پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 April 19
کد خبر: ۳۵۹۹۸۶
تاریخ انتشار : ۲۹ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۹:۳۲
رییس موسسه دین و اقتصاد اظهار داشت:مافیا‌ها و گروه‌های ذی‌نفع کشور را هل می‌دهند به سمت شوک درمانی، بدهکار کردن بیشتر حکومت و انحطاط بیشتر تولید!
شعار سال: همانطور که در اطلاعیه موسسه مطالعات دین و اقتصاد اعلام شد موضوع جلسه هفته گذشته رونمایی از کتاب «مالیه روح مشروطه است» اثر دکتر میکائیل عظیمی، درباره موقعیت زمانی انتشار این کتاب و کمک‌های اندیشه‌ای این کتاب در شرایط خطیرو پیچیده کشور برای نظام تصمیم گیری‌های اساسی کشور نکاتی را مطرح خواهم کرد و البته اگر توفیقی بود در فصل بودجه بنیادی‌تر و گسترده‌تر به این موضوع بر خواهیم گشت.

برای پژوهشگران علاقمند کشور ما انتشار این کتاب فرصت مغتنمی است و باید سپاسگزاری کنیم از دست اندرکاران نشر نهادگرا که به سهم خود تلاش می‌کنند با مطرح کردن مباحث بنیادی روی بنیان‌های اندیشه‌ای اداره اقتصاد ملی کمک کار این کشور باشند.

وظیفه دارم از مجموعه دوستان موسسه دین و اقتصاد و نشر نهادگرا قدردانی ویژه‌ای داشته باشم روشن نگه داشتن چراغ موسسه و به ویژه این جلسات بسیار مهم است است و برکات زیادی برای جامعه ما داشته است. در ابتدا اجازه بدهید بگویم این کتاب درباره چیست؟ کانون اصلی این کتاب بازخوانی و مرور تجربه مستشاران آمریکایی است که برای اصلاح نظام بودجه‌ای یا به زبان همان موقع انتظام بخشی پولی وارد کشور شده و به استخدام دولت ایران درآمده بودند مورگان شوستردر سال ۱۲۹۰ یعنی چهار سال بعد از پیروزی انقلاب مشروطه وارد کشور می‌شود هشت ماه در ایران با سمت خزانه‌دار کل به سر می‌برد و با امتیازات ویژه‌ای که در خرداد همان سال بر اساس قانون به دست می‌آورد اختیارات بالایی توسط مجلس وقت کسب می‌کند؛ اما شوستر درگیر منازعات سیاسی داخلی در کشور می‌شود و بیشتر از ۸ ماه نمی‌تواند در کشور بماند و با مداخلات نظامی دولت روسیه ناچار از ایران خارج می‌شود از همین جا یک نکته فوق العاده جدی مطرح می‌شود، فرایند بودجه نویسی مدرن در کشور با قتل و ترور صنیع الدوله همراه بوده. صنیع الدوله وقتی ترور می‌شود که در حال نوشتن اولین بودجه مدرن کشور بوده وزیر مالیه بعدی او وقتی لایحه بودجه را به مجلس ارائه می‌دهد مقدمه‌ای می‌نویسد که این مقدمه ۳یا ۴ صفحه می‌باشد و بسیار خوشنویسی شده؛ که حاوی نکات بسیار ارزشمندی است.

به هر حال مرتضی هدایت قلی خان صنیع الدوله کسی است که باید زندگی نامه اش را خواند. شوستر به سبب اولتیماتوم روسیه از ایران اخراج می‌شود و دولت ایران قراردادش را فسخ می‌کند و از او می‌خواهد ایران را ترک کند دقت بفرمایید در مقدمه هم نوشته ام، اصلاح نظام بودجه‌ای کشور ایران چه چیزی دارد که وزیر مالیه مسئول این کار ترور می‌شود و برای اخراج مستشار خارجی که ایران استخدام کرده روسیه حاضر به لشکرکشی می‌شود و تا دروازه قزوین هم جلو می‌آید (در تاریخ همیشه قزوین جایی است که وقتی لشکری به آنجا می‌رسد نشانه فروپاشی دولت مرکزی در تهران است) همانطور که در مقدمه نوشتم با موضوعی طرف هستیم که اگر با منافع قدرت‌های بزرگ تضاد ایجاد شود حاضر به لشکرکشی نظامی هستند، حاضرند دست به ترور بزنند، بنابراین وقتی صحبت از بازخوانی و تجربه‌های نظام اصلاح نظام بودجه مالی می‌شود باید متوجه ابعاد این مسئله باشیم در نتیجه شوستر در کتابی که به نام «اختناق در ایران» که همان موقع هم می‌نویسند و چاپ می‌کند و ترجمه اول آن با فاصله زیاد توسط یک ایرانی در هندوستان انجام می‌شود؛ از ۱۱ فصل کتاب یک فصل آن به مالیه و بودجه ایران اختصاص دارد بقیه کتاب شرح وقایع تاریخی و سیاسی آن زمان می‌باشد.

مستشار دومی که تمرکز این کتاب روی آن هست آرتور چستر میلسپو هست مشهور به دکتر میلسپو در ایران، که این شانس را داشته که دوباره به استخدام دولت ایران دربیاید یکبار در سال ۱۳۰۱ زمانی که رضاخان هنوز سردارسپه بوده برای انتظام بخشی به مالیه عمومی حدود ۴ سال در ایران می‌ماند مرخصی می‌گیرد برای خروج از ایران، ولی وقتی در مرخصی بوده خلاف انتظار که فکر می‌کرده قراردادش تمدید شود قراردادش تمدید نمی‌شود.

بار دوم ۱۳۲۰ وقتی که رضا شاه از ایران خارج می‌شود دوباره به ایران دعوت می‌شود حدود سه سال به مستشاری مالی ایران خدمت می‌کند جالب است که هر سه تجربه یعنی شوستر و هر دو تجربه میلسپو جداگانه کتاب شده است هر سه کتاب ترجمه فارسی شده دارد، سال‌ها دوست داشتم این سه کتاب را به چشم خریدار بخوانم و از دید کسانی که اولین تجربه‌های مالیه ایران را داشته اند به موضوع نگاه کنم. نکته دیگری که مایلم توجه شما را جلب کنم در کتاب اول و کتاب دوم آرتور میلسپو تفاوت لحن معنی داری دارد کتاب اول را خیلی محتاطانه نوشته طوری که انگار سایه رضاخان را بر سر خود احساس می‌کرده و، چون رضاخان فوق العاده جدی از او حمایت می‌کرد. ولی در کتاب دوم کمی بی پرواتر صحبت می‌کند و مخاطبش دانشجویانی هستند که می‌خواهند با ایران آشنا شوند و در آن با لحن گزنده تری صحبت می‌کند.

