شعارسال: حرفه معلمی برای همه محسوس و ملموس است چرا که هرکس که ذرهای خواندن و نوشتن میداند به این معناست که روزی پای درس یک معلم نشسته است حالا او که تحصیلات خود را ادامه داده است صدها خاطره تلخ و شیرین از این روز دارد و نامهای زیادی را به عنوان معلم در ذهن خود دارد؛ از معلم اول ابتدایی تا معلمان دوران دبیرستان، اما برای خود معلمان که باید ٣٠ سال معلمی کنند این حرفه محسوستر و ملموستر است چراکه قبل از اینکه ٣٠ سال معلمی کنند خود حداقل ١٢ سال برای دیپلم و چند سال هم برای ادامه تحصیل در دانشگاه شاگردی کردهاند لذا شاگردان دیروز و معلمان امروز بیش از هر کسی میتوانند حال و هوای معلمی را در این روزها ترسیم کنند بنابراین ما به سراغ چند تن از معلمان فعال رسانهای رفتیم تا از زبان آنها به مناسبت روز معلم از روزگارمعلم و معلمی بپرسیم که نظرات و دیدگاههای این افراد را در معرض نقد و نظر خوانندگان قرار میدهیم.
هفته معلم، هفتهای برای گفتگو
علیرضا هاشمی سنجانی دبیرکل سازمان معلمان ایران
دوازده اردیبهشت مزین است به نامهایی که گوهرشان بهاری بوده و تن به زمستان در قاموسشان ناشناخته، هردو قربانی خشونت، خشونتی متکی بر ذهنهای بسته و دستهایی که گشودهاند. خانعلی درسال ٤٠ قربانی رژیمی فاقد مشروعیت مردمی ومتکی بر سرکوب مخالف شد و مطهری در سال ٥٨، قربانی فرقهای مطلق اندیش و افراطی شد؛ چه خوب بود ما معلمان به موازات ابتکار دولت یازدهم در طرح قطعنامه «جهانی علیه خشونت و افراطیگری» در سازمان ملل، در داخل کشور هفته معلم را تبدیل میکردیم به هفته «نه به خشونت!» نه به خشونت متکی بر اسلحه، نه به خشونت متکی بر ذهنهای متحجر و نه به خشونتهای گفتاری و کرداری در جامعه.
آموزش با کیفیت، گمشده امروز ما است. اگر آینده صلحآمیز، شایسته و سعادتمند میخواهیم و ایرانی آزاد و آباد را جستوجو میکنیم راهی جز آموزش با کیفیت نداریم. دانشآموزان حق دارند معلمان توانمند در تعلیم و کوشا در اخلاق، منابع آموزشی مدرن و محیطی شاد را تجربه کنند. آموزش با کیفیت نهتنها شرط لازم برای توسعه فردی و جمعی که مقولهای حقوق بشری نیز است.
رصد مسائل تعلیم و تربیت در راستای آموزش رایگان و باکیفیت و همچنین دیگر مطالبات و خواستههای ما معلمان، مستلزم وجود سازمان نظام معلمی و تشکلهایی خواهد بود که گفتگوهای درونی راشکل داده، توقعات را اولویتبندی و مطالبات را با شرایط محیطی سازگار و پیگیری کند.
معلمان در عرصههای صنفی و سیاسی پویاترین و فعالترین گروه اجتماعی هستند
محمد حبیبی عضو کانون صنفی معلمان و فعال رسانهای
سالها پیش در دوران دانشجویی به مناسبت روز معلم جشنی در دانشکده حقوق دانشگاه تهران برگزار شده بود. قرار بود از مرحوم کاتوزیان، به عنوان پدر حقوق و از پیشکسوتان و نامداران دانشکده هم تجلیل شود. استاد که پشت تریبون قرار گرفت، سخنانش را با شوخی آمیخته به طعنهای آغاز کرد. مضمون سخنش این بود که در این کشور، زادروزها و تجلیلها همیشه به ضعیفترین قشرها مربوط است و به همان مراسمهای نمادین محدود میشود.
