شعار سال:ماجرای این نوع سرقتها از ابتدای تعطیلات نوروز سال 89 کلید خورد، تا جایی ادامه یافت که سارقان این آثار هنری موفق شدند، هر روز مجسمهای چندصد کیلوگرمی را از مقابل چشمان مردم تهران و دوربینهای شهری غیب کنند. امری عجیب برای مردم و شائبه ساز برای توانمندی های پلیس و مداخلات امنیتی . پلیسی که ادعای پیدا کردن سوزن در انبار کاه را داشت ، برای چه باید درمانده در پیدا کردن مجسمه ای چند صد کیلویی باشد؟!
صداها تقریبا خوابید. اما سرقت مجسمه ها برای ایجاد جو ابهام و اعتراض ، گویا تبدیل به یک رویه شده است. هر وقت بخواهند به شهر جو بدهند ، سردیسی غیب می شود، کفشی از پای مجسمه ای بدر می گردد و یک المان شهری خط خطی و تخریب می شود ، سنگ قبری شکسته می شود و غیره. آیا المان های شهری بعنوان سازه ها و عناصر هویتی شهر ، پروتکل حفاظتی ، نگهداری و پیگیری سرقت و تخریب ندارند؟ آیا شهرداری تهران ،بانک اطلاعات المان ها و آثار حجمی نصب شده در سطح شهر تهران را در اختیار دارد؟ در صورت عدم وجود این بانک اطلاعات، باید به کوته فکری مدیریت شهری افسوس خورد. مدیریتی که چنانچه مجسمه فردوسی از جلوی چشمش غیب شود، شاید یک هفته طول بکشد تا بفهمد و واکنش نشان دهد. مدیریتی با این وصف، احتمالا مجسمه را سنگ و چوب و سیمان و فلز می بیند و رودخانه را نهر آب.
هرچند بی در و پیکر بودگی در شهرداری ها چیز جدیدی نیست و آسیبی تاریخ مند در شهرهای گوناگون و در ادوار مدیریت شهری محسوب می شود. مدیریت شهری که بانک اطلاعات املاک خود را بشکل درست ندارد ، چطور می تواند به مجسمه و بود و نبودش فکر کند؟ مدیریت شهری که پروژه های شهری آن اولویت بندی نشده اند، معلوم است که از پیگیری کار پیمانکاران غافل است ( می خواهید خیابانی را معرفی کنیم که در شهریور ماه 1401 آسفالت شد و خط کشی گردید و الان آثار خطوط سفید تقریبا محور شده و بخشی از آسفالت نوی خیابان ، صدمه دیده است؟).
از جنبه ضعف مدیریتی که بگذریم ، مفقودی مجسمه های شهر تهران از دو منظر امنیتی و فرهنگی قابلیت پیگیری دارند. منظر امنیتی را باید با رویکردی سلبی مورد بررسی قرار داد و القا کننده توانمندی برای ایجاد عدم امنیت است و بعد فرهنگی را باید در نظام های تربیت خانوادگی، سطح فرهنگ اجتماعی ،میزان شیوع آسیب های اجتماعی و مواردی همانند جستجو کرد. با این دیدگاه، برداشتن یک مجسمه، صرفا یک سرقت جزئی نیست، بلکه نوعی دهن کجی به امنیت و انتظامات آن شهر و سرقت هویت فرهنگی و صدمه وارد کردن به نظامات تربیتی است.
واکنش شورای شهر تهران به ناپدیدشدن سردیس سرلشکر شهید فلاحی
نادعلی سخنگوی شورای اسلامی شهر تهران نسبت به ناپدید شدن سردیس سرلشکر شهید فلاحی واکنش نشان داد و گفت هماهنگی با سازمان زیباسازی شهرداری تهران و یا زیباسازی منطقه یک انجام نشده و این موضوع به عنوان یک سرقت در حال پیگیری است. آنچه که مطلع هستیم این موضوع به عنوان یک سرقت قلمداد میشود و هر مجموعهای اگر قصد تعمیر و یا دخالتی در خصوص سردیسها داشته باشد باید هماهنگیهای لازم را با مجموعه مدیریت شهری داشته باشد و در حال حاضر نیز مطلبی که در خصوص برخی مجموعهها جهت برداشتن این سردیس عنوان میشود گمانه زنی است و چیزی اثبات نشده است.
سخنگوی شورای شهر تهران تاکید کرد: در شوراهای گذشته نیز مواردی از سرقت و ناپدید شدن سردیسها و مجسمهها در تهران شاهد بودهایم؛ اما با توجه به اغتشاشات اخیر نیز یکی از عوارض آن همین ایجاد ناامنی و مواردی همچون این موضوع است که راحتتر انجام میشود. در حال حاضر چیزی رسما به سازمان زیباسازی و یا مجموعه مدیریت شهری در خصوص اینکه سازمانی یا نهادی این سردیس را برداشته اعلام نشده و اگر چنین موضوعی نیز وجود داشته باشد حق مدیریت شهری برای گلایهمندی وجود دارد.
سردیس سرلشکر فلاحی پیدا شد، ماجرا چیست؟
سازمان حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس ارتش جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد، سردیس سرلشکر شهید، ولی الله فلاحی مهر ۱۳۹۴ در تقاطع خیابانهای، ولی عصر و شهید فلاحی (محله زعفرانیه تهران) نصب شده بود، به دلیل گذشت زمان و نیاز به ترمیم، به کارگاه ساخت آثار تجسمی سازمان حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس ارتش منتقل شده است تا پس از بازسازی در محل قبلی خود نصب شود.
اختصاصی پایگاه تحلیلی خبری شعار سال،برگرفته از منابع گوناگون