عرض کردم کتاب مالیه روح مشروطه است بر اساس این سه کتاب شکل گرفته، اما به دلایلی که عرض خواهم کرد به مباحث دیگری هم پرداختیم که در کنار بازخوانی این کتاب شرایط را برای ورود به فصل آخر یا همان جمع بندی فراهم می‌کند. اگر بخواهم مشخصاً صحبت کنم این کتاب هشت فصل دارد فصل دو، چهار و شش مشخصاً به بازخوانی تجربه میلسپو اختصاص دارد یک فصل جمع بندی دارد و باقی میماند سه فصل؛ که این سه فصل خارج از موضوع اصلی هستند که کمک میکند برای جمع بندی کتاب. به عبارت دیگر این سه فصل ارتباط مستقیمی با تجربه میلسپو و شوستر ندارد، اما در یک رفت و برگشت متقابل با این کتاب قرار دارد. برای فهم مسئله - که کانون اصلی بحث است -این سه فصل و تجربه باید مورد مطالعه و بررسی قرار بگیرند. فصل اول کتاب درباره افلاس مالی است که در اواخر دوره قاجار به یک ورشکستگی مالی دچار شده‌ایم نکته بعدی که در فصل اول مطرح است و بسیار جدی است و اگر توجه نشود کل بازخوانی مورد تردید قرار می‌گیرد تلاش‌های ایرانیان در مقطع پیش از مشروطه و در حدود مشروطه برای اصلاح نظام مالی و بودجه ایران است. اینکه اقتصاد ایران دچار ورشکستگی مالی شده بوده به کنار، ولی اینطور نبوده که هیچ تلاشی ثبت نشده باشد در همان دوره پیش از آمدن مستشاران آن را پیش از مباحث مشروطه تلاش‌هایی کرده‌اند که در ادامه به آن‌ها اشاره خواهم کرد. فصل بعدی که درباره ایران است فصل پنجم است درماندگی نظام مالی در پرداخت حقوق کارکنان دولت که توضیح داده ام در آن مقطع یعنی ابتدای قرن چطور دولت از پرداخت حقوق کارمندان خود بازمانده به تعبیری که در ادامه خواهیم داشت عرض خواهم کرد چطور تجربه آن زمان امروز به درد ما خواهد خورد در فصل هفتم تلاش کردم تا جایی که امکان دارد توضیحاتی را درباره بودجه آن سال‌ها ارائه کنم. خوشبختانه در میانه دهه ۶۰ کشور سازمان برنامه و بودجه پروژه‌ای را تعریف می‌کند با موضوع مجموعه بودجه‌های دولت ایران از سال‌های پیش از مشروطه تا سال ۱۳۴۲ که در مجلدات مختلف تهیه کرده و در قالب pdf هم در سایت سازمان برنامه و بودجه در دسترس است.

دست کم در سطح جدول کلی بودجه سنوات دوره مشروطه می‌توان اطلاعات خوبی به دست آورد، اما به جز این فصول کتاب می‌توانید بپرسید اصلاً چرا باید این کتاب را خواند؟ چه چیزی هست که باید برای خواندن آن وقت گذاشت؟ اجازه دهید از این جمله کلیدی برای شروع این بحث استفاده کنم: به نظر من مشروطه به تمامی هنوز زنده است بسیار درباره مشروطه نوشته‌اند آغازی از تاریخ معاصر کشور. نه فقط به خاطر اینکه روابط سیاسی کشور را دگرگون کرد بلکه پرسش‌هایی را مطرح کرد این پرسش‌ها همگی هنوز زنده هستند. از یک بابت باید متاسف بود که بعد از صد و اندی سال ایرانیان به یکسری پرسش‌های تعیین‌کننده پاسخ‌های فیصله بخش ارائه نداده‌اند

بنابراین وقتی مسئله‌ای را که در زمان مشروطه مطرح شده مطالعه می‌کنیم و مسئله امروزمان را می‌بینیم فقط مسئله تاریخی نیست. مباحثی که ایرانیان در زمان مشروطه درگیر آن شدند امروز هم با آن‌ها دست و پنجه نرم می‌کنیم. اجازه دهید نکته‌ای را در اینجا بیان کنم من در خلال کار با مفهومی آشنا شدم که آقای باستانی پاریزی در یکی از کتاب‌ها مطرح کرده بود با عنوان «همه تاریخ تاریخ معاصر است» و جالب است شخصی در استاندارد آقای باستانی پاریزی این عبارت را از یکی از مقالات دکتر سروش اقتباس کرده که مقاله‌ای است مربوط به دهه شصت با این عنوان که «چرا باید از تاریخ بیاموزیم.» موضوع این است که هرچه پیش می‌رویم دانش و اطلاعات مان گسترده‌تر می‌شود، افق بینش و دید ما بازتر می‌شود وقتی به تاریخ گذشته نگاه می‌کنیم با اطلاعات بیشتری به وقایع گذشته می‌توانیم نگاه کنیم. از این بابت اتفاقاً مرور مباحث تاریخی یعنی پاسخ دادن به مباحث امروزمان که با افق بیشتر و دانش گسترده‌تری به مسائل آن روز نگاه می‌کنیم.‌ای بسا تاریخی که با فاصله زمانی زیاد نگاشته می‌شود کامل‌تر باشد. این یکی از نکات فوق‌العاده مهمی است که باید به آن نگاه کرد با این توضیحات مرور بودجه مشروطه یعنی نگاه به مسائل امروزمان. این نکته به اندازه‌ای مهم است که اگر از کار بیرون کشیده شود چیزی از مباحث باقی نمی‌ماند.

اگر بخواهیم به طور مشخص بگوییم چرا باید این کتاب را خواند پاسخ دردو مفهومی است که در این کتاب اشاره شده است یکی همان مباحث مالیه عمومی می‌باشد که برای فهم این موضوع پیشنهاد می‌کنم مقاله فوق العاده ارزنده جناب آقای دکتر مومنی با عنوان اقتصاد سیاسی بودجه ریزی در ایران را مطالعه کنید و ببینید چطور بودجه نماد و دریچه کارآمدی است برای شناسایی و اندازه گیری شاخص‌های کلیدی در جامعه مثل درجه دموکراسی، سلامت اداری، شفافیت، پاسخگویی دولت، روابط گروه‌ها و طبقات مختلف در جامعه و از این دست؛ بنابراین توانایی‌هایی دارد هر چقدر بخواهیم بیشتر می‌توانیم به این موارد پاسخ دهیم فراموش نکنید این کتاب باید خوانده شود یا پیشنهاد می‌دهم و تقاضا می‌کنیم خوانده شود به عبارتی که در عنوان کتاب است «مالیه روح مشروطه است» که این عنوان را سید حسن تقی زاده در مجلس به کار میبرد عبارت فوق العاده معنی داری است که می‌گوید مجلس کالبد مشروطه است و آنچه به این کالبد روح می‌بخشد مالیه است.

مفهوم بعدی که این کتاب روی آن استوار است بحثی است که با عنوان یادگیری جمعی از آن یاد می‌کنند. می‌توان گفت توضیح کتاب فهم فرایند تحول در جامعه است به استناد این کتاب چیزی جز یادگیری جمعی نیست. وضعیت موجود ما ایرانیان در یادگیری جمعی و در قبال تجربیات گذشته چگونه است؟، نمونه گویا را دکتر حسین ابوترابیان مترجم کتاب اول میلسپو در مقدمه مطلبی با این مضمون می‌گوید چندی پیش یکی از دوستان در حدود ۷۰۰۰ برگ گزارش‌های مالی و دانلودی که اغلب آن‌ها متعلق به موسیو نوز بلژیکی بود را به قیمت ۷ ریال از یک خواربارفروش خریده بود. به نظرم همین کافی است که بگوییم نسبت جامعه ما با آنچه به عنوان تجربه تاریخی و یادگیری‌های جمعی است می‌شماریم چگونه است؟

یکی از مسائل مهمی که برای من بسیار مهم بود این است که کتاب را بهانه‌ای قرار داده ام برای مطرح کردن آن: داستان تحولات نقشه جغرافیای ایران است ایران دوره صفویه چه مختصات جغرافیایی را داشته دوره قاجار چه جغرافیای داشته و ایران امروز چطور بود؟ امروز بسیار شنیده ایم که ایران با این مساحت وسیع بیش از ۷۵ درصد این مساحت در کمربند خشک دنیا قرار گرفته، ولی در ابتدای قاجار چنین وضعیتی در کشور وجود نداشته، در صفویه چنین وضعیتی نداشتیم. بر اثر جنگ ایران و عثمانی در دوره صفویه جنوب جایی که امروز ترکیه می‌دانیم و منطقه کردستان را از دست دادیم، سرشاخه‌های دجله و فرات را از دست دادیم بعد‌ها در جنگی به نام جنگ هرات شمال افغانستان امروز و سرشاخه‌های هیرمند را از دست دادیم، حتی شمال گلستان که حوزه آبریز اترک است را از دست دادیم. معلوم است آنچه باقیمانده ۷۵% کمربند خشک می‌شود این تحولات درست در زمانی اتفاق افتاده است که دو ویژگی را باید توجه کنیم ۱- هنوز صنعتی که می‌شناسیم در دنیا رقم نخورده تولید یعنی تولید کشاورزی و بازرگانی، و تولید کشاورزی آن موقع یعنی خاک حاصلخیز و آب مسئله بعدی بازرگانی است هنوز در آن موقع بازرگانی بین الملل به دریا منتقل نشده بود از راه خشکی بود از دست دادن این مساحت یعنی دالان‌های بازرگانی را از دست دادیم. من سعی کردم عبارت‌ها را کنار هم قرار دهم تا این مسئله بسیار مهم و طعنه برانگیز افلاس مالی را به آن برسم چطور بی مبالاتی‌ها و تحولات سیاسی منجر به از دست رفتن بنیه تولید در کشور شدند و ایران از قافله تحولات بین الملل جامانده و بالاخره این پرسش که چگونه چنین تحولاتی منجر به افلاس مالی می‌شود در اواسط دوره قاجار است که برای اولین‌بار مسئله استقراض از خارج مطرح می‌شود و چرخه وام گیری برای دادن اقساط وام‌های قبلی وارد حیطه مالی ایران شده و ما را به گروگان می‌گیرد.
 
