شعار سال:حسن داناییفر با حضور در این برنامه تلویزیونی همچنین با بیان این که «حاج قاسم» معمار مقاومت است و در روزهای آخر حیاتش، فقط سه ساعت استراحت میکرد به ماجرای عیادت «حاج قاسم» از جلال طالبانی و واکنش وی پرداخت.
مشروح کامل این گفتوگو بدین شرح است: مهمان ارجمند این هفته برنامه دستخط متولد ۱۳۴۱ در شوشتر است. کسی که از ۱۵ سالگی وارد فعالیت های انقلابی شده و بلافاصله بعد از انقلاب هم وارد سپاه و جنگ تحمیلی شد. کسی است که ۵ یا ۶ بار به شدت مجروح شده است. عضو اطلاعات عملیات سپاه از نیروهای شهید حسن باقری بوده، بعد از جنگ هم سمت های مختلفی را در نیروی دریایی سپاه و همچنین در قرارگاه سازندگی خاتمالانبیاء (ص) و سمت های دیگر تجربه کرده است.
بعد از آن هم در مسیر سیاست خارجی و منطقه ای وارد شده، به خصوص در حوزه عراق. از سال ۶۶-۶۵ با نیروهای عراقی که معارض با صدام بودند، ارتباط ویژه ای گرفت و همین ارتباطات پایهای برای بعدها شد که ایشان در حوزه عراق کارهای ویژه فرهنگی و اقتصادی کرد. در برهه ای سفیر جمهوری اسلامی ایران در بغداد شد.
خاطرات ویژه ای از سردار دلها، حاج قاسم سلیمانی دارد که از فرماندهی در دوره ای که با داعش در عراق مبارزه می کرد و خیلی حرف های شنیدنی که فکر میکنم تاکنون بیان نشده است.
در خدمت آقای حسن دانائیفر سفیر سابق جمهوری اسلامی ایران در عراق هستیم که بخش هایی از سوابق ایشان را ابتدا بیان کردم.
سلام عرض میکنم؛ خیلی خوش آمدید. خیلی ممنونم. من هم سلام عرض می کنم.
آقای دانائیفر الان کجا هستند و چه میکنند؟ من الان پیگیر هماهنگی امور اقتصادی ایران، عراق و سوریه هستم.
در وزارت خارجه؟ بله؛ البته در ریاست جمهوری است. این ستاد برای هماهنگیها زیر نظر معاون اول است، بخاطر اهمیت این دو بازار، یک مجموعه هماهنگی بوجود آمده که در آنجا بحث هماهنگیهای صادرات و روابط اقتصادی بین این دو کشور با ایران را دنبال میکنیم.
الان خیلیها میگویند به لحاظ اقتصادی کشورهای دیگر در این دو کشور پیش میروند. اینطور است؟ یا ما هم قراردادهایی که مربوط به جمهوری است را انجام میدهیم؟ سوریه می تواند یکی از بهترین بازارهایی باشد که تجار ما در آن حضور پیدا کنند. سوریه از نظر موقعیت جغرافیایی به گونه ای است که به بازارهای زیادی ارتباط دارد. فعالیت هایی که اخیراً در سوریه توسط تجار ما شروع شده، از جمله راهاندازی ساختمان ۱۱ طبقه مرکز تجارت ایرانیان در دمشق، یکی از اقدامات قابل توجه و خوبی بود که صورت گرفته است. در داخل سوریه، شرایط به گونه ای است که هنوز دیگران نتوانستهاند وارد شوند.
اینکه میگویند روسیه به شدت دارد جا میافتد... حتی روسیه هم نتوانسته وارد شود. در روابط بین ترکیه و سوریه هم، قوانین موجود سوریه در حال حاضر ورود کالا و معاملات اقتصادی با ترکیه را ممنوع کرده است.
بخاطر روابط سیاسی با ترکیه؟ بله، بخاطر روابط سیاسی است که وجود دارد. اتحادیه عرب عملاً وضعیت سوریه را معلق کرده است؛ همین باعث نوعی واگرایی در روابط جهان عرب با سوریه شده است، البته برخی از کشورهای جهان عرب از جمله امارات تلاش میکنند در بازار سوریه حضور داشته باشند.
چین هم خیلی علاقهمند است که در بازار سوریه حضور یابد، به خصوص بعد از سفری که آقای ولید معلم وزیر خارجه سوریه ۱۷ ماه قبل به پکن داشت، در آنجا توافقاتی صورت گرفت و علاقهمند هستند در این بازار حاضر باشند ولی شرایط امنیتی، استانداردهای امنیتی، وضعیت اقتصادی سوریه تا الان به گونه ای است که آنچنان نتوانسته اند در بازار سوریه وارد شوند.
