شعار سال: انتخابات آینده حداقل یک انتخابات چهارقطبی خواهد بود. گروه اول دولتیها هستند یعنی حتماً دولت طبق عرف دولتهای گذشته سعی میکند که یک اکثریت ضعیف یا حداقل یک اقلیت قوی نمایندگان را در مجلس داشته باشد.
گروه دوم نیز اصولگرایان سنتی هستند که سعی دارند با پرهیز از افراطیگریهای گذشته جایگاهی را در مجلس داشته باشند و امیدوارم که این جایگاه اکثریتی باشد.
گروه سوم اصلاحطلبان هستند که محمدرضا عارف در رأس آنها است و سعی میکنند که چهرههایی را وارد مجلس کنند که حتی اگر ریشه اصلاحطلبی ندارند، با اصلاحطلبان پیوند داشته باشند. به عبارتی اصلاحطلبان در دوره دهم مجلس با نگاهی کاملاً عملگرایانه وارد انتخابات میشوند و تلاش میکنند که از افراد برنده حمایت کنند، مشروط بر اینکه این افراد حد مقدوری از رفتارهای سیاسی خود را با اصلاحطلبان همراه کنند.
گروه چهارم نیز تیم دولت سابق – احمدینژادیها هستند. به اعتقاد من آنها سعی میکنند در انتخابات حضورداشته باشند. برخی از آنها نزدیک به اصولگرایان عمل میکنند و برخی از چهرههایی که هنوز به احمدینژاد نزدیک هستند با تأکید بر مسائل اجتماعی سعی میکنند مسائل مانند موضوع یارانهها، عدالت و … را مطرح کنند تا در میان طبقات متوسط و پایین بیشترین رأی را برای خود جمع کنند.
در شرایط عادی هر یک از قطبها تلاش میکنند که اقلیت قوی را به خود اختصاص دهند اما روالی هم از سوی دولت، اصلاحطلبان میانهرو و اصولگرایان میانهرو دنبال میشود که احتمال نتیجه دهی آن ضعیف است اما اگر نتیجهبخش باشد حتماً اکثریت مجلس آینده در دست میانهروها خواهد بود. روال مورد اشاره این است که تیم دولت به همراه بخشی از اصولگرایان و اصلاحطلبان میانهرو میتوانند در مسائل باهم همسازی داشته باشند و اکثریت قوی را به خود اختصاص دهند. اگر این گروه شکل گیرد و حول محور برخی از چهرههای سیاسی مانند ناطق نوری به اکثریت مجلس تبدیل شود حتماً در آینده شاهد یک ارتباط آرام میان مجلس و دولتخواهیم بود.
فراموش نکنیم که هم اصلاحطلبان و هم اصولگرایان از ناحیه جریانهای افراطی خود بهشدت تحتفشار هستند که چنین ائتلافی شکل نگیرد بلکه ائتلافها کاملاً جناحی باشد. بااینحال اعتقاددارم که جامعه سیاسی ایران اکنون تحمل یک رقابت انتخاباتی جناحی تازه را ندارد و بیشتر خواهان آن است که یک جریان معتدل در قالب همان ائتلاف روی کار آید. باید توجه داشت که اگرچه ائتلاف بهسادگی محقق نمیشود اما اگر انجام شود در جمعکردن رای مردم حتماً موفقتر خواهد بود و یک جریان اعتدالی پیروز میدان انتخابات میشود.
منظور از جریان اعتدالی، جریان دولت نیست بلکه به جریان نخبگان سیاسی که در مسائل سیاستگذاری و مدیریت همسویی داشته باشند؛ اشاره میکند. این نخبگان میتوانند در یک فهرست ائتلافی قرارگرفته و اکثریت را به دست آورند اما اگر اینطور هم نشود ازآنجاییکه فضای عمومی جامعه فضای پرهیز از افراطوتفریط است، در آینده کسانی در مجلس رای خواهند آورد که رویکرد افراطی یا تفریطی نداشته باشند و نگاه میانهای توأم با توجه به رفع مشکلات مردم داشته باشند لذا کسانی که سابقه رفع مشکلات مردم را داشته باشند امکان موفقیت بیشتری در این انتخابات خواهند داشت.
درعینحال باید گفت که مجلس آتی بهطورقطع مجلسی قویتر از مجلس نهم خواهد بود زیرا مردم در مجلس نهم با چهرههایی مواجه شدند که ضعیف بودند و نتوانستند حد مقدور نمایندگی را در حوزهای شهرستانی و استانی یا ملی به نمایش گذارند. این افراد به دلایل خاص بهویژه در شرایط انفعالی رای آورده و به مجلس رفتند اما در مجلس دهم شاهد حضور تعداد کمتری از نمایندگان ضعیف خواهیم بود و نمایندگان قوی امکان رایآوری بیشتری خواهند داشت.
دیگر نکته قابلتوجه این است که بهواسطه انتخابات ریاست جمهوری یازدهم خیلی از خطوط و مرزهای سیاسی و جناحی شکسته شده است. بهعبارتدیگر مرزها و خطوط سیاسی که باعث شد بخشهایی از مردم برجستگیهای دیگر نخبگان سیاسی را نبینند تا حدی ازمیانرفته است و اکنون داشتن نمایندگان قوی در مجلس شورای اسلامی برای مردم اهمیت بیشتری دارد. علت این امر هم آن است که طی سالهای گذشته بهخصوص در حوزهای استانی و شهرستانی هر جا که نمایندگان ضعیف بودند مشکلات مردم انباشته شد لذا مردم خواهان ادامه این وضعیت نیستند.
اگر همه این مسائل را کنار همگذاریم به این نتیجه میتوان رسید که قطعاً مجلس دهم، مجلسی قویتر، بهتر و درعینحال عملگراتر از مجلس نهم خواهد بود.
با اندكي اضافه و تلخيص برگرفته از وبسایت سلامت نيوز، تاریخ انتشار: 15 شهريور 1394، کد مطلب: 2604:www. salmasnews1.ir