پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۴۴۰۵
تاریخ انتشار : ۰۹ آبان ۱۳۹۵ - ۱۱:۵۶
شهرستان میناب با مساحتی بالغ بر 5/6878 کیلومتر مربع در شرق استان هرمزگان در کنارهای خلیج فارس و دریای عمان در 9 درجه و 27 دقیقه عرض شمالی و 57درجه و 4 دقیقه طول شرقی قرار دارد.
شعارسال:ارتفاع آن ار سطح دریا 27 متر است. این شهرستان از شمال به رودان،ازغرب به بندرعباس وخلیج فارس،از شرق به جاسک واستان کرمان و از جنوب هم به جاسک وتنگه هرمز متصل می شود. میناب از شهرستان های سر سبز و پر رونق استان است. فاصله ی آن تا بندرعباس 104 کیلومتر است. تابستان ها آب و هوایی گرم و مرطوب دارد و در زمستانها معتدل است. بر اساس برآورد آمار سال 1385،جمعیت آن 343050 نفر است.

میناب در آغاز (هرمز کهنه)یا" هرمز بری"نامیده می شد که نام استان هرمزگان از آن گرفته شده است .

نام های دیگر این شهر کهن و با فرهنگ :مثلا یونانیان میناب را آنامیس یا آرامیس می نامیدند ودر سفر نامه ها و کتب تاریخی از این شهر با نام های آموز ،آرموص ،ارگانا،آرموز ،خورموزر،منا ،مینا،مناب،مناو ،میناو،مینوو....یاد شده است و همچنین مغستان که مرکز هرمز کهنه بوده است و« میان آب »به دلیل فراوان بودن آب در اطراف آن بوده است .

"مینا"به معنی جا و مکان به دلیل اینکه لنگرگاه و بار انداز کشتی ها بوده است. "مینو"به معنی روحانی است که به علت مذهبی بودن شهر میناب و هم به معنی بهشت شهرهای جنوب می باشد.

میناب را به دلیل نزدیکی با دریا و وجود رود هایی در پیرامون آن ،میان آب نیز گفته اند،که اندک اندک به میناب تغییر یافته است.واژه میناب در گذشته به جهت شفافیت آب رود میناب ،مینا آب بوده ، که به مرور زمان و به دلیل دگرگونی حرف " آ "انداخته و به صورت واژه میناب در آمده است .

مردم محلی بر این باورند که در روزگار کهن دو خواهر به نام های (بیبی مینو)و (بی بی نازنین)این شهر را پایه ریزی کرده اند.

یکی از دژهای ویران شده شهر به نام دژ بی بی مینو در گوشه خاور شهر بازمانده است.و به این دژهزاره هم نیزمی گویند.

شهر و ناحیه میناب از دیر باز نه تنها به نام های گوناگون نظر جهانگردان را به خود جاب کرده، بلکه دستخوش یورشهای ویرانگر نیز بوده است.در محل امروزی شهر میناب ،شهری آباد که مرکز ایالت هرمز کهنه بوده ،قرار داشته است،که تیمور لنگ با یورش وحشیانه خود آن را خراب کرده و هفت دژ استوار آن را نیز ویران ساخته است.

از بازمانده های تاریخی این شهر دژ میناب است که شهر میناب بر دامنه آن بنا شده است . این دژ تا اواخر دوران قاجاریه مرکز حومت بوده و اکنون خرابه ای بیش نیست.

نخستین سیاحی که از خلیج فارس و سواحل جزایر آن نام برده،سردار دریایی اسکندر نئارک(نثار خوس)است که ماموریت وی مطالعه خلیج فارس و دریای عمان بوده است .شک نیست که چون فلات ایران از روزگاران بس دراز پیش از حمله اسکندر هم آبادان بوده است.

به سبب مساعدت طبیعت و سهولت ارتباط دریایی و دریانوردی ،سواحل و جزایر جلیج فارس پیش از او هم آبادان و مسکن اقوام زنده و کوشا و دریانورد بوده است.

افسانه ها و اساطیر باستانی که به زبان یونانی و ملل مجاور خلیج فارس نوشته شده است.از غوغایی که در این شهر کهن می گذشته است اشاراتی داشته است.

ایلام و سومر سرزمین کهن ترین اقوام شهر نشین و متمدن،کتابتو مدنیت و نظام زندگی خود را در کنار همین دریای پر جنب و جوشو پر ماجرا بنا نهاده اند و خلیج فارس از زمان تمدنهای اولیه بشری مانند سومر ،آکد،آشور وبابل اهمیت ارتباطی داشته است و از بنادر آن استفاده تجاری می شده استبطوریکه هرمز بری یا هرمز کهنه میناب-به اردشیر بابکان نسبت می دهند تا قرن هشتم رونق فوق العاده ای داشته و تمام بنادر عمان را زیر فرمان داشته است.

