امکان ندارد که اتفاق و رویداد شاخص خاصی در یک جای دنیا رخ دهد و ما به دنبال اسم دانشمندی ایرانی در تیم آنها نباشیم؟ از خودمان پرسیده ایم که چرا اینقدر در مقابل مهاجرت نخبگان بی تفاوت بوده و حتی غیر حساس به رفع چالشهای منجر به مهاجرت شان برخورد میکنیم، ولی در موقع تحقق دستاوردهای شاخص، سهم خواهی میکنیم؟ ایرانی بودن اسمی چه فایدهای میتواند برای ما داشته باشد؟ چقدر به فکر حفظ سرمایه انسانی مان هستیم؟ چرا اجازه میدهیم هر کوتوله مدیریتی و فکری، با نخبگان کشور به سلیقه خودش برخورد کند و منجر به نابودی سرمایههای فکری این کشور شود؟ لطفا در خصوص این پارادوکس، خوب فکر کنید.
شعار سال: پیرو انتشار خبر موفقیت آمیز بودن عمل پیوند قلب خوک به انسان، رسانهها پر شد از این خبر که دکتر شهاب سوادکوهی و دکتر مهرداد قریشی دو ایرانی حاضر در این تیم بودند.
باید افتخار کنیم یا بگرییم؟ اصلا به ما چه که آنها ایرانی هستند یا نیستند؟ آیا بهتر نیست که اول بررسی کنیم، چرا آنها یا افرادی مثل آنها از کشور خارج شدند؟ رفتار احمقانه کدامین کوتولههای مدیریتی و فکری یا بی خیالی کدام مدیر در رفع مشکلات موردی دانشمندان مهاجر، باعث تصمیم گیری آنها به مهاجرت شده است؟ تا کی قصد داریم خودمان را گول بزنیم که آنها ایرانی هستند و با اسم ایرانی آنها اویز تریپ برویم؟
آیا وقت بازاندیشی منجر به استاندارد کردن رفتارهای مان بعد از ۴۰ سال از انقلاب و شروع گام دوم، نرسیده است؟ آیا هنوز هم باید اجازه دهیم که ظاهرگراییهای دینی و بعضا نفاق و نفوذ، جهل مرکب و تعصبهای نابجا، مجاز به اراده ورزی و جهت دهنده به انقلاب و آینده تمدن اسلامی- ایرانی باشند؟ آیا با سکوت در برابر اباطیلها و میدان دادن به آنها، امکان تحقق تمدن اسلامی- ایرانی را داریم. لطفا به هشدارهای مقام معظم رهبری توجه بیشتری کنیم.
اختصاصی پایگاه تحلیلی خبری شعار سال