بازار سوریه بازار بسیار مهمی است. علاوه بر بازار، به عنوان یک سکو و نقطهای که ما میتوانیم از آنجا به جاهای دیگر وارد شویم نیز مطرح می شود.
پس تا الان خوب پیش رفتیم؟ با این کلمه شاید موافق نباشم؛ چون خودم دنبال می کنم، به خصوص تاکید ما بر حضور بخش خصوصی است. بخش خصوصی می تواند استمرار ببخشد، نهادینه کند و حضور ما را در روابط با سوریه جاودانه کند.
در عراق چطور؟ در آسیای میانه کمتر از ۵ سال حضور موثر داشتهایم، اما خوشبختانه در عراق بیش از ۱۷-۱۶ سال است که استمرار دارد و بزرگترین بازار صادراتی ما هم الان عراق است که بیشترین خطوط لوله ای که ما گاز به خارج از ایران صادر می کنیم به عراق است.
دو خط لوله ۲۵ میلیون مترمکعبی داریم. در زمینه گردشگری یکی از حوزه هایی بود که کار می شد اما به علت کرونا این متوقف شده است. قبل از کرونا آمارها بیش از ۶ میلیون از سوی طرفین به کشور یکدیگر رفت و آمد میکردند.
بیشتر جنبه زیارتی داشت دیگر؟ بله. البته من توضیحی بیان کنم. تصور بر این است حجم زائرین ایرانی که به عراق می روند بیشتر از عراقی ها است، اینجوری نیست، آمار و عدد و رقم این مسئله را بیان نمی کند. بدلیل این که مناسبتی می رویم و این مناسبت ها هم از نظر معنوی و از نظر مناسبتی به گونه ای است که روی آن تمرکز میدهیم، این حجم بیشتر است.
تقریباً در این سال های اخیر ۶-۵ درصد جانب عراقی بیشتر بود، ولی عراقی ها در طول سال میآیند. از این تعدادی هم که به ایران میآمدند حدود ۱۸ درصد برای درمان میآمدند.
در حوزه خدمات فنی و مهندسی ما تا قبل از داعش حضور بسیار خوبی داشتیم. بیش از ۷۵ درصد بخش خدمات فنی و مهندسی کشور ما که به بیرون از ایران رفته بود، در عراق بود، بیش از ۴ میلیارد دلار پروژه در آنجا وجود داشت، اما الان متوقف است و امیدواریم هرچه سریعتر شرایط عراق و درآمدزایی عراق به گونه ای شود که کار ادامه یابد.
الان مبادلات ما چقدر است؟ چهارمین حوزه فعالیت ما، حوزه بازرگانی است که سال گذشته حدود ۹ میلیارد دلار بود. امیدوار هستیم امسال هم علیرغم موضوعی که در زمینه کرونا ایجاد شده، بتواند بیش از ۸ میلیارد دلار را داشته باشد.
الان کل مبادلات ما، به غیر از حوزه بازرگانی، با عراق چقدر است؟ ما در زمینه انرژی، برق، گاز و کالا که هم اکنون این حوزه فعال است، پیش بینی می کنیم امسال حدود ۹ میلیارد دلار را داشته باشد. ما یک بحثی را به طرف عراقی میگوییم و توقع داریم آنها هم به ایران صادرات داشته باشند.
چه صادراتی میتوانند داشته باشند؟ میتوانند اکسپورت کنند؛ از جاهای دگیر دنیا بیاورند و وارد کنند. آن اتفاقی که در امارات می افتاد. از آنجا میتوانند به ایران واردات داشته باشند و ما هم برای این که از برخی بازارهای دیگر بیاوریم از بازار عراق می آوریم. تعادل لازمه در روابط اقتصادی نیز ایجاد میشود.
الان رقبای ما در عراق چه کشورهایی هستند؟ رقیب سنتی ما ترکیه است.
عربستان هم در آنجا فعال است؟ رقیب سنتی ما ترکیه و چین است. کشوری مانند عربستان، با نگاه های سیاسی اصرار دارد در بازار عراق وارد شود. تلاش های زیادی کرده است، اما فعلاً با رقبایی مانند ایران، ترکیه و چین فاصله زیادی دارد.