سالهاست که در این کشور هفته معلم که فرا میرسد، بازار مراسم و تجلیل گرم است و در هر گوشهای سخن از معلم و مقام شامخ آموزگاری و اولویت آموزش و پرورش در توسعه کشور است. مسوولان و سیاستگذاران هم هرکدام، در این همایشها سخنرانی میکنند و از اهمیت آموزش عمومی سخن میگویند. از کارهایی که برای رفع مشکلات باید انجام شود و وعدههایی برای بهبود شرایط. با این همه، هفته معلم که تمام میشود، تاریخ مصرف آن سخنان شیرین و وعدههای داده شده نیز به پایان میرسد. فرقی هم نمیکند، کدام دولت باشد. اگر در بسیاری موارد اختلاف نظر دارند، در این یک مورد، میان همه فرادستان یک اتفاق نظر نانوشته وجود دارد؛ اینکه آموزش و پرورش اولویت هیچ کدام از دولتها نیست.
از همین منظر است که تقریبا، معلمان و فرهنگیان از همه دولتهای این سه دهه اخیر ناراضیاند و به نظر میرسد احساس عدم توجه و نارضایتی، جزیی جدانشدنی از حرفه معلمی در این سرزمین است.
هستند فعالان و کارشناسانی در میان همکاران که پاسخ به چرایی تداوم نارضایتیها را، در میان خود معلمان جستوجو میکنند. انگشت اشاره را به سمت آنها میگیرند و در نهایت، عامل اصلی این انبوه مشکلات در آموزش و پرورش را خود معلمان میدانند.
از گریز از حضور در تشکلها و فقدان روحیه کار جمعی تا فقدان مسوولیتپذیری حرفهای، دلایلی است که ذکر میشود بیآنکه به مابه ازای عینی آن در جامعه ایرانی توجه شود.
اگر معلمان مشکلاتی دارند که حتما دارند، کدام یک از گروههای اجتماعی و اصناف در این جامعه بری از این مشکلات هستند؟ کدام صنف در این جامعه متشکل و متحد فعالیت میکند که بتوان به عنوان نمونهای پیشروی همکاران قرارداد؟ اساسا آیا در این سالها اجازه چنین تشکلیابی مستقلی داده شده است؟
با این همه نگاهی منصفانه به شرایط اجتماعی امروز ایران نشان میدهد، باوجود همه مشکلات، معلمان چه در عرصههای صنفی و چه سیاسی پویاترین و فعالترین گروه اجتماعی در این سالهای اخیر بودهاند. به خصوص که در شرایط خاص پس از سالهای ٨٨، عملا فعالیت گروههای مرجع و اصناف دیگری همچون دانشجویان و روزنامهنگاران و... کمفروغ بود.
نتیجه اینکه، دلایل این بیتوجهیها و تداوم نارضایتیها را باید در جای دیگر جستوجو کرد. جایی که کلیت نگاه حاکمیتی و سیاستگذاریهای کلی شکل گرفته و اجرا میشود.
جایی که به نظر میآید، مشکلات آموزش کشور و مطالبات و خواستههای فرهنگیان، اولویت دستچندم هم نباشد.
تجربه همه این سالها به خوبی نشان میدهد به شعارها و وعدههای فرادستان نمیتوان دل بست. پس انگیزههای شغلی و حرفهای را باید در جایی دیگر جستوجو کرد.
در همان مراسم تجلیل از مرحوم کاتوزیان، استاد سخنانش را با ذکر خاطرهای پایان داد. اشارهای کرد به دستاوردهای کاریاش در همه این سالها و در پایان بزرگترین دستاوردش را تربیت حقوقدانانی برجسته در کشور معرفی کرد.
به نظر میرسد برای ما معلمان نیز شوق یادگیری در دانشآموزان و نگاه محبتآمیز آنها در پایان هر سال کاری؛ بزرگترین تجلیل باشد. فرقی هم نمیکند، فقط معلم باشیم یا در کنار آموزش، فعالیت صنفی /رسانهای هم انجام دهیم.
دو معلم، دو شهید و یک انتخاب
عباس فرجی فعال رسانهای
گاهی پیش خودم میگویم معلمها چرا باید همیشه انتخاب کنند؟ چرا انتخاب معلمها اینقدر اهمیت داشته؟ چرا سکوت و فریادشان اینقدر در گوش زمان میپیچید؟ گاهی فکر میکنم خیلی سخت است معلم باشی بدون آنکه انتخاب کنی. حتی اگر نخواهی انتخاب کنی باز تو را انتخاب میکنند و این خیلی بد است که تو همیشه منتخب خیلیها هستی.
