پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
شنبه ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 April 20
کد خبر: ۳۳۸۵۰۱
تاریخ انتشار : ۳۱ فروردين ۱۴۰۰ - ۰۰:۰۰
حال آریابرزن محمدی کسی که در پایان‌نامه دکتری خود در دانشکده دورهَم، به صراحت نظام جمهوری اسلامی را یک «دیکتاتوری» از نوعی بدتر از دیکتاتوری حسنی مبارک در مصر خوانده است! شبانه و به طرز مرموزانه‌ای به عنوان عضوی از هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم‌سیاسی دانشگاه تهران منتصب شده‌است.

شعار سال: بیش از ۲ سال از روزهایی که «آریابرزن محمدی» از جانب طیفی از اساتید وابسته به جریان مشارکت و رییس اصلاح‌طلب دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران به عنوان گزینه‌ای برای هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی مطرح شد، می‌گذرد.
 
طبق اطلاعات در دسترس، آریابرزن محمدی متولد و بزرگ‌ شده کشور کویت، در سنین جوانی به انگلستان سفر و تحصیلات تکمیلی خود را در دانشگاه «دورهم» این کشور به انجام رسانده است. عاملی که موجب مخالفت بسیج اساتید و بسیج دانشکده در خصوص هیئت علمی شدن محمدی شده است، مولفه‌های مختلفی را در بر می‌گیرد.
 
اما در هفته‌ای که گذشت شاهد تایید «آریابرزن محمدی» از جانب دانشکده به عنوان عضوی ازهیئت علمی گروه مطالعات منطقه‌ای این دانشگاه بودیم.


 از تحصیل در انگلیس تا همکاری با سازمان‌های آمریکایی
 
در ابتدای امر فارغ از هر نگرش و رزومه‌ای، میتوان گفت در همان مرحله ابتدایی، محمدی از معیارهای لازم برای هیئت علمی شدن اعم از سن لازم برای این منصب نیز برخوردار نیست و یا هیچ کتاب و مقاله علمی_پژوهشی آی اس آی به صورت انفرادی ندارد؛ اما شاید دلیل دیگری که در سال 98 موجب واکنش بسیج دانشجویی دانشکده و ارسال نامه‌ای به شورای عالی انقلاب فرهنگی در خصوص احتمال این اتفاق شد را بتوان رزومه تحصیلی و فعالیت‌های ضد انقلابی آریابرزن محمدی پیش از احتمال هیئت علمی شدنش در دانشگاه تهران در نظر گرفت.
 
آریابرزن محمدی در زمان تحصیلش در دانشگاه «دورهم» در مرکز مطالعات بین‌المللی شاگرد مستقیم، دست‌پروده و تحت نظارت فردی به نام انوشیروان احتشامی بوده و آنها چند مقاله مشترک نیز با یکدیگر در سابقه خود دارند.
 
انوشیروان احتشامی در سوابق کاری خود علاوه بر همکاری با «مرکز مطالعات استراتژیک امارات» و «مرکز مطالعات خلیج»سعودی، عضویت در گروه بین المللی بحران (از اندیشکده‌های وابسته به سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا) و همچنین سابقه عضویت در «مرکز مطالعات پیشرفته جهان عرب» وابسته به دولت انگلستان واقع در دانشگاه «ادینبورگ» را نیز دارد.


آریابرزن محمدی نه‌تنها به عنوان همکار، شاگرد و دست‌پرورده احتشامی که در  بسیاری از پژوهش‌هایش از با احتشامی هم‌مسلک و هم عقیده بوده و همکاری داشته است؛ بلکه با توجه به گزارش‌های رسیده از فعالان دانشجویی و البته سوابق ثبت شده و منتشر شده، به عنوان یک عنصر به شدت ضدانقلاب و مخالف سرسخت «جمهوری اسلامی» اظهاراتی داشت.
 
به‌طور مثال او در سال ۸۸، در زمینه تبلیغات و تحرکات جریان لندن نشین موسوم به «جنبش سبز» بسیار فعال بود و حتی با شادمانی در نوشته‌های خود خبر از آغاز روند فروپاشی نظام می داد.
 