وضعیت احزاب مختلف عراق را در حال حاضر چطور میبینید؟ بعد از شهادت «حاج قاسم» اینطور عنوان میشد که یک زمانی که ایشان بودند انتخابات مجلس و انتخاب نخست وزیر و رئیس جمهور می گفتند امریکایی ها با تلاش هایی که ایران کرد، سه هیچ در زمینه سیاسی بازنده شدند. الان وضعیت چطور است؟ چون آقای کاظمی هم ارتباط نزدیکی با امریکایی ها دارد. من آن موضوع «سه هیچ» را به عنوان کارشناسان این پرونده قبول نداشتیم.
چطور؟ بدلیل اینکه موضوعات عراقی موضوعات داخلی مربوط به عراقی ها است. ضرورتی ندارد، شما موضوعی را که داخلی عراق، احزاب عراقی ها و خود عراقی ها با گرایش ها و رویکردهای خاص خودشان دارند و تصمیم گرفتند و انتخابی کردند، ما آن چیزی را بیان کنیم که خیلی ها در آن زمان دوست داشتند ما بیان کنیم. خیلی ها می گویند ایران دخالت می کند؛ ما در عراق دخالت نمیکنیم، ما نفوذ معنوی داریم، نفوذ فرهنگی داریم.
آن چیزی که رقم میزند، خود احزاب و مردم عراق هستند. حتی در نبرد با داعش که یکی از نقاطی است که نزدیکترین، صمیمیترین و بهترین و عاطفیترین رابطه را ایجاد کرد، نقش اصلی خود جوانان عراق ایفا کردند. جمهوری اسلامی ایران در کنار اینها حمایت کرد.
سردار دلها ساعت یک بامداد روز چهارشنبه رسید. ما ساعت ۱۲ با هم تماس داشتیم و گفت نظر شما چیست؟ من به عراق بیایم؟ گفتم حتماً بیایید.
آن زمان فقط موصل سقوط کرده بود؟ ولی داعش داشت پائین میآمد. مانند بهمن داشت پایین میآمد؛ صلاح الدین، تکریت و شهرها یکی پس از دیگری سقوط می کرد.
جایی از شما خوانده بودم که گفته بودید ۶ ماه قبل از این به نوری مالکی گفته بودم این اتفاق در موصل رخ میدهد. دقیقاً؛ وقتی حاج قاسم وارد این داستان شد، همان روز بعدازظهر یک ستونی به سمت منطقه خالف در شمال بغداد، به سمت تاجی راه انداخت. چند نفر از مسئولین عراقی هم همراه او بودند. این پیامی داشت که به سمت دشمن رفت و اجازه نداد، دشمن به سمت بغداد بیاید.
در حالی که آنها در حال پیشروی بودند. بله. وقتی ساختار و نظام دفاعی فروریخت، اتفاق عجیبی رخ داد. حاج قاسم را باید خدا نگه میداشت، آن روز در کمین افتادند.
در کمین نیروهای داعش؟ بله؛ در کمین افتادند. درگیری شد و ماشینی که حاج قاسم بود مورد اصابت گلوله قرار گرفت. کلاش بود، گلوله های دور نبود. چون یک بهمریختگی و آشفته بازاری بود. البته همان زمان به من گفت شما اربیل بروید، اما فضای روحی و روانی بهم ریخته بود. در همان ساعات، دائم یک جلسه ای در نخست وزیری تشکیل شد و من در آن جلسه بودم. مدام اخبار میآمد و به کسی که در جلسه بود می داد.
هر لحظه من می دیدم ایشان بیشتر فرو میپاشید. من به آن آقا گفتم این اخبار چیست؟ گفت این اخباری است که رابط CIA میآورد. میخواهم به این نکته برسم که بعد از سقوط موصل، فتوای تاریخی آیتالله سیستانی صادر شد. این فتوا ناگهان از نظر روحی همه چیز را برگرداند.
لذا من اعتقاد دارم که خود جوانان عراقی، احزاب عراقی اعم از شیعه و سنی تعیینکننده هستند. اینکه ما این تعابیر را بکار ببریم را موافق نیستم، ممکن است کسی احساسی شده باشد و چنین تعابیری را بکار ببرد ولی این تعابیر هزینه دارد. کسی از مردم عراق حاج قاسم را جدای از عراق نمیدانستند.
آمریکا با عراق موافقتنامه امنیتی داشت. موافقتنامه امنیتی برای چه زمانی است؟ برای همین مواقعی است که حمله ناگهانی صورت بگیرد، ارتش فروبپاشد. باید آمریکا کمک کند ولی امریکا در این زمان برای کمک نیامد.