این روزها تب تند انتخابات ریاستجمهوری بالا گرفته و من فکر میکنم معلمها چه بخواهند و چه نخواهند یک پای این داستان خواهند بود. آنها باید از پس سه چالش مهم برآیند؛ نخست آنکه باید تشخیص دهند کدام نامزد با «شعار، شعورشان» را هدف قرار داده دوم آنکه بین «معیشت و مصلحت» یکی را برگزینند. سوم آنکه آنها باید به جامعه بیاموزند که «فرهنگ انتخاب و انتخاب فرهنگی» چقدر میتواند در رشد جامعه نقش داشته باشد.
من گمان میکنم معلمان فرق شعار و شعور را خوب میدانند. تجربه تلخ دروغ را در درس چوپان دروغگو به کودکان این سرزمین به خوبی آموختهاند آنها میان معیشت و مصلحت همیشه به کودکان این سرزمین داستان طوطی و بازرگان را نقل کردهاند و جایی که پای فرهنگ به میان بیاید گزینههای نظامی و قضایی را از روی میزشان برداشتهاند که میدانند فرهنگ با کتک و تبصره و ماده قانونی نمره قبولی نمیگیرد.
از این روی معتقدم معلمان به همان مسیری خواهند رفت که دوشهید بزرگوار «شریعتی و مطهری» رفتند. آنها فقط یک انتخاب دارند و این، کار را برایشان خیلی سخت خواهد کرد.
ضرورت فردا و معلم امروز
محمد روزبهانی فعال رسانهای و مدیر پایگاه خبری فانوس
الوین تافلر میگوید: بیسوادان قرن ٢١ کسانی نیستند که نمیتوانند بخوانند و بنویسند، بلکه کسانی هستند که نمیتوانند آموختههای کهنه را دور بریزند و دوباره بیاموزند. امروزه با توجه به تغییرات بسیار سریع وسایل ارتباطی و آموزشی، گسترش روبه رشد تکنولوژیهای آموزشی، کار معلمی همانند گذشته نیست. از طریق اینترنت و شبکههای اجتماعی موبایلی میزان زیادی اطلاعات علمی و غیرعلمی جابهجا میشود و تقریبا همه کسانی که به گوشیهای هوشمند و اینترنت دسترسی دارند از این اطلاعات میتوانند بهرهمند باشند. معلمان در این دنیای پر از تغییر با چالش بزرگی روبهرو شدهاند. چالش این است که معلمان باید بتوانند خود را با این تغییرات بسیارسریع و زیاد هماهنگ کنند و حتی در بسیاری از مواقع پیشرو. یک معلم موفق در دنیای امروز معلمی است که به تکنولوژیهای ارتباطی و آموزشی دسترسی و مهارت استفاده از این امکانات را داشته باشد.
در آموزش و پرورش ایران متاسفانه بنابه دلایل مختلف بسیاری از معلمان مهارتهای کافی مورد نیاز برای استفاده از فناوریهای جدید آموزشی را ندارند؛ بنابراین عدم مهارت و در برخی از موارد دسترسی به امکانات روز میتواند بر بحث آموزش و یادگیری به روز تاثیرات منفی داشته باشد. به قول تافلر، آموزش و پرورش باید مهارتهای مورد نیاز برای زندگی در دنیای آینده را به دانشآموزان بیاموزد. اگر سیستم آموزشی یا نخواهد یا نتواند همراه تغییر فناوریها به روز شود، امکان تاثیرگذاری را از دست خواهد داد و به مرور به نهادی خنثی و بیخاصیت تبدیل خواهد شد. آموزش و پرورش هوشمند و خلاق، آموزش و پرورشی است که نه تنها همراه تغییرات باشد، بلکه شروعکننده تغییرات و تحولات علمی و آموزشی باشد. معلمان در دنیای امروز باید آموزشی به دانشآموزان ارایه دهند که برای فردایشان مفید باشد. در واقع معلم باید معلمی برای فردا باشد نه امروز.
شعارسال با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از سایت جماران، تاریخ انتشار: 12اردیبهشت1396، کدخبر: 634411، www.jamaran.news