مافیاها و گروه‌های ذی‌نفع کشور را هل می‌دهند به سمت شوک درمانی!

در دوران پیش از مشروطه هم اصلاحات داشتیم، امیرکبیر را بیشتر به عنوان پیشروی سیاسی اصلاحات اجتماعی می‌شناسیم، اما در حوزه مالی و بودجه امیرکبیر از افراد فوق العاده جدی در تاریخ کشور است که اثر مثبت دارد اینکه کشور را به شش حوزه مالیاتی تقسیم کرد رابطه بین مستوفیان محلی و مرکزی را ترمیم کرد خزانه کشور را تحت نظارت صدراعظم برآورد و کنترل شدید مخارج جاری دولت را مد نظر قرار داد. نکته جالبی که وجود دارد این است که امیرکبیر یکی از فرزندان محمد علی میرزا پسر فتحعلی شاه را برای مطالعه در امور مالی و جمع آوری قوانین مالیه به فرانسه اعزام کرد. او که به این سفر می‌رود در این باره مطالعات کافی به عمل می‌آورد، بسیاری از قوانین جاری فرانسه را کسب و با خود به ارمغان آورد امیر کبیر دستور داد با استفاده از این قوانین کتاب‌هایی درباره چگونگی گردآوری و کسب مالیات نوشته شود، ولی جای شگفتی نیست که خبری از این کتاب‌ها نداشته باشیم.

یکی از اقدامات جدی در آستانه مشروطه بعد از استقرار مجلس مشروطه تشکیل کمیسیون مالی در مجلس می‌باشد. وقتی در ۵ دی ۱۲۸۵ قانون مشروطه به امضای مظفرالدین شاه رسید در ۱۴ مهر ۱۲۸۶ یعنی تقریباً ۹ ماه بعد از انقلاب مشروطه متمم قانون اساسی همراه با ۱۰۷ اصل نوشته می‌شود که آنچه به نام قانون اساسی مشروطه شناخته می‌شود این متمم هست قانون اساسی و آیین نامه تشکیل مجلس است اصول ۹۳ تا ۱۰۳ به طور مشخص به امور مالی اختصاص دارد و جالب است که دیوان محاسبات به استناد اصل ۱۰۲ در همان متمم در کشور تشکیل می‌شود خلاف تصور رایج که مجلس مشروطه را بیشتر سیاسی می‌بیند فهرست مصوبه‌ها وقتی ببینیم و اقتصادی‌ها را جدا کنیم به عددی بالای ۳۷ درصد می‌رسیم.

مجلس اول و دوم مشروطه به شدت رنگ و بوی اقتصادی دارد. دوتا تصمیم برجسته دارد یکی لغوتیولداری در عرصه حکمرانی کشور که تصمیم کلیدی دیگر کمیسیون مالی بود که این کمیسیون مالی به طور مشخص موظف بود حقوق و مستمری درباریان و کارمندان دولت را تعیین تکلیف کند بودجه کشور را بر اساس موازین مالیه عمومی تعیین کند و بحث استخدام مستشاران خارجی هم از این کمیسیون بیرون آمد.

در این کمیسیون برجسته‌ترین نمایندگان مجلس عضو بودند منظم‌ترین کمیسیون بوده و اثرگذارترین کمیسیون مجلس وقت هم بوده همین جا باید به یک تلاش ناکام مجلس اول مشروطه هم اشاره کنم و آن تلاش بسیار شورانگیزی بود برای تشکیل بانک ملی خیزش اجتماعی بسیار درس‌آموزی را ایجاد کرد، ولی متاسفانه ایران تا بیست و چند سال بعد از مشروطه شاهد شکل گیری بانک ملی خود نبود باز هم این تجربه و یافتن اسناد اینکه چرا آن تجربه اتفاق نیفتاد نکته جدی و قابل بحثی است.

برخی از پروژه‌هایی که توسط رضاخان انجام شد پروژه‌های مصوب و مورد استناد گزارش‌های صنیع الدوله، شوستر و مانند این‌ها در مجلس دوم مشروطه هستند. راه آهن مسیر شمال و جنوب همانجا تعیین شده بوده لغو تیولداری تشکیل بانک ملی و نظام بروکراسی جدید همگی مواردی هستند که در مجلس مشروطه مطرح هستند.

مایلم در ادامه این گونه ادامه دهم فصلی را در کتاب نوشتم با عنوان آنچه مستشاران از ایران دریافتند شوستر و میلسپو در سه تجربه حضور در ایران از آنچه از ایران دریافت کردند، که در آن می‌توان به چند تیتر اشاره کرد کرد چرا ایران مهم است است؟ جالب است که هر دو نفر در ۳ کتاب به این پرسش پرداختند و دلایلی برای مهم بودن ایران آورده اند، متاسفانه این که کشور فضای بی‌ثباتی را تجربه می‌کند فصل مشنرک تمام نگاشته‌ها بود، انگار بی‌ثباتی سیاسی مشکل ۱۵۰ ساله ما هست یا در نظام اداری ایران قوم و خویش گرایی پیکره بسیار زیادی دارد یا حتی چیزی به عنوان بیماری جلسه بازی مطرح شده که از نگاه مستشاران خارجی دور نمانده است.

نظام اقتصادی ایران مایل بود به جای حل مسائل آن‌ها را به کمیسیون‌ها و جلسات متعدد وارد کند جالب اینکه نگاه هر دو نفر برای اینکه ایران وضعیت بهتری پیدا کند راه حل‌هایی داشته اند شوستر به صراحت در صفحه ۲۳۹ کتاب خود می‌گوید تنها راه نجات ایران بازسازی نظام مالی و ورشکسته آن است.

میلسپو می‌گوید مسئله‌ای که ایران با آن روبروست دو راه حل دارد اول استقرار نظم و قانون و احساس زندگی در جامعه و یک حکومت با ثبات و درستکار و ثبات آن بر اساس اصول دموکراسی امکان پذیر است. ثبات منطقه از لحاظ بین المللی برطرف کردن سوء ظن و بحران و رقابت‌های زیان بخش و حل ریشه‌های اختلاف تا حد ممکن. اصولی که در ۷ مورد بیان می‌شود و در کتاب عناوین آن‌ها هست مثل بنای مالیه عمومی بر یک بنای اصولی و استوار، تاکید بر بهداشت، آموزش و از این قبیل..

در خلال این کتاب یک بار دیگر نوشته فوق العاده ارزشمند اصول مالیه عمومی نوشته مرحوم دکتر مصدق را مرور کردم، ولی خیلی خریدارانه نگاه کردم وقتی خریدارانه به بررسی کتاب پرداختم بسیار شگفت زده شدم از وسعت نگاه مرحوم مصدق اگر تاریخ انتشار این کتاب را برداریم همین الان می‌توانیم این کتاب را به عنوان مرجع درسی در کلاس‌های بودجه مطرح کنیم. مصدق برای گام به گام بودجه ابتدا قوانین پیش از مشروطه را توضیح می‌دهد و قوانین بعد از مشروطه را توضیح می‌دهد تجربه کشور‌هایی مثل فرانسه ایتالیا انگلستان و روسیه را توضیح می‌دهد و موضع خود را در آن را بیان می‌کند متاسفانه علی رغم وعده‌ای که ایشان در مقدمه کتاب مبنی بر انتشار جلد دوم داده هیچ‌گاه این جلد دوم نوشته نشده، اما بدون تردید یکی از افرادی که در مالیه پیش و پس از مشروطه اطلاعات بسیار ارزشمندی داشته ایشان بوده است.

