شعار سال: در خصوص اعطای اعتبارات و پروژههای پژوهشی به دانشگاه مانند دکتر کمیل، نظرم این است که این امر در بسیاری موارد خلق رانت میکند. اما این موضوع به این معنی نیست که همه همکارانی که پروژه اخذ میکنند از این رانت بهره میبرند. البته بر کمتر کسی پوشیده است که این نابه هنجاری پژوهشی تا حدود زیادی عمومیت دارد، آن قدر که به سختی میشود برخیها را متقاعد کرد این امر عین بی اخلاقی و رذالت آکادمیک است که سالهاست با پوشش علم خود را بزک کرده است.
به طورکلی با اعطای پروژههای پژوهشی به دانشگاه با ساختار موجود، جز در موارد خاص مخالفم. زیرا این کار فرصتهای اشتغال، خلاقیت و بهره وری پژوهشی را در بسیاری مواقع نابود میسازد. سالانه دهها فارغ التحصیل تحصیلات تکمیلی داریم که نیازمند بهره گیری از توان فنی و پژوهشی خویش هستند. به راستی چرا نباید پروژههای پژوهشی به سمت این افراد مستعد سرازیر شود؟ این افراد میتوانند در قالب شرکتهای مهندسین مشاور با کیفیتترین پژوهشها را انجام دهند، اما رانتهای دانشگاهی در اغلب موارد مانع این سرازیر شدنها میشود.
از سال ۸۳ تا ۹۲ با تعدادی از شرکتهای مهندسین مشاور در تهران کار کردم که عموما استادان دانشگاه سهام دار یا از ارکان اصلی آن بودند. در قالب همین شرکتها و یا به طور جداگانه با بسیاری از استادان به عنوان دستیار پژوهشی همکاریهایی داشتم. به جز برای یک استاد فرهیخته و ناب (دکتر افشین دانه کار) که همه امروزم مدیون اوست، برای مابقی به معنای واقعی کلمه در نقش "عمله پژوهشی" بودم. پروژههای چند صد میلیونی میگرفتند و از صفر تا صد پروژه را امثال من انجام میدادیم، اما سهم مان بسیار ناچیز بود.
کم کم تصمیم گرفتم با کمک دوستان شرکتی بزنیم و بعدها حتی موسسه خصوصی با مجوز وزارت علوم راه انداختم، اما هرگز توان رقابت با رانتهای مرئی و نامرئی اعطای پروژهها را نداشتیم. در بهترین حالت پروژههای دست دوم و سوم نصیبمان میشد. جالب بود حتی شرکتهای گرید اول مهندسین مشاور برای گرفتن پروژهها مجبور به دیدن دم گردن کلفتهای آکادمیک میشدند.
استادانی بودند که به هیچ پروژه کوچک و بزرگی رحم نمیکردند. این قدر سرشان شلوغ بود که مجبور میشدند پروژهها را به عنوان تکلیف کلاسی بین دانشجوها تقسیم کنند!
به آنها پیشنهاد میشد شرکتی بزنند تا هم پروژها سامان یابند و هم چند نفری مشغول، اما میگفتند "شرکت مالیاتش بالاست و دردسراش زیاد و آخرش چیزی برای خود آدم نمیمونه"! همان استادان الان منتقد سفت و سخت شرایط محیط زیست کشور هستند و عدهای هم فکر میکنند چه کنشگران دغدغه مندی داریم!
آنها مسبب نابودی بخش زیادی از محیط زیست این کشورند، چون پول میگرفتند تا پروژه سر هم بندی کنند و در نهایت بر اساس همین سرهم بندیها تصمیمات مدیریتی و اجرایی گرفته میشد! هنوزم که هنوز هست سیر نشدند! پروژه میگیرند و توزیع میکنند بین دانشگاهها و شرکتهای مختلف و دلشان به حال فارغ التحصیلهایی که به جامعه گسیل دادند ذرهای نمیسوزد!
تا حرف بیکاری و معضلات هم که میشود میگویند "دولت و حکومت و سیاست و. مقصرند"!
یاد شب و روزهای دربدری در تهران میافتم و مهمتر از آن تجسم دربه دریهایی که الان هزاران فارغ التحصیل به آن مشغولند!
رحم کنیم به نسلهای پشت سرمان!
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از پایگاه خبری تحلیلی صدای معلم، تاریخ انتشار: ۷ اردیبهشت ۱۴۰۰، کد خبر: ۲۰۸۶۳، www.sedayemoallem.ir