شعار سال:نسل چهارم دانشگاهها که اخیرا به ادبیات نظام آموزش عالی اضافه شده است، چهار ویژگی و مشخصه مهم باید داشته باشند که شامل تحولگرا بودن، تعالیگرا بودن، تقاضامحور بودن و برخورداری از توسعه منطقهای است.
دانشگاههای نسل چهارم امروزه جریان حاکم دانشگاه های جهان شده اند و انتظار میرود که تا چند سال آینده تعداد زیادی از دانشگاه ها در کشورهای توسعه یافته و به خصوص در دوره پساکرونا به این سمت حرکت کنند. این دانشگاه ها جدا از وظایـف دانشگاه های سه نسل گذشته، ماموریت دارند تا در شکل دهی آینده جامعه خود نقش ایفا کنند.
تشخیص وضعیت فعلی جامعه و راه های دستیابی به وضعیت مطلوب آن، بررسی نیازهای جامعه، تشخیص سطح پایداری کشورها بر اسـاس شاخص های جدید جهانی، سمت و سوی سرمایه گذاریهای مالی و انسانی، جایگاه کشورها در نظام منطقه ای و بین المللی، حوزه هایی است که دانشگاه ها نقشی پیش گستر یا کنش گرایانه در آنها ایفا می کنند. این همان نکته مهمی است که دانشگاه های نسل چهارم را با دانشگاه های دیگر متفاوت می سازد.
به عبارتی دانشگاه نسل چهارم باید ضمن بررسی روندهای جاری و آتی جهانی و تشخیص نقاط قوت و ضعف جامعه، مسیرهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی کشور را به سمت و سویی رهنمون کنند که کشور بتواند جایگاه مناسب خود را در منطقه و نظام بین الملل به دست آورد.
دانشگاههای ایران در این زمینه در کجا ایستاده اند؟
دکتر علی خورسندی طاسکوه عضو هیات علمی گروه مدیریت و برنامه ریزی آموزشی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبائی در گفتگو با عطنا با بیان اینکه طی دو دهه اخیر در زمینه دانشگاه های نسل سوم سخن پردازی بسیار کرده ایم، گفت: «در بیست سال اخیر یکسری از ساختارها و حتی سازمان هایی در خصوص کارآفرینی و ثروت آفرینی توسعه داده ایم، ولی هم در سطح آکادمی و هم در سطح اجتماع و حوزه عمومی اتفاق ویژه ای مشاهده نمی کنیم. مثلا سند و برنامه ملی کارآفرینی نوشته ایم؛ دانشکده کارآفرینی تاسیس کرده ایم؛ با اجرای صدها پروژه، پایان نامه و رساله، کلی تولید محتوا کرده ایم، ولی هنوز نمی دانیم در کجای کارآفرینی قرار داریم! در واقع، کارآفرینی، نوآوری و ثروت آفرینی در کنش حرفه ای و اجتماعی ما و در دنیای واقعی جامعه ایرانی و در متن دانشگاه ایرانی که محیط کلاس درس است، محقق نشده است.»
دانشگاه های نسل دوم را هم به درستی فهم نکردیم
او با انتقاد از اینکه اصولا بدون اینکه نسل های دانشگاهی فهم شوند و به تکامل سیاستی برسند، به سراغ نسل های جدید می رویم، ادامه داد: «ما دانشگاه های نسل دوم را هم به عنوان نسلی که به لحاظ معرفت شناختی، جهان آموزش عالی را با تغییر بنیادی مواجه ساخت و از منظر کارکردی دغدغه امتزاج میان دو امر پژوهش و آموزش را داشت، بدرستی فهم نکردیم و جلوه و مظاهر آن را بجای آنکه در محیط های واقعی یاددهی-یادگیری و در جامعه و در نهادهای تولید اندیشه و دانش ببینیم، در توسعه ساختارهای اداری و یا فرمالیسم سازمانی دیدیم.»
در حال بازتولید شبه آموزش و شبه دانش هستیم
خورسندی با نقد این مساله که آموزش و پژوهش در دانشگاههای ما گرفتار فرمالیسم سازمانی و ماموریت اداری اعضای هیات علمی شده اند، افزود: «مشکل اینجاست که بستر دانشگاه ایرانی ظرفیت پذیرش ارزش های نهادی نسل های دانشگاهی را ندارد؛ در نتیجه به لحاظ سازمانی دانشگاه را توسعه می دهیم، اما به لحاظ ارزش های نهادی که در بطن و ریشه هر نسل دانشگاهی قرار دارد، اتفاق بزرگی رخ نمی دهد. در نتیجه چیزی که به کرات شاهد آن هستیم، بازتولید شبه آموزش و شبه دانش است.»