اجازه دهید به عنوان جمع بندی عرض کنم بیش از یک قرن ما تلاش کرده ایم که از یک شرایط دنیای سنتی به دنیای نو وارد شویم. راه پر افت و خیزی را هم طی کرده‌ایم، به نظر می‌رسد خوب و لازم است در ۱۴۰۰ که پایان قرن است به ارزیابی مسیری که رفتیم بپردازیم، به این اعتبار که پرسش‌های ابتدای قرن هنوز زنده هستند، اما هنوز نتوانسته ایم پاسخ‌های فیصله بخشی به آن‌ها پیدا کنیم. نکته بعدی اینکه در چارچوب موضوع این کتاب که مالیه عمومی و بودجه هست به نظر بنده نظام پیش از مشروطه برای تمهید مالیه که پشتیبان تولید و آنچه امروز توسعه می‌دانیم چنین ظرفیتی را نداشته نظام مالی پیش از مشروطه توانایی تجهیز منابع برای آبادانی را نداشته قطعاً این نظر بنده مخالفانی دارد و روحیه محتاطانه و محافظه‌کارانه من اجازه چنین نظر صریحی را نمی‌داد.

ما هنوز باید یاد بگیریم هنوز باید به آن‌ها فکر کنیم این که ناامنی بلای مالیه دولت است. اگر ما مالیه را نظامی برای پشتیبانی تولید میدانیم ناامنی بلای مالیه است؛ نمی‌توانیم از مالیه صحبت کنیم، اما به نظام بانکداری بی توجه باشیم. گلوگاه نظام اداری را باید مورد توجه قرار دهیم هر نظام مالیه‌ای را طراحی کنیم از گلوگاه نظام اداری رد می‌شود بنابراین هر ویژگی منفی در نظام اداری منفی به مالیه و سیستم مالی ضربه می‌زند.

ما باید تکلیف خود را با سه نگاه به بودجه مشخص کنیم اینکه بودجه تنها یک صورتحساب دولت است؟ اینکه بودجه شاخص کلاسیک پنجگانه اقتصاد کلان است؟ ویا بودجه را از نگاهی توسعه‌ای ببینیم که تخصیص‌های راهبردی آگاهانه دموکراتیک منابع عمومی قلمداد می‌شود؟ با همین مبنا می‌توان بقیه مسائل را دنبال کرد.

در خلال نگارش کتاب همواره رهنمود‌ها و آثار مرحوم شبیری نژاد پیش روی من بود. همواره آرزو می‌کردم‌ای کاش ایشان زنده می‌بودند تا ما پرسش‌های خود را از ایشان می‌پرسیدیم ایشان همواره توصیه می‌کردند که کتاب «درک دموکراسی» را بخوانیم تا وارد بحث بودجه شویم بنابراین درباره موضوعی صحبت می‌کنیم که تا این اندازه به هم گره خورده اند.

نکته بعدی که سعی کردم در کتاب آن بپردازم به عنوان درس‌هایی فراتر از مالیه عمومی این است که همه تاریخ، تاریخ معاصر است؛ بنابراین به شدت به تاریخ نیاز داریم و اگر چارچوب نظریه داگلاس نورث را وسط بیاوریم که توسعه یعنی یادگیری، مطالعه تاریخ یعنی بازخوانی تجربه تاریخی و بنابراین ما در مسیر یادگیری جمعی و توسعه حرکت می‌کنیم.

نکته آخری که در این قسمت دارم بحث چتر نظریه دولت است ما نمی‌توانیم بودجه دولت را مالیه عمومی را بدون نظریه عمومی دولت بررسی کنیم. این موضوع یکی از موضوع‌ها و پرسش‌های اساسی بعد از مشروطه تا به امروز است اگر ما نمی‌توانیم نظام مالی را سامان دهیم بدون تردید یکی از ریشه‌ها همین‌جاست که ما هنوز تکلیفمان با نظریه دولت مشخص نیست.

اجازه دهید دو نکته دیگری را عرض کنم درسال ۱۲۱۵ میلادی در انگلستان منشور کبیر امضا می‌شود که مبنایی می‌شود برای مشروطه شدن قدرت در انگلستان و تحولات بعد از آن که منجر به دنیای مدرن می‌شود یکی از مهمترین مواردی که در این باره گفته می‌شود این است که به استناد این قانون دولت انگلستان دربار و شاه را حقوق‌بگیر خزانه می‌داند به زبان امروز دارای ردیف بودجه شدند. این اتفاقی است که در مجلس مشروطه هم رخ داد، قانون مشروطه توانست شاه و دربار را حقوق بگیر دولت قلمداد کند. به عبارت دیگر خزانه دولت تکلیفش روشن شد این مسئله اهمیت بسیار زیادی دارد، ولی می‌توان پرسید چرا منشور کبیر مبنای دنیای مدرن قرار می‌گیرد در حالیکه مشروطه ما هنوز بعد از ۱۵۰ سال در افت و خیز جلو می‌رود؟

اگر بپرسید پیام اصلی این کار چیست می‌گویم همان عنوان که در کتاب آمده و از سیدحسن تقی‌زاده وام گرفته شده «مالیه روح مشروطه است» اگر بنا به هر دلیلی در عرصه نظام سیاسی و اجتماعی مشروطه را تایید می‌کنیم و زیر بیرق مشروط نیستیم و می‌گویم توسعه از طریق مشروط شدن قدرت سیاسی سامان پیدا می‌کند به طور ناگزیر باید بپذیریم که آن چیزی که به آن کالبد سیاسی روح می‌بخشد مالیه است و مالیه هم باید مضمون مشروطه داشته باشد اگر نتوانیم مالیه و بودجه را مضمون مشروطه بدهیم هنوز باید مشروطه‌ای را ادامه دهیم و نشان می‌دهد نتوانستیم به آن چیزی که مشروطه می‌گوییم دست پیدا کنیم.

متن کامل سخنان دکتر محمد قاسمی:

متاسفانه در کشور ما عمده کتاب‌هایی که درباره بودجه نوشته شده و نوشته می‌شود بودجه را به عنوان سند مالی نگاه می‌کند؛ کتاب‌هایی که درس داده می‌شود عمدتاً مکانیک بودجه است در چند سال اخیر خوشبختانه دانشکده‌های اقتصاد توجه ویژه‌ای به موضوع بودجه معطوف کردند حتی در درس اقتصاد بخش عمومی هم مفصل‌تر به این موضوع پرداختند، اما کتاب‌های کمی درباره این موضوع به نگارش درآمده و شاید این جای افسوس دارد که کمتر از انگشتان دو دست کتاب مفهومی راجع به بودجه در کشور داریم و از این جهت کار بزرگی که دکتر میکائیل عظیمی انجام دادند شایسته تقدیر است.

نکته‌ای را که لازم است اینجا عرض کنم این است که این کتاب به موقع منتشر شد، اما در چند سال اخیر مواجه شدیم با اینکه تعدادی از از کسانی که در رشته اقتصاد فارغ التحصیل شده اند بیشتر توجه شان به بودجه معطوف شد و حتی در سازمان برنامه و بودجه سمت‌هایی تقبل کردند، اما یک خلا بزرگ وجود دارد آن هم اینکه معمولاً تجویز‌هایی که این دوستان تحت عنوان توصیه‌های سیاستی دارند که در مرز‌های دانش هم قرار دارند، اما معمولاً یک شناخت نظری از سابقه مالیه عمومی ایران و چرایی شکست اصلاحات مالی در کشور‌هایی مثل ما ندارند و مدام علیرغم اینکه این بزرگواران را تشویق می‌کنیم، توصیه می‌کنیم قدری تاریخ بخوانند، قدری جامعه‌شناسی بخوانند، قدری علوم‌سیاسی تا بتوانند اصلاحات مالیه عمومی را انجام دهند.

