شعار سال:1. اگر منشأ انقلاب را از دهه چهل در نظر بگیریم، نزدیک به شصت سال است که راجع به انقلاب کار کردهایم اما پرسش اصلی اینجاست که اکنون چقدر راجع به 10 سال آیندهمان مطالعات و داشتههای نظری قابلاتکا داریم؟ واقعیت این است که در همه بحثهایی که در طول 43 سال پس از پیروزی انقلاب اسلامیمان داشتهایم، عمدتاً توجه ما به گذشته بوده است. اغلب کتابها و مقالهها بر ریشهها و عوامل بروز انقلاب، اهداف، شخصیتها و جریانهای اثرگذار، جایگاه مردم در پیروزی انقلاب و... تمرکز داشته و عقبه انقلاب را در دستور کار خود قرار دادهاند. بنابراین، یکی از نقاط مغفول در پژوهشهای ما «آیندهپژوهی انقلاب» است. این در حالی است که در گام دوم انقلاب، باید مجدد مسائل پیش رو و اولویتها را محل تأمل قرار دهیم؛ همانطور که رهبر معظم انقلاب هم در بیانیه گام دوم انقلاب به آن اشاره کردهاند.«آیندهپژوهی» دانش نوینی است و قدمت چندانی ندارد. با این حال اکثر قریب به اتفاق کشورها از این دانش برای ترسیم دورنمایی که پیش روی خود دارند، بهره میبرند و بعضاً برای صدسال آیندهشان برنامهریزی میکنند. فراتر از این، آنان حتی راجع به آینده ما هم فکر میکنند، اما متأسفانه ما در حوزه «آیندهپژوهی انقلاب اسلامی» خلأ و کاستی داریم. از این رو، بحث آیندهپژوهی انقلاب را باید در متون درسی دانشگاهها گنجاند تا دانشجویان ضمن آگاهی و آشنایی با گذشته انقلاب به این درک برسند که انقلاب در آینده چه مسیری را طی خواهد کرد و دانشگاه برای مسائلی که در آینده ممکن است پیش روی انقلاب قرار گیرد آمادگی فکری، نظری و عملیاتی داشته باشد.
2. اما اولویتهای ما در حوزه آیندهپژوهی انقلاب چیست؟ باید بدانیم که آیندهپژوهی انقلاب اختصاص به حوزه خاصی ندارد؛ عرصههای سیاست، دولت، حکومت و حتی حوزههای فرهنگی، اخلاقی، علمی و اقتصادی و اجتماعی میتوانند موضوع علم آیندهپژوهی باشند و در همه این حوزهها این پرسش قابل طرح است که آیا مسیر امروزمان در حال تکامل است؟ یا سیری نزولی دارد؟ بیتردید، اگر به فکر جبران خلأهایمان در آیندهپژوهی انقلاب نباشیم، در دو دهه آینده با مسائل جدی رو بهرو خواهیم شد.
به تعبیر آیه 11 سوره رعد «...إِنَّالله لاَ یغَیرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یغَیرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ.../ خدا حال قومى را تغییر نمىدهد تا آنان حال خود را تغییر دهند» آینده هر قوم، ملت و جامعهای را خود آن ملت میسازد. سنتهایی در هستی وجود دارد، یکی از آن سنتها این است که خداوند برای اراده انسانها، جایگاه قائل است. اراده خداوند این است که سرنوشت را با اراده انسان تغییر دهد ،نه با جبر اجتماعی. این مبنایی است که در معارف هم آمده است. اکثر مبانی که در علم آیندهپژوهی طرح میشود، در معارف دینی تحت عنوان دوراندیشی و آیندهنگری آمده است تا آنجا که حتی در خصوص آینده تاریخ هم آیه داریم و در قرآن، پایان تاریخ پیشبینی شده است. بر اساس فلسفه دینی ما، پایان تاریخ پیروزی حق بر باطل و حاکمیت صالحان و مستضعفان است. با وجود اهمیت مسأله آیندهنگری در ادبیات دینی، اما متأسفانه ما بهصورت معرفتی و علمی به این حوزه ورود نکردهایم.در ساخت ادبیات «آیندهپژوهی انقلاب اسلامی» رسانهها نقش بسیار مهمی ایفا میکنند. فراروی آینده انقلاب، احتمالهای زیاد و بدیلهای مختلفی قابل تصور است اما هیچکدام قطعی نیست. قطعیتاش زمانی محقق میشود که ما «ساختن» را کلید بزنیم؛ اگر در حوزههایی ضعف داریم، آنها را تقویت کنیم. اگر اقتصاد یکی از نقاط ضعف انقلاب محسوب میشود، باید با بهرهگیری از پارامترهای موجود در حوزه آیندهپژوهی اقتصادی نقاط ضعف را برطرف و قواعد درست را بر جریان اقتصادی مسلط کنیم. اگر سیستم مدیریتی و سیاسی ناکارآمد است، آن را اصلاح و پویا کنیم و از طرف دیگر، ضمن آگاهی از نقاط مثبتمان، راهکارهایی برای تقویت آنها داشته باشیم.
3. به تعبیر رهبر معظم انقلاب در بیانیه گام دوم انقلاب، ما تنها انقلابی هستیم که بیش از چهل سال تداوم داشتهایم. شاید چهل و سه سال پیش، کسی فکر نمیکرد این انقلاب ادامه پیدا کند و روز به روز هم شکوفاتر شود. ممکن است در بعضی حوزهها با کاستیها و ضعفهایی مواجه باشیم اما سرجمع انقلاب و مسیری که طی کرده رو به رشد و تکامل است، اما به آینده انقلاب و مسیرهای پیش رویش باید امروز فکر کنیم و این امر «آیندهپژوهی انقلاب» را برایمان اولویتدار میکند؛ حوزهای که تاکنون از آن بسیار غفلت داشتهایم.
حجتالاسلام والمسلمین محسن مهاجرنیا
استادیار گروه سیاست پژوهشکده نظامهای اسلامی
شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه ایران ، تاریخ انتشار: 23بهمن1400، کدخبر: 602428، www.irannewspaper.ir