برای نمونه او در مقاله‌ای با عنوان «شراب نو را در مشکهای نو باید ریخت» که به همراه فردی به نام «ایمان واقفی» برای سایت ضدانقلاب گویا نوشت (۲۲ بهمن ۹۱)، درباره فتنه ۸۸ نوشت:
 
«باری جنبش سبز نقطه عطفی در تاریخ معاصر است که زمان را به دو قسمت پیشا ۸۸ و پسا ۸۸ تقسیم میکند. سال ۸۸ پایان بالقوه‌گی‌های درونی فضای موجود بود. جایی که سیاست های گذشته به پایان خود سلام میکنند. اگر پیشا ۸۸ را تاریخ جهد سوژه های جمعی در بسط و گشایش مرزهای نمادین نظم مسلط بدانیم (به نحوی که محذوفان و مطرودان را دوباره در خود ادغام کند)، خودِ ۸۸ را باید انتهای منطقی این تلاش و پایان نفی نخستین بخوانیم. از این رو پسا ۸۸، نقطه آغاز مرگ نمادین است. جایی که گونه دیگری از سیاست ورزی متولد میشود. سیاستی که نه دل نگران نمادها و ارزشهای نظم موجود، که دل سپار برساختن نوع جدیدی از روابط اجتماعی و خلق فضایی دیگرگون است. سیاستی که به دنبال مَشکی نوست تا که شراب تازه اش را در آن ریزد. این گذار از نظم پیشین به نظم ممکن ما را به فراروی از جنبش سبز دعوت میکند. باید مرگ واقعی را از دالان جنبش سبز دست به دست کرد تا در انتهای آن با واقعیت مرگ خود رو به رو شود. در انتهایِ همین دالان است که مرگ نمادین تازه آغاز میگردد.»
 
در حقیقت او و هم‌قلمش در این مقاله، فتنه‌گران را به «براندازی» نظام تشویق و تشجیع می کنند.
 
و یا از دیگر همکاری های او که می‌توان منحرف از جریان انقلاب بلکه ضد آن دانست میتوان به همکاری نزدیک محمدی با شخصی به نام امیرحسین جهانشاهی اشاره کرد. امیرحسین جهانشاهی به عنوان یکی از عاملین مهم سرویس اطلاعات خارجی رژیم صهیونیستی (موساد)، شخصی‌ست که با همکاری فردی به نام «مهرداد خوانساری»، از عوامل قدیمی عربستان سعودی در لندن، قصد داشتند با سرمایه جهانشاهی، هدایت موساد و کمک مالی سعودی، با استفاده از یک شبکه داخلی برای سرنگونی جمهوری اسلامی اقدام کنند.


اتهام تولید تسلیحات اتمی علیه ایران
 
علاوه بر مستقل نبودن مقالات آریابرزن محمدی که جز دو یا سه مقاله که با انوشیروان احتشامی ارائه کرده است دیگر چیزی در سابقه خود ندارد، میتوان به محتوای منتظر شده در مقالات مشترک او نیز خرده گرفت چرا که او در مقالات خود مواضعی منبی بر مخالف سرسختانه با نظام جمهوری اسلامی گرفته است.
 
حتی در کتابی که به عنوان همکار با «مرضیه کوهی» تحت عنوان «سیاست هسته‌ای در آسیا» که صرفاً «ویراستاری» آن را کرده و توسط انتشارات راتلج عرضه شده‌است، سراسر نظام جمهوری اسلامی را متهم به ساخت تسلیحات اتمی کرده‌است.
 
نکته‌ای که در میان از اهمیت بیشتری برخوردار بوده و این رویداد را حتی میتواند تبدیل به یک توطئه کند، علاوه بر بی‌توجهی به مسائل ذکر شده فوق و عدم کفایت علمی_پژوهشی این شخص میتوان به عدم طی شدن مراحل جذب هیئت علمی توسط آریابرزن محمدی اشاره کرد.
 
طبق آخرین اخبار در دسترس، درخواست استخدام او توسط گروه مطالعات منطقه‌ای دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران رد شده است. علاوه بر این، «هیئت جذب» این دانشگاه هم هنوز درباره او تشکیل جلسه نداده است و گفته می‌شود بیشتر اعضای هیئت جذب هم با استخدام این فرد مخالف هستند. نتیجه گزینش او از مرکز گزینش دانشگاه تهران هنوز اعلام نشده است و اصولاً خود محمدی هنوز در جلسه گزینش شرکت نکرده است.
 
در حالی که هیچ‌کدام از مراحل جذب هیئت علمی درباره آریابرزن محمدی صورت نگرفته است و علی‌رغم مخالفت اکثریت اعضای گروه مطالعات منطقه‌ای با حضور این فرد در هیئت علمی، او به عنوان عضوی از این گروه منتصب شده است.
 