نمی‌شود در یک کشوری که معتقدیم هنوز نظریه دولتی که مردم پذیرا باشند و نه نظریه دولتی که صرفاً روشنفکران قبول داشته باشند، در کشوری که هنوز نمی‌دانیم عدالت یعنی چه؟ نظریه عدالت نداریم، در چنین کشوری صحبت کردن از یارانه، صحبت کردن از لایحه نظام قیمت‌های انرژی، صحبت کردن از محدوده وظایف دولت و از این قبیل اگر صرفا معطوف باشد به تجربه توسعه سایر کشور‌ها نتیجه اش فاجعه‌بار است این فرصتی که الان به وجود آمده که نسبت به قبل عده‌ای بیشتری از دانشجویان و اساتید نخبه توجه‌شان به بودجه معطوف شده. چگونه می‌توانیم از این فرصت به دست آمده نهایت استفاده را بکنیم؟ چگونه بتوانیم کمک کنیم به اینکه این دسته از نیرو‌های خوب کشور به لحاظ کیفی بتوانند کمک کنند برای برون رفت از این وضعیتی که به لحاظ مالیه عمومی با آن درگیر هستیم؟

در ادامه می‌خواهم مقداری وارد نقد کتاب شوم، چند سال قبل که دکتررحمانی فضلی رئیس دیوان محاسبات کشور بودند جمله‌ای را نقل کردند که به سرعت مورد توجه مطبوعات قرار گرفت و تیتر اصلی یکی از روزنامه‌ها شد ایشان گفت ما نمی‌دانیم دخل دولت چقدر است و خرج دولت چقدر است. دقت کنید این را رئیس دیوان محاسبات صد سال بعد از مشروطه می‌گوید. همانطور که دکتر فرمودند هدف مشروطه پاسخ به این سوال بود و بعد از صد سال هنوز نمی‌توانند پاسخ مشخص برای این سوال پیدا کنند به همین جهت این نکته اهمیت زیادی دارد که بفهمیم برداشت آن زمان از مالیه چه بود؟

نکته‌ای در فصل جمع بندی کتاب بیان شده که مقداری بیشتر درباره آن گفتگو می‌کنیم، نتیجه‌ای که دکتر عظیمی از این فصل گرفته اند؛ اینکه چرا مرحوم دکتر مصدق و مرحوم شبیری نژاد اینقدر زاویه داشتند با ورود مستشاران خارجی به این حوزه در کشور ما و به ویژه مرحوم مصدق که مخالفت بسیار صریحی داشت با دادن اختیارات بی حد و مرز که داده شد به این مستشاران.

نکته‌ای که می‌خواهم عرض کنم این است که ما بودجه را آیینه نظام حکمرانی در کشور‌ها می‌دانیم. دریکی از همایش‌ها رئیس کمیسیون بودجه کویت یک ضرب‌المثل عربی گفت که بسیار جالب بود، بحث اشتراک تجربه کشور‌های اسلامی بود با کشور‌های اتحادیه اروپا در حوزه بودجه ریزی. در آنجا کسانی که از اتحادیه اروپا آمده بودند شفافیت و ... را پیش کشیده بودند و بحث ماهیت نصیحت گونه‌ای پیدا کرده بود. رئیس کمیسیون بودجه کویت گفت ما عرب‌ها ضرب المثلی داریم که «نمی‌شود که چیزی خودش صاف باشد، اما سایه اش کج باشد» بودجه سایه حکومت است نمی‌شود حکومت خودش کج باشد و بگوییم بودجه صاف باشد شفاف باشد و پاسخگو.

حقیقت این است که نظام بودجه‌ریزی به عنوان آینه نظام و حکومت است و تحت تاثیر ساختار اقتصادی کشور، ساختار اجتماعی و سیاسی کشور، ساختار اداری کشور و از این قبیل می‌باشد. این‌ها در طول اعصار و قرون گذشته شکل گرفته‌اند و ما یکی از آن جا‌هایی که عکس همه این‌ها را می‌بینیم مالیه عمومی کشور است؛ بنابراین مالیه عمومی محصول این ساختار هاست آنچه مرحوم مصدق و مرحوم دکتر شبیری نژاد مدنظر داشتند این بود که اساساً مستشاران خارجی بدون اطلاعی از تاریخ، فرهنگ، مذهب و ... که آن ساختار‌ها را شکل می‌دهند دست به مجموعه اقداماتی می‌زنند در حوزه نظام اداری کشور که این نتیجه بخش نخواهد بود و حتی ممکن است موجب تخریب شود.

نکته‌ای که وجود دارد این است که ظرایفی در تاریخ ایران وجود دارد که منجر شده به این ساختار بودجه‌ای که هیچ‌گاه مستشاران خارجی به آن توجه نکردند که آن هم فاصله بین دولت به مفهوم سیاسی و دولت به مفهوم مذهبی است که در ایران وجود دارد که شاید در بقیه کشور‌های اسلامی همچنین موضوعی وجود نداشته باشد. این به موضوع تشیع بر می‌گردد، این که در عصر غیبت اساساً تشکیل حکومت نامشروع یا غیر ضروری شناخته می‌شده و این شکل خاصی به مالیه عمومی، به نظریه دولت و اجزای آن می‌دهد.
 
مافیاها و گروه‌های ذی‌نفع کشور را هل می‌دهند به سمت شوک درمانی!

علی رغم کار بسیار بزرگ و ریشه‌ای علامه نایینی در دوران انقلاب مشروطه برای پر کردن این شکاف بین مفهوم دولت مذهبی و دولت سیاسی کردند و حتی در دوران انقلاب اسلامی نظریه ولایت فقیه که قرار بود این شکاف را پر کند. هیچ گاه این دو مورد در مرحله عمل متاسفانه موفق نشدند؛ بنابراین اگر تلاش‌های مرحوم نایینی بهتر به نتیجه می‌نشست و اساساً ما می‌توانستیم! در آن صورت می‌شد دولت بنا کرد و می‌شد مالیه عمومی را مبتنی بر نظریه دولتی که شیعه مستعد آن است بنا کرد. در آن صورت می‌شد به سمت اصلاحات اساسی رفت، ولی وقتی چنین کاری انجام نشد عملاً کشور دست به دامن مستشاران خارجی شد آن‌ها آمدند فکر می‌کردند اگر مردم مالیات نمی‌دهند با درست کردن ژاندارم می‌توانند مالیات بگیرند، اما هیچ‌گاه توجه نکردند مردم از روی اعتقاد مالیات نمی‌دهند مالیات را شریک ظالم شدن می‌دانند و این مفهوم در ذهن آن‌ها نبود.

نکته دوم اینکه بعضی از مفاهیمی که شما در اینجا به عنوان انتظارات از بودجه بیان می‌کنید و حتی به درستی می‌گوید آنچه در مالیه آن زمان بود نتوانست ماموریت‌ها را انجام دهد این اساساً در آن زمان حتی برای کشور‌های غربی همچنان ساخته شده نبود یعنی موضوعاتی مثل حضور دولت در بحث توسعه و عمران مفهومی برای بعد از انقلاب کینزی است اگر همه چیز قبل از آن بوده نمونه آن را در دوره صفویه داشتیم که در آن دوران توسعه و عمران وجود داشته بنابراین از این جهت احساس نمی‌کند که بعضی از این مفاهیم که در قرن بیست و یکم نشسته‌ایم می‌توان این مسئولیت را برای بودجه در نظر گرفت، ولی در آن زمان و آن مکان خیر.