در حالی که درخواست هم کرده بودند. بله. بالعکس، ۷ یا ۸ روز بعد از این ماجرا آقای جان کری آمد جلسه ای با آقای نوری مالکی برگزار کرد. شروط تعجیلی و سختی که قابل تحقق نیست را مطرح کرد. یکی از شرط های اساسی این بود که شما باید کنار بروید. مثلاً کار فقط باید دست نیروهای مسلح منظم باشد. بحث هایی که گهگاهی هنوز ادامه میدهند و به طور جدی مطرح می کنند.
اینها داعش را درست کردند. یکی از ویژگی آقای ترامپ صراحت اوست، در مناظره ها دیدید به صراحت (خطاب به رقیب) بیان کرد که داعش را شما درست کردید. ما به عینه هم می دیدیم که امریکایی ها در برخورد با داعش تعلل می کردند.
الان فضا چگونه است؟ الان می تواند هر کسی تحلیل هایی متناسب با سلیقه خودش بروز بدهد. برخی از شعارها در طول اواخر بهار و تابستان سال گذشته که اعتراضات در عراق شروع شد، شنیده شد و برخی این را بعنوان یک خواست عمومی عام جامعه عراق مطرح کردند.
ما به عنوان افراد مطلع و کسانی که تجربه داریم و زندگی ما با پرونده عراق به شدت گره خورده است میخواهم بیان کنم این صداها حرف های جدیدی نبود که به گوش ما میرسید.
برخی از این حرف ها را اولین بار در شارعالرسول در نجف در سال ۲۰۰۴ شنیدیم که «ایران بره بره»! اما آیا این شعار به همان میزان است؟ خیر، افزایش یافت، چون تبلیغات در این سال ها علیه جمهوری اسلامی وجود داشت کم نبود. لذا ممکن است برخی از عملکردهای ما هم بیتاثیر نبوده باشد که تاثیر هم دارد. حتی برخی از این حرف ها که بیان کردم موافق نیستم. حتی برخی از این حرفها اینجور است چون اینها اعلام کردند ایران اینجا را اداره می کند و همه مصیبت ها سر ایران است.
این واقعیتی است که در داخل عراق فساد است، در عراق ناکارآمدی وجود دارد. همین الان هم وجود دارد، فساد همین الان هم وجود دارد. ممکن است برخی از اشتباهات را کسانی که به ما منسوب هستند، اقداماتی کردند که تاثیرگذار بوده. منظور از منسوب، دوستی و علاقه به ما است، همان نفوذ و همفکری که بیان کردم منظور است. در نتیجه دچار مشکلات و مسائلی شده باشند که آنها این را تعمیم به جمهوری اسلامی ایران بدهند. اینها شرایطی ایجاد شده که برخی صداها وجود دارد ولی این همه صدای عراق نیست.
در ماه های آخر حیات سردار سلیمانی، به یکسری درگیری های داخلی عراق و اتفاقاتی که رخ داد اشاره کردید، خیلی لحظات سختی را آقای سلیمانی گذراندند. در این زمان هم با هم ارتباط داشتید که نظرات ایشان را بدانید؟ من به دلایلی، با وجود اینکه مسئولیت اقتصادی را به عهده داشتم و دارم، اما ۴۰ روز قبل از شهادت سردار سلیمانی، ایشان به من اعلام کرد به بغداد بیایید و کمک کنید. برخی ارتباطاتی را با بخش هایی از جامعه عراق و رهبران عراق دارم که مربوط به بیش از ۳۵ سال قبل است و یک رابطه تاریخی، عمیق، عاطفی است به خصوص در بخش کردی.
حتی یک هفته قبل از شهادت سردار سلیمانی، بنده و یکی دیگر از همکاران از یک عملیاتی که امریکایی ها بدنبال ترور حقیر و یکی از دوستان بود، با دخالت ایشان و برنامهریزیهایی که انجام داد عملاً نجات پیدا کردیم. من این گلایه را داشتم، وقتی شهید شد، گفتم اجازه ندادید ما برویم ولی خودتان رفتید.
فکر میکنم حداکثر استراحت ایشان در روزهای آخر سه تا سه ساعت و نیم در روز بود.
فکر میکنید اگر ایشان بودند اوضاع بهتر از این پیش میرفت؟ ببینید، حاج قاسم معمار مقاومت است و این مقاومت را ایجاد کرده است. از مدیترانه تا ...، از شمال اقیانوس هند الی قفقاز، این مقاومت را ایجاد کرده است. این واقعیت است و همه اقرار کرده اند. دشمنان حاج قاسم این را بیان کرده اند. یک زمانی یکی از نخست وزیران وقت عراق گفت با اوباما جلسه داشتم او گفت این دشمن ماست ولی برای او احترام قائل هستم.
