شعار سال: در واپسین ماههای فعالیت دولت دوازدهم به همان اندازه که اصلاح طلبان نگران روزهای پس از آن در دولت سیزدهم هستند طرفداران دو باشگاه سرخابی امیدوارانه چشم به روزهای تابستان سال ۱۴۰۰ دوخته اند تا شاید وزیری برای وزارت ورزش و ریاست مجمع باشگاه محبوبشان بر سرکار بیاید که حداقل حرفش حرف باشد و هر بار برای تعیین مدیر و سرپرست در این دو باشگاه سراغ دوستان و رفقای گرمابه و گلستانش نرود.
*تنها تفاوت سرخابیها
با نقبی کوتاه به اتفاقات اخیر دو باشگاه استقلال و پرسپولیس به سادگی درمی یابیم که اوضاع برای هر دو باشگاه طی این ماهها و پیشتر از آن در فصول گذشته به شدت وخیم بوده و شاید تنها تفاوت دو تیم در کسب و یا عدم کسب نتایج مورد نظر طرفدارانشان بوده وگرنه مشکلات مدیریتی، مالی، ارزی و کادر فنی یقه هر دو تیم را گرفته است. سرخابیها طی این چند سال که مسعود سلطانی فر وزیر ورزش بوده انواع و اقسام مدیر، سرپرست و اعضای هیأت مدیره بلند قد و کوتاه قد را در اتاق مدیریت باشگاه خود تجربه کردند و هر بلایی که بود و نبود را بر سر این تیم آوردند.
*وحشت هواداران از قیمت "دلار"
در استقلال رفتاری با مربیان خارجی مانند شفر و استراماچونی شد که حالا حالاها طرفداران این تیم باید تاوانش را بپردازند و در سوی دیگر ماجرا پرسپولیس هم تازه تازه از فشار بدهی ارزی هنگفتش به برانکو خلاص شده، ولی هواداران تیم قرمز پایتخت هر روز با این وحشت سراغ رسانهها میروند که خبر شکایت جدیدی از سوی گابریل کالدرون را بشنوند. بدهیهایی که ارتباط مستقیم با قیمت دلار دارد.
*پرونده استراماچونی را چه کنند؟
استقلالیها که هنوز پنجره نقل و انتقالاتی شان بسته است و دنبال ۲۰ هزار یوروی دیگر هستند تا در حساب وینفرد شفر واریز کنند، شاید در واپسین لحظات پنجره شان باز شود! گرچه بلافاصله پس از این پرونده پرونده سنگین دیگری با تیتر آندره آ استراماچونی رو میآید و آنجاست که استقلال باید یک میلیون و ۸۰۰ هزار دلار به حساب او واریز کند و بار دیگر روز از نو و روزی از نو
*مدیرانی که مایه سرشکستگی اند
مسعود سلطانی فر در این سالها هر وقت قصد کرد دوستان گمنامش را به شهرت در سطح کشوری ۸۰ میلیون نفری برساند آنها را در رأس یکی از دو تیم نشاند. از ایرج عرب که تا پیش از مدیرعاملی پرسپولیس همسایه شان هم او را نمیشناخت و امروز رییس فدراسیون دومیدانی است گرفته تا احمد سعادتمند که او نیز پیش از مدیرعاملی استقلال همکارانش در همان طبقهای که در وزارت ورزش کار میکنند هم شناخت دقیقی از او نداشتند، ولی امروز جزو سرشناسهای فضای مجازی، اجتماعی و ورزشی کشور هستند. اسماعیل خلیل زاده، مهدی رسول پناه و اسامی از این دست که هر یک سوتیهای بزرگی در دوران حضورشان در این دو باشگاه دادند هم از همین نمونهها هستند. یکی بابت جریمه دیرکرد وام ۱۰ میلیاردی که از اعضای هیأت مدیره خود باشگاه (برخلاف قوانین تجارت) برای باشگاه گرفت (روزی ۴۰ میلیون) در نظر گرفته بود. یکی دیگر نیز در لباس دندانپزشکی دهان باز کرد و ادبیاتش موجب سرشکستگی پیشکسوتان و طرفداران پرسپولیس شد.