نکته دیگری که در کتاب بیان شده نظام مستوفی گری است می‌بینیم که در طول سلسله‌های گوناگونی که به لحاظ سیاسی می‌آمدند دستخوش تغییراتی شده بود و هم مرحوم مصدق و هم مرحوم دکتر شبیری نژاد مدعی بودند که حتماً احتیاج به اصلاحاتی دارد و از این جهت همانطور که شما اشاره کردید این طور نبود که مدعی باشند همان بنا کردن مستوفی گری به آن مفهومی که در عصر قاجار است می‌تواند برای ایران کافی باشد، اما نکته‌ای را باید توجه کرد که فکر نکنید کاری که در دهه ۶۰ در سازمان برنامه و بودجه انجام شد محصول دهه شصت است. در تاریخ اسلام سابقه دار است. سابقه این را در سال‌ها قبل از مشروطه می‌آورند.

ما در همین دو دهه گذشته دو سه بار اقدام به واردات تکنولوژی حکمرانی کرده ایم بدون اینکه متوجه باشیم حکمرانی قابل واردات نیست یک بار در دهه ۸۰ بود که بحث اصلاح نظام طبقه بندی بودجه را مترادف با نظام بودجه ریزی گرفتیم که متاسفانه به جز عوض کردن چند اصطلاح هیچ دستاوردی برای کشور نداشت و حتی تخریب کرد و آن از بین بردن رد اطلاعات بودجه‌ای در طول تاریخ کشور بود سری زمانی از بین رفت. دکتر شبیری نژاد داوطلبانه در سال ۱۳۸۰ وقتی که دید این تغییر جدی است خودش شروع کرد با قلم خود نگارش کرد و توصیه کرد به نمایندگان مجلس که یا با این کار موافقت نکنید و یا اگر موافقت می‌کنید تبصره بیاورید که رد اطلاعات از بین نرود، اما متاسفانه در مجلس اتفاق مثبتی در این زمینه نیفتاد.

تجربه دوم ورود مفهوم بودجه ریزی مبتنی بر عملکرد بود که در آن سال‌ها بودجه‌ریزی عملیاتی می‌گفتند و تلف کردن ۱۵ سال وقت کشور بر سر این مفهوم بود که الان هم چیزی در حقیقت اضافه نکرد، ولی این طور تصور می‌شد که اکسیری پیدا شده که اگر چند قطره آن را بر بودجه بریزیم مشکلات کشور حل می‌شود؛ بنابراین آنچه عرض می‌کنیم و در کتاب به درستی نشان داده شده اگر قرار است اصلاحاتی در حوزه مالیه عمومی انجام شود، در مفهوم گسترده خود تبیین نظریه عدالت، تبیین نظریه مالیات ستانی، تعیین وظایف مالی دولت و ... که در همه این نکات احتیاج داریم به کار‌های بزرگ نظری که آن‌ها بتوانند با مردم بگویند که اساساً وجود نهاد‌های سیاسی لازم است. این نهاد‌های سیاسی برای بقا خود نیازمند مالیات ستانی هستند و از سمت دیگر در کنار این وظایفی که مردم در قبال حکومت دارند حکومت‌ها هم وظایفی را در قبال مردم دارند و در این کار حتماً می‌توانیم خواهش کنیم جامعه شناسان سیاسی و به ویژه کسانی که درباره فلسفه سیاسی کار می‌کنند وارد این حوزه شوند به نحوی که در نهایت بتوانیم به این سوال جواب دهیم که یک کشور با چه هزینه‌ای و با چه کیفیتی اداره می‌شود؟

متن کامل اظهارات دکتر مومنی:

در یک موقعیت زمانی بسیار استثنایی این کتاب منتشر شده و آن به این اعتبار است که کشوری که با انبوهی از بحران‌های بزرگ و کوچک روبه روست و تحت شرایطی بسیار خاص قرار گرفته که ساختار ویژه‌ای از قدرت و ثروت در آن مسلط شده؛ این‌ها آمده اند ادعا‌های بزرگی را مطرح کرده‌اند، اما به دلیل پدیده وابستگی به مسیر طی شده و به دلیل ضعف و اندیشه‌های مفرطی که در این مدت مشاهده می‌شود این خطر وجود دارد که به زودی تمام ایرانیان طلب رحمت و مغفرت کنند برای همه کسانی که پیش از این دولت مسئولیت داشتند؛ بنابراین صرفنظر از ماجرا‌های باندی و جناحی مسئله اساسی دراین زمینه یعنی اصلاح بودجه مسئله کشور و مردم، که در واقع به ما نهیب می‌زند باید به این‌ها بفهمانیم که گرفتاری کشور به صرف جابجایی افراد حل و فصل نمی‌شود ما نقصان‌های معرفتی و یک فساد و نابرابری شکنندگی آوری را تجربه می‌کنیم که باید فکری برای آن‌ها بکنیم و به جنبه‌های اندیشه‌ای و به نظام تصمیم گیری‌های اساسی کشور میگویم الان زمان آن است که نگاهی کنید به تصمیمات کلیدی سه دهه گذشته که چطور بدون استثنا تمام تصمیم‌گیری‌های کلیدی ما درست در نقطه مقابل اهدافی که اعلام شده است، نتیجه داده؟! یعنی با یکی از بی سابقه‌ترین و خطرناک‌ترین ابعاد شکست سیاست‌گذاری روبرو هستیم آنچه مسئله را بسیار تکان‌دهنده‌تر می‌کند این است که طی سه دهه گذشته این‌ها روی هر موضوع سیاستی که بیشتر حیثیت و مشروعیت خود را خرج کرده‌اند؛ شدت شکست و فاجعه آفرینی بیشتری تجربه شده است.

ما در شرایطی هستیم که در این سه دهه گذشته مشاهده می‌کنیم که با منطق تحلیل‌های سطح توسعه نظام تصمیم گیری که شکست سیاستگذاری را رقم زده هفت مسئله یا پارادوکس در عرصه نقش آفرینی دولت است که تا وقتی برای این مسئله‌ها چاره‌ای اندیشیده نشود هر کسی بیاید خیر به قبلی‌ها می‌رساند، این یک منطق رفتاری دارد بنابراین باید آن را شناخت. میگوییم نظام تصمیم گیری‌های اساسی کشور، بخشی نگر، کوته نگر، نفع محور، تک‌بعدی نگر، رادیکال، غیر مشارکت جویانه و غیر علم محور است. وقتی می‌گوییم رادیکال است به این معنی نیست که ما صرفا طرفدار عدالت اجتماعی هستیم اینجا نظام تصمیم گیری رادیکال یعنی نظامی که با شوک درمانی می‌خواهد مسائل جامعه را حل کند.

اگر دقت کرده باشید الان، چون یک مافیا‌های چند پهلویی در کشور شکل گرفته‌اند که این مناسبات که در کلی‌ترین حالت می‌گویم مناسباتی که دور باطل رکود تورمی را به ایران تحمیل می‌کند یک گروه‌های پرنفوذ ذینفع پیدا کرده که تا حدود زیادی ساختار قدرت را به تسخیر خود درآورده، بسترسازی می‌کنند که راه‌حل نجات ایران از شوک درمانی می‌گذرد و اگر واقعاً مجال میبود با جزئیات توضیح میدادم که این‌ها با چه ترفند‌هایی چه چیز‌هایی را عمده می‌کنند و اینکه چه چیز‌هایی نادیده گرفته شده و چه چیز‌های بسیار کم اهمیتی عمده می‌شود.

مثلا فرض کنید یکی از فرمول‌هایی که بسیار در ایران روی آن کار می‌شود بحث ترساندن مسئولان جدید از مسئله کسری بودجه و مسئله نقدینگی است و این‌ها دائما این ایده را ترویج می‌کنند که ماجرای کسری بودجه توضیح دهنده کل این روند شکنندگی آور و جهش‌های بی سابقه در نقدینگی در کشور است.