وی تاکید کرد: «از این رو امیدوار نیستم که در شرایط و موقعیت ایران، هم به لحاظ سیاستی و هم فرایندی، در زمینه دانشگاه های نسل چهارم به نتیجه قابل اعتنایی برسیم. اما تحقیقا مانند سایر ایده های آکادمیک شعارهای مدیریتی در سطوح مختلف را به وفور خواهیم شنید، ولی از منظر حکمرانی و سیاست گذاری آموزش عالی و نیز از منظر فرایندهای آموزشی و یادگیری اتفاق اثرگذار و خاصی صورت نخواهد گرفت.»
الگوی حکمرانی دولتی در دانشگاه ایرانی اثرگذار و موفق نبوده است
خورسندی با بیان اینکه برای فهم و تحقق سیاستی یک نسل دانشگاهی بسترها و زیرساخت هایی لازم است که ساختار سیاستگذاری و الگوی حکمرانی اساسی ترین آن است، گفت: «طی 170 سال اخیر، سه گونه آموزش عالی را در سه دوره سیاسی با سه ایدئولوژی مختلف و عمدتا متنافر تجربه کرده ایم. تغییرات ساختاری و ایدئولوژیک بیشماری در این سه دوره سیاسی اتفاق افتاد؛ اما یک چیزی هیچ وقت تغییر نکرد و آن ساختار سیاستگذاری و الگوی حکمرانی آموزش عالی است. یعنی ساختار سیاستگذاری و الگوی حکمرانی دانشگاه در هر سه دوره سیاسی با سه ایدئولوژی مختلف یکی بوده است! الگوی حکمرانی دولتی در دانشگاه ایرانی اثرگذار و موفق نبوده و نیست؛ چه بسا در هیچ جای جهان نیز موفق نبوده و نیست و نخواهد بود.»
اساسی ترین مانع شکل گیری دانشگاه نسل چهارم، ساختار است
به گفته خورسندی، اولین و مهمترین مانع شکل گیری دانشگاه نسل چهارم، مانع ساختاری است. امر کنترل، بنیان الگوی حکمرانی دولتی در دانشگاه است. به لحاظ سیاستگذاری آموزش عالی، خودکنترلی، خودتحولی و ارتباط مولد با محیط، ویژگی کلیدی دانشگاه نسل چهارم است. در بستری که نهاد دانشگاه توسط بیش از ده نهاد دیگر کنترل می شود، چگونه می تواند خودتحول باشد؟! بنابراین، ساختار، اساسی ترین مانع دانشگاه نسل چهارم است.
وی ادامه داد: «هنگامی که به لحاظ نظری از مسئولیت های اجتماعی دانشگاه سخن می رانیم، و یا دانشگاه را سناریوساز و ذهن هدایتگر جامعه معرفی می کنیم، دانشگاه نیاز به ظرفیت و قدرت خودراهبری دارد. دانشگاه ایرانی فاقد ظرفیت های نهادی و ساختاری لازم برای خودراهبری و تحقق آرمان های نسل چهارم است.»
در شرایط کنونی دانشگاههای ایرانی نمی توانند نقش ارتباطی و میانجیگری را ایفا کنند
این استاد دانشگاه، با انتقاد از لایه های متعدد کنترل دانشگاه، گفت: «در چنین شرایطی امکان ایجاد دانشگاه های تحول آفرین نسل چهارمی وجود ندارد تا بتواند به مساله یابی و مساله گشایی خود و جامعه بپردازد. دانشگاه نسل چهارم علاوه بر اینکه خودراهبر است، نقش ارتباطی و میانجی گری میان نهادهای قدرت و حوزه عمومی و محیط زیست و صنعت و سایر نهادها را بر عهده دارد. دانشگاهی که در لابه لای دنده های کنترل سایر نهادها بویژه نهاد قدرت گرفتار آمده است، چگونه می تواند نقش ارتباطی و میانجیگری ایفا کند؟!»
فهم موثر دانشگاه نسل چهارم، مستلزم تغییر انگاره در الگوی حکمرانی دانشگاه است
خورسندی با بیان اینکه فهم موثر دانشگاه نسل چهارم، مستلزم تغییر انگاره در الگوی حکمرانی دانشگاه است، بیان داشت: «از آنجائی که مدیریت در بستر و موقعیت ایران عمدتا و بطور عرفی قائم به فرد است، نقش فردی مدیران دانشگاه ها را بسیار حیاتی می دانم. بنابراین، درک و فهم روانشناسی روز دانشگاه از منظر مدیریت و سیاستگذاری بسیار حیاتی است. مدیرانی که به لحاظ اصول و ایدئولوژی حکمرانی با موازین و استانداردهای جهانی دانشگاه سازواری دارند، تحقیقا می توانند در تحقق دانشگاه نسل چهارمی اثرگذارتر و موفق تر عمل کنند.»
شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت خبری تحلیلی عطنا ، تاریخ انتشار: 14تیر 1400، کدخبر: 302855،www.atnanews.ir