*وزیر میداند سرخابیها پرطرفدارند؟
از این قبیل موراد در این دو باشگاه کم نبوده است. دو مجموعهای با دهها میلیون طرفدار که جمعیت بسیاری از طرفداران شان به قدری روی نتایج شان حساس هستند که برخی با ویلچیر و برخی با بیماریهای قلبی و عروقی حاضر به بی تفاوت بودن به نتایج شان نیستند و گاهی جان خود را به خاطر این دو تیم به خطر میاندازند! ولی آیا مسعود سلطانی فر از این مسایل خبر دارد که باز هم یکی دیگر از مسئولان حراست وزارت ورزش را در رأس باشگاه پرسپولیس مینشاند.
*چرا اعصاب بازیکن استقلال را بهم ریختید؟
هر دو تیم در آستانه ورود به لیگ برتر مدیرعامل ندارند! یکی درگیر پرونده محمدرشید مظاهری است، درگیر پرونده مهدی مهدی پور، بابک مرادی و دیگری منتظر تغییرات و سلایق مدیریت جدیدش است! کسی خبر دارد در چنین روزهایی که گل گهر سیرجان، آلومینیوم اراک، مس رفسنجان، شهرخودرو و باقی تیمها در حال آماده شدن برای ورودی پرقدرتتر به لیگ برتر هستند، استقلال به دستور وزارت ورزش (بخوانید نهادهای نظارتی) با بازیکنانی که احمد سعادتمند قرارداد مالی شان را تمدید کرده جلسه برگزار کرده تا رقم قراردادهایشان را کاهش بدهد؟ بازیکنی که روی ریال به ریال قراردادش حساب کرده چطور میتواند دو روز مانده به بازی تیمش قید حتی ۱۰۰ میلیون تومانش را بزند؟ چه برسد به اینکه درمورد برخی بازیکنان حرف از کسری ۵۰۰ میلیونی تا یک میلیاردی هم مطرح شده است.
*اوضاع وخیم سرخابیها
این مشکلات را به نبود زمین تمرین مناسب برای برگزاری جلسات تاکتیکی تمرین، درگیریهای داخلی بین برخی بازیکنان با کادر پزشکی، اخراج زشت و نامتعارف دو بازیکن (محمد انصاری و محسن ربیعی خواه) و... اضافه کنید تا متوجه وضعیت وخامت اوضاع این دو تیم پرطرفدارشوید. دو تیمی که اتفاقا باید کمترین مشکلات را به پشتوانه هواداران میلیونی حس کنند، ولی ماجرا درباره شان کاملا برعکس است.
*حواس حراستیهای وزارت ورزش کجاست؟
باشگاههایی که این روزها توسط دلالها دوره شده و برخی از آنها که سرشناس هم هستند و اغلب چهرههای درجه یک، دو و سه لیگ برتری با آنها کار میکنند برای سرخابیها خط مشی تعیین میکنند. پس چرا حراست وزارتخانه که هرازگاهی نیروهای خدومش تا درجه ریاست بر یکی از این دو باشگاه بالا میروند (که باید تحت تأثیر اثرگذاری خوب شان در همان واحد مهم وزارت ورزش بوده باشد) نمیتواند مانع حضور همین ایجنتهای خوش پوش در طبقه بیست و سوم هتل آزادی و مکانهایی مشابه آن شود؟ مبادا خدای نکرده این تصور برای هواداران ایجاد شود که انتصاب این عزیزان در سمتهای بسیار مهم هدیه همین بی تفاوتی هاست.
*نمایندگان مجلس را چه میشود؟
در این بین سکوت نمایندگان مجلس بیش از هر چیز روی اعصاب هواداران است. هوادارانی که در اعتراض به اوضاع بد باشگاه شان روبروی مجلس شورای اسلامی تحصن میکنند، ولی در عوض وزیر ورزش به جای تعدیل مشکلات باشگاه، افرادی بی نام و نشانتر از افراد قبلی را در رأس این دو مجموعه مردمی جای میدهد! اینجاست که باید گفت در آخرین ساعات باقیمانده تا به صدا درآمدن سوت اولین دیدارهای هفته نخست لیگ برتر، دو باشگاه آقای سلطانی فر نه تنها در مرداد ماه به بخش خصوصی واگذار نشدند، بلکه از آن تاریخ به بعد همچون اسرای به غل و زنجیر کشیده شده حتی قادر به راه رفتن نیستند! فراموش نشود پرسپولیس در آذر ماه باید در فینال لیگ قهرمانان آسیا هم به میدان برود!
شعار سال با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری دانشجو،تاریخ انتشار:15آبان1399،کدخبر:887519،snn.ir