آنچه دکتر قاسمی عزیز مطرح کردند که از این دریچه باید بودجه را به مثابه یک نظام حیات جمعی دید به نظر من خیلی مهم است. ما که در این حیطه تلاش می‌کنیم تمرکزمان را روی وجوه اندیشه‌ای قضیه بگذاریم مثلاً صرف‌نظر از اینکه متهم کردن اینکه کسری مالی دولت چنین و چنان است به چه گروه‌هایی چه منافعی می‌رساند این می‌تواند بفهماند از جنبه اندیشه‌ای چه کاستی‌هایی دارد؟ در رونمایی از کتاب معماران پول که چندی پیش در موسسه برگزار شد، آنجا عرض کردم که آقای دکتر شاکری در چند کار درخشان که انتشار عمومی هم پیدا کرد نشان داده‌اند که با استناد به داده‌های رسمی که طی سه دهه گذشته سهم شوک قیمت‌های کلیدی به ویژه نرخ ارز و قیمت حامل‌های انرژی از رشد غیر متعارف نقدینگی در ایران به مراتب از سهم کسری بودجه دولت بزرگتر است این که خیلی غیر عادی علیرغم این همه مستندات همان حرف‌ها را عده‌ای خاص تکرار می‌کنند به این معنا است که می‌خواهند سهم آن خطا‌ها در عرصه سیاستی که آقای شاکری با جزئیات توضیح داده‌اند که چگونه شوک درمانی محوری افراطی همراه با وام گیری خارجی با چه ساز و کار‌هایی جهش‌های بی‌سابقه‌ای در نقدینگی ایجاد کرده بعد از آن‌هاست که به کسری مالی دولت از نظر ضرایب اهمیت نوبت می‌رسد.

بحث‌های بیشتری هم در شرایط خاص امروز ایران و جهان وجود دارد که به لحاظ تبلیغاتی در بوق می‌کنند دولت هم هزینه هایش را کاهش دهد در کشوری که بحران کرونا دارد بحران تحریم دارد و افراطی‌ترین سیاست گذاران راستگرای دنیا شان در دوره حکومت شان شدیدترین تزریق‌های مالی با سیاست‌های کسری مالی دولت را دنبال کرده‌اند این که این‌ها برای کشوری که یکی از فاجعه آمیزترین اوضاع را از نظر تعهدات حاکمیتی حکومت دارد تجربه می‌کند در این شرایط می‌گویند همین را هم کم کن که این حرف‌ها در کنار اینکه غیرعلمی، فسادزا و بحران آفرین است، بسیار هم ناجوانمردانه است در کشوری که گزارش می‌دهند اوضاع تغذیه مردم چگونه است؟ اوضاع بهداشت مردم چگونه است؟ بی پناهی در حوزه سلامت چگونه است؟ این‌ها می‌گویند همین حدی که دولت تعهداتی انجام می‌دهد را هم ترک کند که منافع آن‌ها (که با محترمانه‌ترین عبارت ممکن به آن‌ها غیر مولد می‌گوییم) بهتر تامین شود بنابراین واقعاً استمداد می‌کنم مثل هر دو استاد بزرگوار که مسئله را فقط مسئله اقتصاددان‌ها تلقی نکنید همه عالمان کشورمان بر اساس رویه تخصصی خودشان بیایند و این مافیای رسانه‌ای که اینگونه قلب واقعیت می‌کند در راستای منافع مافیا و بر علیه منافع ملی هم طول و عرض و هم عواقب آن را برملا کنند.

الان موجی که راه انداختند به عنوان یارانه‌های پنهان ان‌شاءالله در زمان خود به ویژه در فصل بودجه بیشتر به آن خواهیم پرداخت، ولی از نظر عملی یارانه پنهان یکی از بزرگترین دروغ‌هایی است که مطرح می‌شود اگر با استاندارد‌های علمی بگوییم که مردم چه یارانه‌هایی به حکومت می‌دهند و چه یارانه‌هایی می‌گیرند و اینکه ماجرایی که این‌ها یارانه پنهان می‌گویند جز بازی با نرخ ارز و تحولات حسابداری چیزی نیست. درحالی که فاجعه آفرینی‌های اجتماعی انسانی و محیط زیستی آن سه دهه در ایران تجربه دارد پیشنهاد می‌کنم کتاب جهانی سازی و مسائل آن نوشته استیگلیتز را نگاه کنید که نشان می‌دهد ماجرای شوک نرخ ارز در روسیه فاجعه‌هایی داشته برای مردم روسیه که شوک ناشی از این ماجرا از شوک ناشی از جنگ جهانی دوم برای سقوط بنیه تولید روسیه شدیدتر بود و در دور‌های کمتر از ۱۰ سال تعداد فقرای روسیه را نزدیک به ۵ برابر کرد یعنی تجربه‌ها منحصر به ایران نیز نیست و تجربه‌های سایر کشور‌ها هم در این زمینه وجود دارد.

یکی از کار‌های بسیار غیرمتعارفی که مافیای رسانه‌ای از طریق عمده کردن تک‌بعدی کسری بودجه و مسئله نقدینگی مطرح می‌کنند پنهان کردن آثار فاجعه ساز طرز عمل بانک‌های خصوصی است خیلی صریح و شفاف به مسئولان دولت فعلی باید گفت که اگر فکر می‌کنید که تا لگامی به بانک‌های خصوصی زده نشود راهی برای نجات وجود دارد قطعاً در خطا هستید.

من در این حوزه کاری کرده‌ام که انشاالله منتشر خواهد شد. در قرن بیستم در ۵ نقطه عطف بررسی کردم و دیدم در هر دوره‌ای که کشور‌ها با بحران روبرو بودند و با تزلزل بنیه تولیدی روبه‌رو بودند رادیکال‌ترین کشور‌ها و لیبرال‌ترین کشور‌ها اولین کاری که کردند بستن بانک‌های خصوصی و ملی کردن آن‌ها بوده حتی انگلستان و فرانسه بعد از جنگ جهانی دوم این کار را کرده‌اند! به نظام تصمیم‌گیری کشور توصیه می‌کنم کار جالبی را که چند وقت پیش کمیسیون اقتصادی مجلس منتشر کرد حتما ملاحظه کنند، در این گزارش تا حدودی نشان داده‌اند که بانک‌های خصوصی با ایران چه کرده‌اند یکی از دریچه‌های دیگر را در دوره احمدی‌نژاد ملاحظه کردید که به وزیر اطلاعاتش گفت این آشوبی که در بخش مسکن و دلار و سکه به وجود آمده زیر سر کیست گفت رد آن را از زیر سر استکبارجهانی پیدا کن وزیر اطلاعات آمار آورد که ماجرا زیر سر خودی هاست و منظور از خودی‌ها بانک‌های خصوصی بودند که در ظاهر اسمشان خصوصی است و ماجرا‌هایی دارند.

در اردیبهشت ۱۴۰۰ کمیسیون اقتصادی مجلس گفته اگر نقش شوک‌درمانی راکناربگذاریم، نقش آزادسازی افراطی را کنار بگذاریم، نقش وام گیری ناسنجیده خارجی را کنار بگذاریم، از آغاز فعالیت بانک‌های خصوصی در ایران یعنی از ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۹ در این دوره ۲۰ ساله در حالی که کل رشدتولید ۳۶ درصد است رشد نقدینگی ۱۰۲۵۰ درصد است. نکته بسیار مهم تری که در این گزارش ذکر شده این است که از وقتی بانک‌های خصوصی آمده‌اند بخش اعظم آن چه خلق پول می‌دانیم دیگر اساساً در رفتار‌های دولت ریشه ندارد.

در این گزارش می‌گوید به ازای هر یک واحد خلق پول توسط سیستم بانکی دولتی نزدیک به ۷ واحد خلق پول توسط بانک‌های خصوصی اتفاق می‌افتد بحران آفرینی و فاجعه سازی در ایران از طریق جهش نقدینگی در ایران.

در تاریخ اقتصادی ایران از موج اول اقتصاد صنعتی تا الان حیاتی‌ترین دور باطل باز تولید کننده توسعه نیافتگی در ایران تا این زمان بوده که ابتدا به خاطر بی اعتنائی به ملاحظات بنیادی مثل امنیت، حقوق مالکیت، ثبات اقتصاد کلان، پیش‌بینی پذیر شدن امور و از این قبیل در ایران بنیه تولید دچار اضمحلال می‌شود. این قضیه ۱۰ تا پیامد دارد مهمترین پیامد آن این است که با اضمحلال بنیه تولیدی، مالیه دولت دچار بحران می‌شود درباره تاریخ ۲۵۰ ساله صحبت می‌کنیم یعنی بحث دیروز و امروز نیست.