نام هرمز باستانی خیلی قدیمی است چون منطقه است که در دهانه رود آنامبس _رود میناب امروزی قرار دارد و نئارک با ناوگانش پس از سفر دریایی خطرناک خود از مصب سند در حاشیه کرمان در آنجا لنگر انداخت آن زمان هم هرمز نامیده می شد

هرمز باستانی پس از حمله عرب ها به ایران بندری بوده است که زرتشتی های فراری در آنجا سوار بر کشتی می شدند.از سده دهم میلادی هرمز باستانی از نظر کالاهای کرمان و سیستان اهمیت داشته و کمی پیش از پامدن مارکوپولو به هرمز قدیم بوده است.و از لحاظ وسعت منطقه در آن زمان در بر گیرنده مناطقی می شود که قسمتهای آبی آن تا جنوب غربی امتداد داشته است و قسمت عمده از خاک کشور عمان ،امارات متحده عربی،قطر ،بحرین و عریستان سعودی،کویت،رودبار کهنوج،احمدی حاجی آباد،جاسک،و همچنین منوجان و بشاگرد زیر نفوذ و سیطره حکام میناب که در دوران اساطیری به بندر خان بالغ و بعدا به بندر هرموز که هم اکنون پس از گذشت دورانی دور و در از ،آثار مخروبه های آن ابتدا در کشنو و بعد در دهستان بندزرک و گرازوئیه نمایان است.بندر گاه آن خور معروف چاه خاه و شاخه های فرعی آن در شمال روستای کرگان ، در سه کیلو متری غرب و جنوب این خرابه ها به چشم می خورد .

سرزمین هرمز کهنه(میناب)در گذشته های بسیار دور دارای مجد وعظمت بوده است که در طول تاریخ خود حوادث تلخ و شیرین پشت سر گذاشته است.

* اقوام در تاریخ میناب

بدیهی است که در سرزمین هرمز اقوام کهن و با سایقه طولانی که همیشه یار و مرد کار حکام بودند وجود داشتند .که بدین شرح است :1)حبشیان آسیایی 2)بلوچ 3)کوچ

1)حبشیان آسیایی که به سیاه پوستان و بومیان میناب و رودان ومی گفتندحبشیان آسیایی دو نژاد متفاوت در منطقه هرموز موجودند یک دسته رنگ تیره دارند نه زیاد سیاه باشند و موهای مجعد و بلند دارند و اغلب نه چاق ونه لاغر و متوسط القامت هستند و بینی های تقریبا بلند دارندکه سابقا خرید و فروش نمی شدندو اینان بومی و ایرانی الاطل بحساب می آیندو اطلی ترین مردمان ساکن در هرموز می باشند.

دومین گروه از سیاهان که اصالتا ار آفریقا به سرزمین هرموز آورده می شدندو مشخصات ظاهری آنها به این شرح است :بدنی تنومند،ابانی کلفت ،چشمانی زرد رنگو داندانهای سفید دارندو بینی های پهن و موهای مجعد و فر دارندو اینان را در محلی در شرق قلعه میناء(میناب)معروف به قلعه زنگیان جمع می کردند و به کشورهای شرق،افغانستان،کرمان،سیستان،آسیایی میانه به عنوان برده صادر و می فروختند.حبشیان آسیایی از همان ابتدا شمشیر زنان بی بدیل برای حکام هرموز به حساب می امدند.

2)قوم بلوچ که حدود پنج هزار سال پیش از اطراف سواحل خزر ،گیلان به این منطقه مهاجرت یا تبعید شده و در قوم در آویدی هندوستان ادغام و در نژاد آنها مستهلک گشته و نام آنها در اواخر دوره هخامنشیان در تاریخ دیده می شود.

3)قوم کوچ شامل مردمان جیرفت ،رودبار،کهنوج،منوجان،بشاگرد و آنهائیکه زبان مشترک و بنام مُن مارزی گال معروف هستند می باشنداین قوم از مناطق کشور اوکراین به شمال کشور سوریه تبعید شده و تبدیل به نژاد کرد گشته و چون ملتی شرور ،آدمکش ،جنگجوبودندمورد بی مهری سلاطین قرار گرفتند و حدود چهار هزار پانصد سال پیش از کردستان به کرمان تبعید شده و در حوزه جیرفت اسکان یافته و سپس به رودبار ،کهنوجو بشاگرد پراکنده شدند.

نام آنها کوچ ،کوچمان،کوچمی،کوچجان و کوچخ بوده است و در اواخر دولت ساسانی نام آنها در تاریخ مشاهده می شود و آنها مردمانی شریر بودند که پیاده و به طور دسته جمعی طی طریق می کردند و جهت غارت مردمان به مناطقی دور دست چون سیستان ،کویر ،خراسان ،افغانستان،ری( تهران کنونی)،اصفهان،فارسو حتی تبریز رفتنه اند و این مردمان به همراه حبشیان و بلوچ ها یار و مدد کار حکام هرموز محسوب می شدند

آخرین قوم که در این منطقه بعد از اقوام مذکور قدرتمند و همیشه یار و مدد کار حکام هرموز محسوب می شدند قوم "قوم عرب بنی احمدی"است.

با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از وبلاگ میهن بلاگ، تاریخ انتشار: 13 اسفند 1394، کدخبر: - ، www.minabpix.blogfa.com

اخبار مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین