شعار سال: در دوران جنگ در یکی از عملیات ها، عراقیها به سختی در مقابل فشار ما برای شکستن خط مقاومت میکردند. با طلوع آفتاب دستور عقب نشینی صادر شد. بعد از اطمینان از عقب نشینی همه نیروها، من هم شروع به عقب رفتن کردم، هنوز چند قدم برنداشته بودم که با انفجار خمپارهای دو سه متر به هوا پرت شدم. از سوزش جای اصابت ترکشها و خونی که تمام بدنم را در برگرفته بود مطمئن بودم تا لحظات دیگری خواهم مرد. اما هرچه منتظر ماندم از مرگ خبری نبود. چون این اتفاق لب خط عراقیها افتاده بود، بعد از حدود یک ساعت سر و کله آنها پیدا شد که در حال زدن تیر خلاص به مجروحان بودند. بعد از دور کردن قطب نما، کالک و نقشهها از خود، به پشت خوابیدم تا انها تصور کنند زنده نیستم. سه نفرشان که پوتینهای آنها را میدیدم به بالای سرم رسیدند، یکی از آنها گفت این فلان فلان شده مرده و از من دور شدند.
تا نزدیک ظهر همچنان منتظر حضرت عزرائیل بودم، ولی خبری از او نبود. کم کم به احتمال نجات از مخمصه فکر کردم. برای نجات یک امتیاز و چند مشکل داشتم، امتیازم داشتن شناخت کامل از منطقه بود، اما کل زمین مسیر بازگشت رملی (شن روان) و تا نیروهای خودی ۱۵ کیلومتر فاصله بود، چون لگنم شکسته، رودهها سوراخ، زانو و مچ پایم زخمی بودند قادر به راه رفتن نبودم و علی رغم همراه داشتن آب و شدت تشنگی ناشی از خونریزی و گرما نمی توانستم آب بخورم، به علاوه در مناطق رملی روزها حتی در زمستان بسیار گرم و شبها بسیار سرد است. خلاصه اینکه دو شبانه روز چهار دست و پا، بدون نوشیدن قطرهای آب و خوردن ذرهای غذا، با سختی که توصیف آن مفصل است خود را به نیروهای خودی رساندم.
هدف از ذکر این خاطره شبیه سازی آن با شرایط امروز کشور است. با اینکه در آن دو شبانه روز تنها بودم و وقت زیادی داشتم، در مسیر طولانی حرکت هم اتفاقات زیادی در اطرافم میافتاد، اما به جز در لحظات اولیه زخمی شدن که کمی به خانواده فکر کردم که چطور با مرگ من کنار میآیند، در تمام این مدت به بقاء و نجات از مهلکه فکر می کردم. به مسائلی از این قبیل که، چطور انرژی محدود خود را حساب شده صرف کنم، به کمین دشمن نیفتم، از مسیر درست منحرف نشوم. تمرکز بر حفظ بقاء، به من برای فکر کردن به درد، تشنگی، گرسنگی و حتی خانواده فرصتی نمیداد.
وقتی انسان در شرایطی قرار میگیرد که بقایش در خطر است، تا رفع خطر از آن، کاملاً طبیعی است به مسائل دیگری غیر از حفظ بقاء تمرکز نکند. وضعیت ایران در چند دهه گذشته به گونهای بوده که همواره عمده دغدغه ما حفظ بقاء بوده و از اینکه همچنان سرپا هستیم، احساس پیروزی و غرور می کنیم. ما که قرار بود برای سعادت دنیا و آخرت خود و بشریت، دنیا را تغییر دهیم، سال هاست که با تحریم و فشار همین دنیا که در پی سعادت آن بودیم، با چنگ دندان در حال تلاش برای زنده ماندن هستیم.
با جنگ، سایه جنگ، تحریم، فشار اقتصادی، تورم، بیکاری، فقر، بهره وری پایین، فرار مغزها، فرصت سوزی و غیره، سالهای سال کنار میآییم، چون در مقابل، موفقیتی عظیم به اسم حفظ بقاء را داریم، که رسیدن به آن ما را از دستیابی به موفقیتهای دیگر مثل پیشرفت و توسعه اقتصادی بی نیاز میکند و یا اینکه موفقیتهای غیر از حفظ بقا، در این شرایط به نوعی لوکس و غیر حیاتی به حساب میآیند.
برای حفظ بقاء سالهای سال در حال باج دادن به همه دنیا هستیم، همه کشورها حتی آنهایی که با ما ادعای دوستی دارند، یا از شرایط تحریم ما بهره مادی می برند یا مزدورانه با کارت ما در رقابت با رقبای خود بازی میکنند. منابع محدود و فرصتهای کشور در چاه ویل استراتژی حفظ بقاء بی هیچ چشم اندازی برای پایان آن ریخته می شود. رقبای منطقه اَی و همسایگان ما فارغ از دغدغه حفظ بقاء، به سرعت در حال اجرای برنامههای توسعهای خود هستند. معلوم نیست ما در آیندهای نه چندان دور با شکاف عمیق عقب ماندگی اقتصادی خود و پیشرفت سریع رقبا و همسایگان خود چه خواهیم کرد؟ من قبل از حادثه مجروح شدنم ۷۵ کیلو وزن داشتم، سختی آن دو شبانه روز و عوارض بعد از درمان موجب شد در کمتر از ۱۰ روز ۲۵ کیلو وزن کم کنم و تا چند سال به شرایط عادی بازنگردم و هنوز با گذشت ۳۷ سال از آن واقعه از عوارض آن در رنج هستم. وقتی عوارض و هزینه عبور از چنین مشکلی که فقط چند روز بود برای یک انسان این قدر زیاد است، برای یک کشور ۸۵ میلیونی طی سالهای طولانی چقدر خواهد بود؟
آیا با ادامه بی پایان استراتژی حفظ بقاء، نهایتاً خود بقاء به خطر نمیافتد؟
نویسنده :غلامرضا مصدق
توضیحات تکمیلی برای بهره برداری بیشتر از خبر:
غلامرضا مصدق متولد ۱۳۴۰ در خرمآباد، فارغ التحصل کارشناسی مدیریت صنعتی دانشگاه تهران و کارشناسی ارشد مدیریت صنعتی دانشگاه شهید بهشتی، جانباز جنگ تحمیلی، ۸ سال حضور در جبهه است. وی در کارنامه فعالیت خود مدیرکلی صنایع و رئیس سازمان صنایع و معادن استان لرستان را از ۷۶ الی ۸۵ دارد.
مدرس پاره وقت دانشگاه لرستان، مدیر گروه اقتصاد و بهره وری مرکز آموزش مدیریت دولتی، عضو هیئت مدیره و مدیر عامل ۴۰ شرکت دولتی و خصوصی فعال در صنایع پتروشیمی، خودروسازی، زیربنایی، معدنی و ... از سال ۷۴ تا بحال از دیگر سوابق کاری غلامرضا مصدق است.
پایگاه تحلیلی خبری شعار سال برگرفته از کانال تلگرامی مجمع فعالان اقتصادی / سایر منابع