بنیه تولیدی با سهل انگاری‌ها، رویه‌ها و سیاست‌های مشکوک بنیه تولیدی دچار انحطاط می‌شود همین الان تولید صنعتی در ایران که دچار انحطاط وحشتناک شده مهلک‌ترین ضربه را به نظام مالیات ستانی حکومت زده است و همین الان این تولید صنعتی با همه این افتضاحات که متاسفانه پیدا کرده و شکنندگی‌هایی که پیدا کرده سهمش در کل درآمد‌های مالیاتی کشور نزدیک چهار برابر سهم این بخش در GDP کشور است. آن‌ها که آدرس اشتباه برای منافع رانتی می‌دهند تمام این گزاره‌ها را کنار می‌گذارند. وقتی این انحصار‌های چند لایه توسط بانک‌های خصوصی اینطور بی‌رحمانه به مقدرات کشور می‌تازد و درآمد‌های نجومی بی زحمت کسب می‌کند، معلوم است کشور با بحران سرمایه‌گذاری روبه‌رو می‌شود معلوم است که کل سرمایه گذاری‌هایی که انجام می‌شود قادر به جبران حتی استهلاکات نیست.

اسناد رسمی حکومت می‌گوید که بر اساس سند قانون برنامه چهارم برای دستیابی به رشد ۸ درصدی با حدود ۱۵ میلیارد دلار در سال ۱۳۸۳، برآورد‌های الان می‌گوید که با ۲۰۰ میلیارد دلار هم نمی‌شود. یعنی ضعف بنیه تولیدی عمق وابستگی کشور را هم افزایش داده است؛ بنابراین ما با بی‌سابقه‌ترین صنعت زدایی تاریخ سیاسی ایران روبه‌رو هستیم و اگر بخواهیم نجات پیدا کنیم باید ابتدا مشکلات این قسمت را حل کنیم و اینکه باز بدهی درست کنیم یعنی تسهیل پیشروی در باتلاق. این حرف را در ۱۵ سال پیش میزدیم گوش نمی‌دادند الان در فصل بودجه صحبت خواهیم کرد که برای بازپرداخت این بدهی‌ها چه باید بکنیم وبا استمرار این بی مبالاتی‌ها چه بر سر اقتصاد ایران خواهد آمد؟ راه‌حل اصولی رفتن به سمت جبران اشتباهات در بخش مولد است در آن صورت کشور نجات پیدا می‌کند، اما مافیا‌ها و گروه‌های ذی‌نفع کشور را هل می‌دهند به سمت شوک درمانی، به سمت بدهکار کردن بیشتر حکومت، انحطاط بیشتر تولید!

بر اساس تجربیات تاریخی از کتاب مالیه روح مشروطه است نتیجه عملی این موضوع نشان داده که دولت یا آنچه را دارد میفروشند و بعد از آن که تمام شد دست دریوزگی دراز می‌کند به سمت خارجی‌ها و، چون اصل و فرع طلب‌های خارجی‌ها را نمی‌تواند تامین کند. مسیر انحطاط به این صورت است ابتدا انحطاط در بنیان تولیدی رخ می‌دهد، سپس افلاس و ورشکستگی مالی دولت پدید می‌آید و دست آخر، بدهی خارجی، تحت الحمایگی.

این آن چیزی است که ۲۵۰ سال است در ایران در حال تجربه شده است و الان این خطر بیخ گوش ما قرار دارد مستندات بسیار زیادی را آماده کرده بودم که بیشتر صحبت کنیم که الان مجال آن نیست و فقط خطاب به حکومتگران و به ویژه مسئولان قوه مجریه عرض می‌کنم این تسخیر شدگی نظام تصمیم گیری‌ها به دست گروه‌های غیر مولد بحث امروز و دیروز نیست لایحه بودجه ۱۴۰۰ که نوشته شده بود مجلسی که گفته بود دولت قبل را قبول ندارد آن را بدتر کرد؛ و این یعنی نفوذ فساد و اولویت منافع گروه‌های غیر مولد در بالاترین سطوح تصمیم گیری کشور.

جزئیاتی را نوشته‌ام که این‌ها برای بالا نگه داشتن نرخ ارز و جلوگیری از تخلیه حباب‌ها در همه عرصه‌هایی که به حیات و زندگی مولد‌ها و عامه مردم وجود دارد از چه ترفند‌هایی استفاده کرده‌اند و باز هم بسترسازی می‌کنند برای موج‌های جدید در این زمینه و این ماجرایی که به گونه‌ای بین کاندیدا‌های ریاست جمهوری هم مشاهده شد.

یعنی به جای اینکه مردم را تشویق کند که با عزت نفس در تولید مشارکت و حضور داشته باشند رقابت این بود که به قیمت افلاس بیشتر دولت و انحطاط تولید و فلاکت مردم ما چقدر می‌دهیم؟ انقدر هم صداقت نداشتند که بگویند از طریق شوک درمانی این هزینه‌ها را تامین خواهند کرد.

من می‌گویم حکومت گر‌ها بعد از ۳۰ سال بازی خوردن وقت آن است که عالمانه به این قضیه نگاه کنند و انصاف این است که کتابی که آقای دکتر میکائیل عظیمی عزیز نوشته اند و موضوع جلسه این بحث رونمایی از آن بود یک گزارش اجمالی از سابقه تاریخی آن دور باطل را که از انحطاط در بنیه تولید شروع میشد و به تحت الحمایگی می‌رسید به خوبی در آن نمایش داده شده این که از قول مرحوم باستانی پاریزی نقل کردند که داستان تاریخ، داستان روز است. علتش این است که دنیا به سمت پیچیدگی حرکت می‌کند در شرایطی که پیچیدگی زیاد می‌شود عدم تقارن اطلاعات زیاد می‌شود فریبکاری بیشتر می‌شود بنابراین نظام تصمیم گیری اساسی کشور را می‌توان گیج کرد.

در این شرایط اگر می‌خواهیم نجات پیدا کنیم باید تاریخ بخوانیم تا متوجه شویم این وسیله‌هایی که دور‌های باطل را در شرایطی که اوضاع و احوال انقدر پیچیده نبودند، الان چه کار باید بکنیم به نظر من بزرگترین خدمتی که از نظر اندیشه‌های میکائیل عظیمی و نشر نهادگرا کرده‌اند این است که این فرصت را برای حکومت گران گرامی ایجاد کرده‌اند که این دور باطل را ببینید تست کنند و با هر متری که میخواهند بسنجیم و ببینیم که آیا دچار انحطاط بنیه تولیدی هستید یا نه و آیا این انحطاط به سمت ترجمان ورشکستگی مالی دولت کشانده یا نه اگر اینگونه باشد می‌گوییم که گام بعد تحت الحمایه شدن ایران است شواهد بسیار نگران کننده‌ای در این زمینه وجود دارد که همه ما به صورت روزمره می‌بینیم.

کار دکتر میکائیل عظیمی عزیز این حسن را دارد که به حکومت گران این فرصت را می‌دهد که برگردند و عاقبت آتی خود را در صورت تداوم این روند‌ها ببینند و قبل از مشکل عمده چاره‌ای بیاندیشند در این جا ما دست استمداد به سوی تمام علاقه‌مندان عالم این سرزمین دراز می‌کنیم و از آن‌ها می‌خواهیم به اندازه اهمیتی که موضوع دارد برای شان مایه بگذارند و همگی کمک کنند که با کمترین هزینه بتوانند از این شرایط و این ماجرا‌ها عبور کنیم.

شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته ازایلنا، تاریخ انتشار:۲۹ شهریور ۱۴۰۰، کدخبر: ۱۱۳۳۴۴۱، www.ilna.news
اخبار مرتبط
خواندنیها و دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین