هدف اولیه و اصلی جریان نواندیشی و روشنفکری دینی، ظاهراً هدفی سیاسی-حقوقی-اجتماعی است، نه تزکیه روحی و نفسانی دینورزان. اگر هدف تزکیه دینورزان باشد، این جریان بهسهم خود نقش مهمی ایفا کرده است، ولی اگر هدف سیاسی-حقوقی-اجتماعی است، به نظر میرسد که هنوز راه را شروع نکرده و جدی گرفتن فهم دین بهمثابه نهاد، گام نخست در این زمینه است.
شعار سال: نواندیشی دینی و روشنفکری دینی وقتی به حوزه سیاست میرسد گفتمان موردنظر برنارد لوئیس را بهصورت معکوس بازسازی میکند. من بههیچوجه نمیخواهم بگویم روشنفکری و نواندیشی دینی بد است، بیفایده است یا باید تعطیل شود، بلکه میخواهم بگویم متناسب با غرضی که انتخاب کرده نیست. تناسب مسیر و هدف وجود ندارد. نواندیشی و روشنفکری دینی برای دینداریهای فردی خیلی خوب است.
دینداریهای فردی خیلی نقادانه، عاقلانه، خردورزانه و دستکم متأملانه میشود و انسانها را بهنوعی از جمود، جزماندیشی، پیشداوری، آرزواندیشی و دیگر آفتهای دینورزی تزکیه میکند. نواندیشی و روشنفکری دینی، واقعاً برای دینورزان خصلت تزکیهکنندگی دارد. برای کسانی که دینْ تعیین کنندهٔ شیوه زیستشان در زندگیشان است، میتواند تزکیه کننده باشد، ولی هدف و غرض نواندیشی و روشنفکری دینی این نیست؛ تا آنجا که من میفهمم (چون «ما هم از مستان این میبودهایم».
بالاخره از ۱۵-۱۶ سالگی که این مطالب در آثار آقایان شبستری، سروش و ملکیان منتشر میشد، ما اینها را نهتنها میخواندیم، بلکه میبلعیدیم. واقعاً خوراک ما بود و واقعاً هم بر ما تأثیر گذاشت و بیتردید دینورزی فردی ما از آن نگاه روشنفکرانه به دین خیلی متأثر شد)، انگار پیوندی بین نواندیشی و روشنفکری دینی و اصلاحات سیاسی و دموکراسیخواهی و خواست حقوق بشر و ارتقای ظرفیتهای انسانی-اخلاقی در سیاست فرض میشود. یعنی ظاهراً مفروض گرفته شده که این اغراض سیاسی از طریق روشنفکری و نواندیشی دینی برآمدنی است. اگر نگاه نهادی به دین کنیم، این اغراض برآمدنی نیست.
اگر این اغراض یا ضد این اغراض را میخواهیم دنبال کنیم، اگر میخواهیم تحول سیاسی، اجتماعی، یا حقوقی در جامعه ایجاد کنیم، راهش جدی گرفتن نقش دین بهمثابه نهاد اجتماعی است. شناخت مکانیسمهای نهاد دین است. دین چگونه در مقیاس سیاسی بر بداخلاقیهای ما تأثیر میگذارد؟ چگونه در استبدادیتر شدن تأثیر میگذارد؟ یا روی دموکراتیکتر شدن؟ با چه مکانیسمی؟ نگاه نهادی به دین میگوید آن راه هر چه است، ربطی به این خوانش یا آن خوانش، ربطی به این معرفت و آن معرفت و رفرم معرفتی ندارد، و از جای دیگری شکل میگیرد. مناسبات دروننهادی و مناسبات بیننهادی نهاد دیانت را باید در حد وسع شناخت و تغییر داد. آن مناسبات از جنس مناسبات قدرت است. آن مناسبات از جنس اجتماعی و جنس حقوقی است. اگر ما این مناسبات دروننهادی و بیننهادی و یا میان نهاد دیانت و دیگر نهادهای جامعه را شناسایی کنیم و بفهمیم که اینها چگونه روی صلاح و فساد سیاست تأثیر میگذارند، آنگاه راه تغییرات به همان سمتوسویی که مراد داریم روشن میشود.
بهعنوان آخرین نکته میخواهم تأکید کنم که بنده بههیچوجه نمیخواهم درباره برکات و ثمرات مثبت جریان نواندیشی و روشنفکری دینی تردید کنم، ولی میخواهم همزمان بر این نکته تأکید کنم که هدف اولیه و اصلی جریان نواندیشی و روشنفکری دینی، ظاهراً هدفی سیاسی-حقوقی-اجتماعی است، نه تزکیه روحی و نفسانی دینورزان. اگر هدف تزکیه دینورزان باشد، این جریان بهسهم خود نقش مهمی ایفا کرده است، ولی اگر هدف سیاسی-حقوقی-اجتماعی است، به نظر میرسد که هنوز راه را شروع نکرده و جدی گرفتن فهم دین بهمثابه نهاد، گام نخست در این زمینه است.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت خبری تحلیلی ادیان نیوز، تاریخ انتشار: ۹ دی ۱۴۰۰، کد خبر:۱۱۱۹۶۶، adyannews.com