شعارسال: یکی از چالشهایی که دستگاههای اجرایی و نهادهای بروکراتیک و اداری با آن مواجه هستند، برنامه ریزی و اقدام مستقل دستگاهها، بدون در نظر گرفتن برنامه ها، توانمندی ها، کاستیها و اقدامات سایر دستگاههای مرتبط است؛ چیزی که بشکل عامیانه از آن با استعاره "مجمع الجزایر ایران" یاد میشود. چالشی که بشدت خطرناکتر از تجزیه جغرافیایی و قومیتی بوده و، چون بیماری خاموش پوکی استخوان، چهارستون و اسکلت بندی توسعه ملی را دچار فرسایش و فروپاشی میکند.
به طور مثال، ما هرساله با معضل از بین رفتن مقدار بسیار زیادی گوجه فرنگی و یا سیب و اخیرا آلواِوِرا در بوشهر مواجه هستیم. موقعیتهایی که حالا یا با برنامه یا بدون برنامه، محصولی توسط کشاورزان کِشت می شود که وزارت صمت یا جهادکشاورزی و یا هر ارگان مرتبط دیگری، فکری برای تاسیس صنایع تبدیلی آنها نکرده است. یا با تولید زیاد خودروهای سواری در کشور مواجه هستیم، در حالیکه کشور دچار کمبود وانت، خودروهای سنگین و نیمه سنگین، و یا ماشین آلات کشاورزی و صنعتی است. سالهاست که نمیفهمیم وزارت عتف با چه حساب و کتابی برای رشته های مختلف دانشجو میگیرد و این فارغ التحصیلان، قرار است چه نقشی را در توسعه ملی و یا استانی ایفا کنند؟ تا دلتان بخواهد میتوان در حوزهها و موضوعات مختلف، اقدام به بیان چنین مثالهایی نمود.
بر این قاعده و در روند انتخاب و پیشنهاد اولیه وزرا و با هدف ارتقای اثربخشی فعالیتهای دولت و تضمین انسجام برنامه ها، تقویت برنامههای وزرای پیشنهادی دولت در روند کسب رای اعتماد از مجلس، شورای راهبردی انتخاب وزرا و معاونان به گونههای مختلفی میتوانند این شاخص را در دستور کار بررسی صلاحیت منجر به انتخاب نامزدها قرار دهند و بدین منظور میبایست:
• از نامزدهای پیشنهادی درخصوص برنامهها، قوتها و ضعفهای آنها به تفصیل سوال و جواب کنند، روشی که به صورت سنتی و عموما بشکلی کم رنگ انجام میشود؛
• راجع به چرایی اثربخش بودن برنامهها و اینکه اجرای این برنامه به چه چیزی منجر میشود سوال نمایند. با پرسیدن چندباره این سوال که "حالا اگر این برنامه محقق شد، چه تأثیری در پیشرفت کشور دارد؟ " میتوان به "مدل توسعه" جا افتاده در ذهن وزیر و تیم فکری ایشان پی برد و به جای بحث در مورد برنامه ها، مدل تفکری وزیر را مورد واکاوی و نقد قرار داد. البته مجموع این بحثها را میشود به سمت شکل گیری یک مدل توسعه برای کشور، چیزی که جایش بسیار خالی است، هدایت کرد.
اما مهم تر، این است که از هم افزایی برنامههای وزرا با یک دیگر سوال شود؛ به طور مثال:
* برنامههای وزیر عتف، چه ربطی به برنامههای وزیر صمت یا وزیر کشاورزی یا وزیر نفت دارد؟
* برنامههای وزرای عتف، صمت و کشاورزی، چه ربطی به برنامههای وزیر اقتصاد دارد و این که این برنامهها چگونه به تولید ثروت، افزایش رفاه مردم، و افزایش قدرت رقابت جویی ملی میانجامند؟
* جایگاه فناوری و نوآوری در برنامههای وزیر اقتصاد چیست و وزرای عتف و اقتصاد در این خصوص چه هماهنگیهایی را با هم انجام داده اند؟
* برنامههای وزیر نفت چه ربطی به برنامههای وزیر عتف، یا وزیر امور خارجه و یا توسعه استانهای نفتی دارد؟
* برنامههای وزیر امور خارجه چه حمایتی از تحقق برنامههای وزیر عتف و یا وزیر اقتصاد یا وزیر صمت و توسعه بازرگانی بین المللی میکند؟
* حتی ربط برنامههای وزیر ارشاد و وزیر عتف به همدیگر باید مشخص شود.
اعضای شورای راهبردی میتوانند با پرسیدن چنین سوالاتی، ضمن کمک به ایجاد هم افزایی میان اقدامات دستگاههای اجرایی، در پرورش مدل توسعه کشور هم مشارکت کنند. به علاوه از این طریق، رئیس جمهور منتخب هم میتواند از منسجم بودن برنامههای دستگاهها اطمینان حاصل نموده و تحقق اهداف خود را تضمین شدهتر فرض کند.
اختصاصی پایگاه تحلیلی خبری شعار سال