از سویی، رئیس انتصابی گروه مطالعات منطقه‌ای دانشگاه تهران، الهه کولایی، که خود او در روندی غیرقانونی و علی‌رغم عدم کسب حداکثر رأی لازم در انتخابات گروه توسط رئیس دانشکده و رئیس دانشگاه تهران به عنوان رئیس گروه مطالعات منطقه‌ای ابقاء شده است، برای آریابرزن محمدی جلسه سخنرانی با موضوع تحولات منطقه در دانشکده ترتیب داده است که محمدی و «ناصر هادیان» در آن سخنرانی خواهند کرد. این اقدام مطلقاً خلاف قواعد دانشگاه از سوی کولایی به قصد فضاسازی برای تکمیل روند جذب محمدی در گروه انجام می‌گیرد. جالب این جاست که امثال کولایی، تخشید و نیلی احمدآبادی به عنوان مسئولان دانشکده و دانشگاه، آن اندازه در جذب این فرد اصرار دارند که اسم داوطلبی که با نمره عالی از همین دانشکده فارغ‌التحصیل شده، تخصص و رشته دکتری او کاملاً مرتبط با نیازهای گروه است، چند کتاب و مقاله تخصصی در حوزه مطالعات منطقه‌ای تألیف کرده و از همه مهم‌تر، رأی مثبت همه اعضای دارای حق رأی گروه مطالعات منطقه‌ای (۱۰ رأی) را کسب کرده بود، به نحوی عجیب از فهرست جذب خط خورد تا آریابرزن محمدی جای او را بگیرد!


حال آریابرزن محمدی کسی که در پایان‌نامه دکتری خود در دانشکده دورهَم، به صراحت نظام جمهوری اسلامی را یک «دیکتاتوری» از نوعی بدتر از دیکتاتوری حسنی مبارک در مصر خوانده است! شبانه و به طرز مرموزانه‌ای به عنوان عضوی از هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم‌سیاسی دانشگاه تهران منتصب شده‌است.
 
چیزی که در این میان عیان است سواستفاده‌ایست که برخی اساتید و همچینین نیلی احمدآبادی به‌عنوان رئیس دانشگاه از فضای آموزش مجازی دانشگاهی و عدم نظارت و فعالیت مستقیم تشکل‌های دانشجویی کرده‌اند. تایید مخفیانه و شبانه رویدادی که دو سال‌ گدشته با پیگیری‌های تشکل بسیج دانشجویی دانشکده متوقف شده بود، حاکی از آن است که زمانی اگر رئیس دانشگاه تهران اعمال خود را تحت نظارت مستقیم تشکل و یا پاسخگو در مقابل دانشجویانی نداند، ممکن است از حوزه اختیارات خود فراتر رفته و مرتکب عملی خلاف قانون نیز شود.
 
آنچه حائز اهمیت است این است که چطور درزمانی که آموزش‌های دانشگاه به صورت مجازی ارائه می‌شود، رویدادی که در زمان تشکیل دانشگاه با مشکل و مانع جدی مواجه شده بود، به سادگی به سرانجام می‌رسد؟
 
آنچه که در این میان از اهمیت بیشتری برخوردار می‌شود نقش پررنگ نظارت تشکل‌های دانشجویی بر وقایع و رویدادهای دانشگاه و عملکرد اساتید و مسئولان دانشگاه خواهد بود. بسیج دانشجویی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران طی نامه‌ای اعتراضی خطاب به سعیدرضا عاملی دبیرشورای عالی انقلاب فرهنگی خواستار روشن شدن ابعاد این ماجرا شدند.
 
در قسمتی از نامه این تشکل دانشجویی آمده است:
 
«چگونه چنین فردی از فیلتر نهادهای تایید صلاحیت کننده عبور کرده و چه کسانی مصمم در جذب او در این دانشکده هستند؟
 
ظاهراً معیار جذب هیئت علمی در دانشگاه تهران، فارغ‌التحصیلی از دانشگاه های غربی است و نه تنها مقوله تعهد جایی در فرآیند گزینش ندارد که اگر بحث منافع جناحی و فردی در پیش باشد تخصص نیز رنگ می‌بازد.
 
باید معلوم شود فرآیند گزینش ایشان طبق روال قانونی صورت گرفته و یا افرادی خاص در دانشگاه تهران با اعمال نفوذ و اصرار، به همراه اهمال دستگاه های نظارتی در انجام وظایف خود موجب جذب ایشان به عنوان هئیت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی گردیده اند. اگر حالت دوم به واقعیت نزدیک است باید نقش افراد موثر بر این جریان مشکوک، برای دانشجویان شفاف شود.»


شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت خبرنامه دانشجویان ایران  ، تاریخ انتشار: 30 فروردین 1400، کدخبر: 392677،www.iusnews.ir

اخبار مرتبط
خواندنیها-دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین