و پنهانکاری که در برخی تصمیمات، باعث شد که تعامل و همگرایی با دولت در پایینترین سطح ممکن باشد. برای مثال در ماجرای افزایش قیمت بنزین که اعتراضات آبانماه را به دنبال داشت نمونه بارز تصمیمات نابهنگام دولت بود. باید توجه داشت که سیاستهای بهنگام و نابهنگام میتواند در مقاطعی باعث پیشرفت یا پسرفت کشور در بزنگاههای مختلف شود. قطعا هر چقدر پیشرفت در جامعه بیشتر باشد همگرایی و همدلی با دولت از سوی جامعه نیز بیشتر است. دولت روحانی هیچ کدام از مطالبات پایگاه اجتماعی رای دهنده به خود را پیگیری نکرد. فعالان و نخبگان فکری و سیاسی بارها درباره تصمیمات دولت هشدار دادند و درخواست جلسات تخصصی داده شد، اما در مقابل دولت چندان تمایلی از خود برای تعامل با آنها نشان نداد. این قطع ارتباط از سوی دولت جامعه را سرخورده کرد. همین سرخوردگی و بیاعتمادی باعث شد که دولت در اجرایی کردن تصمیمات خود همراهی جامعه را به دنبال نداشته باشد و همیشه عکس آن در عمل رخ میداد. نمونه بارز آن در روزهای ابتدایی شیوع کرونا ویروس در کشور بود که رفتار جامعه درست عکس درخواست دولت بود. یا درمورد برنامههای اقتصادی دولت جامعه رفتاری خلاف خواست دولت از خود نشان میداد، که همه اینها از بیاعتمادی و نبود تعامل و همگرایی بین دولت و ملت خبر میداد.
در مقابل برخی دیگر از کارشناسان معتقدند مشکلات اقتصادی که تحریمهای خارجی در تشدید آنها نقش بسزایی داشت، به دولت مجال نداد که چندان از این بنبست خارج شود و در حوزههای اجتماعی و کارهای مهم خود را پیش ببرد. این دسته از تحلیلگران بر این باورند که در دوره دوم دولت حسن روحانی، اگرچه تمایل برای نزدیک شدن به جامعه و همگرایی بیشتر بود، اما منابع قدرت در اختیار کسان دیگری بود که عملاً راه را برای هرگونه تحول اجتماعی در این دولت سد کردند. به همین خاطر چالش اصلی و جدی دولت تدبیر و امید حسن روحانی در سالهای اخیر افزایش شکاف بین جامعه و دولت بوده است.
اما آیا شکاف فقط بین دولت و جامعه مدنی است یا نه شکاف بین ملت و ساختار سیاسی رخ داده است؟ شاید پیش از انتخابات اسفندماه ۹۸، نبود تعامل بین ملت و دولت بیش از هر نهاد دیگری به چشم میخورد، اما کاهش سطح مشارکت در انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی نشان داد که همگرایی و تعامل در دیگر نهادها نیز کاهش پیدا کرده است. درواقع شکاف بین ملت و ساختار سیاسی ایجاد شده. ناامیدی و بیاعتمادی در مدیریت کشور و حل مشکلات، فقط مختص دولت و دستگاه اجرایی نیست؛ بنابراین باید تلاش کرد که شکاف بین ملت و ساختار مدیریتی کشور را کاهش داد تا همدلی ایجاد شود. در همین راستا جلوگیری از چندصدایی و همچنین اجماع بر سر مسائل تضمیمی برای عبور از این شرایط و بهبود تعامل ملت با ساختار قدرت خواهد بود.
شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه ابتکار، تاریخ انتشار: ۲۵ خرداد ۱۳۹۹، کد خبر: ۱۵۷۶۷۱، www.ebtekarnews.com