شعار سال: عبدالرسول دشتی؛ بطور مشخص و به عنوان یک مثال عینی نوع نگاه فعلی نسبت به مدیریت بومی در صنایع پتروشیمی در مقایسه با آنچه باید از چنین نگرشی در مدیریت راهبردی این مجموعه عظیم و ارزش آفرین وجود داشته باشد در دو نقطه مقابل هم قرار گرفته اند و این واقعیت متاسفانه نمونه بارزی از حقیقتی است که در شکل کلان آن در سطح جامعه قابل مشاهده است.
صنعت نفت ایران به گواه سابقه در هر منطقهای که پا به عرصه فعالیت و تولید گذاشته همراه با خود رشد فرهنگی، بهداشتی و خدماتی آنجا را ایجاد و توسعه داده است. این خدمات اگرچه در درجه نخست به منظور بهره مندی کارکنان و خانواده آنان فراهم میشده، ولی امکان استفاده سایر شهروندان آن مناطق را نیز ایجاد میکرده است. از جمله نمونههای بارز آن احداث پالایشگاه آبادان و سپس ایجاد شهر آبادان با فرهنگ خاص مردم آن شهر بوده است. فرایندی که طی سالهای پس از پیروزی انقلاب در مناطقی مانند ماهشهر، آغار و دالان در استان فارس، شازند اراک، بندرعباس و عسلویه نیز همزمان با احداث واحدهای تولیدی ایجاد شد، ولی به دلیل بکار نبستن صحیح مدیریت بومی نتوانست همچون آبادان یک فرهنگ مستقل و خاص ایجاد کند.
فرایند مدیریت کلان صنعت نفت
احتمالا مدیران قدیمی و کارشناسان بازنشسته پتروشیمی و دیگر بخشهای صنعت نفت کشور باید به یاد داشته باشند که در فرایند مدیریت کلان این صنعت به ویژه در سالهای پیش از انقلاب انتصاب مدیران ارشد مجموعههایی مانند پالایشگاه و پتروشیمی از شرایط خاص و ویژهای برخوردار بود. آنچه من از همکاران و مدیران بازنشسته شنیده و به یاد دارم این حکایت است که یکی از شرایط انتصاب مدیران ارشدی در جایگاه رییس مجتمع اینگونه بود که افراد واجد شرایط برای احراز چنین مسئولیتهایی حدودا یک تا دوسال پیش از انتصاب میبایست به اتفاق خانواده در محل خدمت خود ساکن بوده و زندگی میکردند. این الزام موجب میشد مدیران با توجه به حضور خانواده تمامی سعی و تلاش خویش برای فراهم نمودن بهترین امکانات خدماتی، درمانی و تحصیلی ممکن در آن منطقه را فراهم نموده و نسبت به مشکلات موجود بی توجه نباشند.
بر این اساس اگر بخواهیم به بحثهای ایجاد شده به ویژه از سوی برخی نمایندگان و مدیران استان خوزستان در مورد لزوم بکارگیری مدیران بومی و عدم استفاده از مدیران پروازی بپردازیم بدون هیچ حب و بغض خاصی باید مطالب مطرح شده را فاقد کارآمدی لازم برای کمک به رشد و تعالی صنایع پتروشیمی در مناطقی مانند استان خوزستان و شهرهای ماهشهر و بندرامام و از آن مهمتر کمک به توسعه خدمات قابل ارائه به مردم آن مناطق و همچنین ایجاد اشتغال بدانیم.
یک بررسی ساده هم قادر است نشان دهد طی چهار دهه گذشته بسیاری از مدیران ارشد مجموعه شرکتهای پتروشیمی مستقر در ماهشهر مدیران متولد دیگر مناطق کشور و در اصطلاح افرادی غیر بومی بوده اند که به همراه خانواده در آن شهر ساکن بوده و از خدمات و مزایای موجود در آن مناطق استفاده کرده و عملا از مردم بومی ساکن آن مناطق بومیتر محسوب میشده اند.
شاید بتوان گفت موج اصلی مهاجرت خانواده مدیران ارشد شرکتهای پتروشیمی با کمی بالا و پایین به یک دهه قبل باز میگردد. دولت نهم در اوایل شروع به کار خود در اقدامی که جای تایید یا رد آن اینجا نیست بسیاری از شرکتها را مجبور کرد به مناطق عملیاتی خود منتقل شده و دفاتر خود در کلان شهرهایی مثل تهران را تعطیل کنند و شراط احراز پستهای مدیریتی را ساکن بودن مدیران در مناطق محل کار آنان دانست اقدامی که البته در رابطه با خانواده مدیران بطور کامل اجرا نشد.
در همین راستا میتوان این نکته را نیز مطرح کرد که امکان بهره گیری ازمنازل سازمانی توسط کارکنان یکی دیگر از امتیازهای مهم پتروشیمی در مناطقی مثل ماهشهر بود، ولی فروش و واگذاری خانههای سازمانی به کارکنان و حذف تمام خدماتی که به منازل مسکونی سازمانی ارائه میشد در کنار این اتفاق که تعداد قابل توجهی از کارکنان منازل واگذار شده را در فواصل زمانی مختلف فروخته و خانواده خود را به شهرهای اصلی خود بازگرداندند موجب شد بسیاری افراد خود را مسافری در محل کار و نه نیروی بومی تلقی نمایند و طبیعتا چنین نگرشی در سطح مدیریتهای کلان شرکتها بار منفی یا بی تفاوتی بیشتری نسبت به الزام و احساس تعهد در مورد الزامات موجود در آن مناطق از ابعاد گوناگون را به همراه داشت.
جمع بندی
جمع بندی نهایی اینکه علیرغم سالهای گذشته که مدیران ترک، کرد، مشهدی، لر، بلوچ و دیگر مناطق کشور به دلیل سالها زندگی همراه با خانواده در مناطق عملیاتی پتروشیمی عملا بومی محسوب میشدند، در حال حاضر حتی مدیران بومی و متولد مناطق جنوب هم خانواده خود را در کلان شهرهایی مانند تهران و شیراز مستقر کرده و حاضر نیستند آنان را به این مناطق بیاورند؛ لذا اصرار در بکارگیری مدیران بومی را میتوان نوعی چرخیدن در دوری باطل دانست که نمیتواند هدف مورد نظر یا آنچه این روزها مطرح شده است را محقق نماید.
در کنار مطالب ذکر شده انتصابهای کاملا غیرکارشناسی و بدون شایسته سالاری در مجموعه نفت و پتروشیمی را باید تیشه اصلی دانست که ریشه هر گونه کارآمدی در این مجموعه را به شدت مورد ضربات جبران ناپذیر قرار داده است.
شعار سال، با اندکی تلخیص واضافات برگرفته از نفت ما، تاریخ انتشار: ۹ اسفند ۱۳۹۹، کدخبر:naftema.com، ۱۳۳۲۹۷