در ساعتهای پایانی پنجشنبه شب گذشته خبر درگذشت ایرج پزشکزاد نویسنده، مترجم و پژوهشگر ایرانی و خالق «دایی جان ناپلئون» در فضای مجازی منتشر شد و واکنشهای فراوانی را به وجود آورد. اگرچه پزشکزاد کتابهای دیگری همچون «حاج مم جعفر در پاریس»، «ماشاءاللهخان در بارگاه هارون الرشید»، «آسمون ریسمون» و... را هم در کارنامه داشت، اما بیشتر به خاطر همان رمان محبوب بود.
شعار سال: «من یک روز گرم تابستان، دقیقا یک سیزده مرداد، حدود ساعت سه و ربع کم بعد از ظهر عاشق شدم. تلخیها و زهر هجری که چشیدم بارها مرا به این فکر انداخت که اگر یک دوازدهم یا یک چهاردهم مرداد بود شاید این طور نمیشد.»
این شروع یکی از رمانهای مهم فارسی است که بعدها توسط ناصر تقوایی به سریال تبدیل شد و خاطرات فراوانی را برای مردم به یادگار گذاشت. رمان «دایی جان ناپلئون» سالها در بازار نشر ایران بهصورت رسمی حضور نداشت، اما در بساط کتابفروشان خیابانی در دسترس قرار داشت. سال ۱۳۹۴، اما این رمان مجوز گرفت و پس از سالها توسط نشر فرهنگ معاصر تجدید چاپ شد. در ساعتهای پایانی پنجشنبه شب گذشته خبر درگذشت ایرج پزشکزاد نویسنده، مترجم و پژوهشگر ایرانی و خالق «دایی جان ناپلئون» در فضای مجازی منتشر شد و واکنشهای فراوانی را به وجود آورد. اگرچه پزشکزاد کتابهای دیگری همچون «حاج مم جعفر در پاریس»، «ماشاءاللهخان در بارگاه هارون الرشید»، «آسمون ریسمون» و... را هم در کارنامه داشت، اما بیشتر به خاطر همان رمان محبوب بود.
البته تاثیر این رمان در جامعه ایرانی آنقدر زیاد بود که اصطلاح دایی جان ناپلئون به فرهنگ گفتاری راه پیدا کرد. پس از درگذشت این نویسنده، رویا صدر طنزپرداز در یادداشتی نوشت: «میتوانیم به یاد بیاوریم که پزشکزاد قلمی چندمنظوره داشت که در نمایشنامه، پژوهش، رمان، ترجمه، داستان کوتاه و نقد ادبی طنز توانست آثار ماندگاری از خود به جا بگذارد. پزشکزاد متولد ۱۳۰۶ و از نویسندگان دورانگذار ایران از سنت به مدرنیته بود. در خانوادهای اشرافی بزرگ شده و در فضای زندگی مدرن تحصیل کرده بود و از رهگذر آشنایی نزدیک با تقابل این دو فضا توانست به روانشناسی اجتماعی و سیاسی عمیق آدمهای دوران خود دست یابد و با دستمایه قرار دادن یافتههای خود به آثار طنزش عمق بخشد. رمان «دایی جان ناپلئون» حکایتگر زوال اشرافیت در سایۀ رشد بورژوازی و تغییر ساختاری طبقات اجتماعی در دهههای ابتدایی قرن حاضر است. جاری ساختن لحنهای متفاوت برای آدمهای این اثر به تناسب کاراکتر، شخصیت و جنسیت آنها به طنزِ عبارتی آن عمق میبخشد. طنزی شیرین، هوشمندانه، چندلایه و کنایی که بر بستر قصهای سرراست و بی ادعا جاری میشود و شکل میگیرد و رمانی خوش خوان و مفرح میسازد.»
شهرام شهیدی طنزپرداز گفت: «میتوانم بگویم او علی حاتمی ادبیات ایران است، زیرا جزئیاتی که علی حاتمی در سینما داشت، پزشکزاد در نوشتار خود داشت و با جزئیات به مسائل میپرداخت. شاید بشود گفت آقای پزشکزاد در سالی که این رمان را نوشتند، جدیترین رمان طنز ایران بود و فکر میکنم هنوز هم هست، زیرا در زمینه رمان طنز اثری به این قدرت و قوت اصلا نداشتیم و تا امروز هم نداریم. میتوانم بگویم این اثر قله رمان طنز در ادبیات ایران است و جالب اینکه پزشکزاد در این اثر مرز مشترکی بین طنز و فکاهه ایجاد کرده، یعنی میتوان گفت این کتاب هم طنز است و هم فکاهه و هر دو را با هم دارد.»
داوود موسایی، مدیر انتشارات فرهنگ معاصر و ناشر کتابهای ایرج پزشکزاد نیز در یادداشتی نوشته است:
عالیجناب پزشکزاد عزیز
در سوگ شما که تلخ ترینها در شیرینی کلامتان شربتی میشد تا بی مرثیه خوانی علاج درد کند، شرم داریم که به ماتم بنشینیم؛ که این طریق شما نبود و ما از شما آموختیم که زندگی را ستایش کنیم، رنجها را به استهزا بگیریم و به جای تسلیم ماتم شدن با سلاح شادمانی به جنگ سیاهی برویم. دلتنگی نبودنتان را، چون سرو استوار قامتتان بر ادبیات ایران زمین ارج مینهیم تا جنگلی شود سرشار از شادمانی، عشق به زندگی و فرهنگ این مرز و بوم. سفر به سلامت...
شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از دنیای اقتصاد، تاریخ انتشار: ۲۵ دی ۱۴۰۰، کدخبر: ۳۸۳۴۰۵۹، donya-e-eqtesad.com