کدام نخست وزیر این را بیان کرد؟ نمیخواهم بیان کنم. آقای نخست وزیر گفته بود آقای رئیس جمهور اوباما، فرق نیروهای شما با نیروهای ایرانی در این است که ژنرال های شما ۳۰۰-۲۰۰ کیلومتر با فاصله از جبهه میخواهند بجنگند، ولی ژنرال ایرانی، ارشدترین ژنرال در خط مقدم میجنگند؛ منظورش حاج قاسم بود.
در یادداشتی که حدود ۹-۸ ماه قبل از شهادتش، ۱۱ استراتژیست بزرگ دنیا را مطرح کرده بودند، حاج قاسم را چهارمین نفر در نظر گرفته بودند.
این چیزی که درست شده، روند است. بله، در خیلی از کارها خلا وجودی ایشان تاثیر منفی دارد. نبود ایشان احساس میشود، اما بدین معنا نیست که کار متوقف شود.
الان در منظومه سیاسی عراق نقش مقتدی صدر چگونه است؟ نقش ایشان چگونه تعریف میشود؟ از یک سو می گویند به جمهوری اسلامی ایران نزدیک است، از سوی دیگر می گویند خیلی جاها در این مسیر حرکت نمیکند.
به هر صورت، در یک جایی از صحبت خود بیان کردم، عراق کشوری با سلایق متنوع و متعدد است و حتی ممکن است در آن واحد، جمع اضداد باشد؛ همین چیزی که شما الان از آقای مقتدی صدر اشاره کردید. ممکن است جمع اضداد باشد در عین اینکه علیه امریکا شعار می دهد، علیه آمریکا حرف میزند، اما احساس می کنید در برخی رفتارها به گونه ای است که مسیری که آمریکا دوست دارد را طی می کند.
لذا من این را در چهارچوب تنوع سلائق و دیدگاه ها و وضعیت داخل عراق می دانم. عراق هنوز مرحله ملت دولتسازی را طی نکرده است. یعنی هنوز بعضاً اولویتهای حزبی به مراتب بالاتر از اولویت های ملی است. این وضع باعث رفتارهای متنوع و غیرمتوقع در داخل عراق میشود. لذا حتی من برای آینده عراق اعتقاد دارم عراق میتواند دچار مشکلات جدی شود. همین بحث فساد بحث جدی در عراق است.
چقدر از این فساد سازمان یافته است و پشت صحنهاش به آمریکایی ها میرسد؟ من اعتقاد دارم اصل فساد را آمریکایی ها به صورت نهادینه شده از دوره آقای برمر وارد عراق کردند.
بعد از سقوط صدام. بله. در دوره صدام فساد بود، ولی ظلم بیشتر بود. همان اوایل بعد از سقوط، در استان دیاله در منطقه راجدیه، حسینیه که یکی از مناطق اطراف بغداد است، مهمان یکی از سران عشایر بودم، ۳-۲ نقطه را نشان دادند که پرورش مرغ بود، مرغداری احداث شده بود. پرسیدم چرا ۵ تا ۵ هزار تایی دارید؟ چرا یک ۲۵ هزار قطعه ای نمیگذارید؟ میگفت این حرف درست است ولی اگر سی هزار قطعه ای درست می کردیم، از طرف عدی یا قصی پیغام میآمد که خوب مرغداری آنجا دارید. این را میفهمیدیم که باید تقدیم میکردیم. اما این نوع دزدی ها را باید از دوره آمریکایی ها دانست. بعد هم یک حاکم غیرعراقی مثل برمر گذاشتند که هنوز پرونده سه میلیاردی برمر مفتوح است.
سه میلیارد دلار؟ بله. قرارداد GE را با ژنرال الکتریک آمریکا برای تولید ۱۲ هزار مگابایت برق بستند که تمام این پول گم و گور شد؛ ده میلیارد دلار! که در سفر اخیر آقای مصطفی کاظمی در اصل، اعاده آن پرونده مطرح بود بلکه ژنرال الکتریک نیروگاه را درست کند. آقای مالکی میگفت من در جلسه ای که با آقای بوش پسر داشتم او گفت من از شما می خواهم شرکت های امریکایی که آنجا میآیند را پروژه بدهید.
مالکی یکی از ویژگی هایی که داشت صراحتگویی بود. خیلی صریح و راحت حرف می زد. مالکی در اینجا گفت نه مثل آن پیمانکاری که آمد بیمارستان بصره را درست کند! آقای بوش سوال کرد که قضیه بیمارستان چیست؟ گفته بود از همکاران بپرسید.