شعارسال: با کشته شدن حسن نصرالله سیکل تنشهای میان ایران و اسرائیل به سطح کمسابقهای رسیده و حالا بسیاری به دنبال یافتن پرسش این پاسخ هستند که بعد از این چه خواهد شد؟
در حالی که بسیاری نگرانند ادامه این روند به شکلگیری یک درگیری و جنگ تمام عیار در منطقه خاورمیانه بینجامد به نظر میرسد سایه آن بیش از همیشه بر سر منطقه سنگینی میکند. رحمان قهرمانپور، استاد دانشگاه در ایران و متخصص مسائل خاورمیانه میگوید شرایط در خاورمیانه از وضعیت «سناریوهای قابل پیشبینی» به منطقه «شگفتزده» شده و اتفاقات هفتههای اخیر میزان عدم قطعیت در پیشبینیها را بالاتر برده است.
آقای قهرمانپور در عین حال معتقد است که ایران، اروپا و ایالات متحده علاقهای به شکلگیری یک جنگ همهجانبه در منطقه ندارند، اما بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل وارد بازی «مرد دیوانه» شده و میخواهد نشان دهد که هیچ چیز او را محدود نمیکند و دست به هر کاری که لازم بداند میزند.
در ادامه مشروح گفتگو با رحمان قهرمانپور را میخوانید.
فکر میکنید حملات اسرائیل به همین جا ختم میشود یا باید منتظر مراحل بعدی از اجرای یک سناریوی گستردهتر از این کشور در منطقه باشیم؟
به نظر میرسد اسرائیل در این مرحله متوقف نخواهد شد و اقدامات خود را چه در غزه و چه در لبنان و حتی کرانه باختری ادامه خواهد داد چرا که نتانیاهو به یک اعلام پیروزی قاطع نیاز دارد که جنگ را خاتمه دهد و اعلام کند اسرائیل از این جنگ پیروز بیرون آمده تا بتواند موقعیت خود را در داخل اسرائیل و در برابر اپوزیسیون تقویت کند. نظرسنجیهایی که اخیرا برگزار شده نشان میدهد حمایتهای مردمی از حزب لیکود آقای نتانیاهو برخلاف چند ماه گذشته در حال افزایش است که بی ارتباط با اقدامات او در غزه و ضرباتی که به حزب الله و حماس وارد کرده نیست. با توجه به این مساله نتانیاهو مسیری که در آن قرار گرفته را موفق میداند و تلاش میکند باز هم در ادامه بیشتر رهبران حماس و حزبالله را ترور کند و به زیرساختهای نظامی و تسلحیاتی آنها آسیب بزند تا در نهایت یک اجماع نظر نسبی بین سیاسیون و نظامیها و نیروهای استخباراتی و اطلاعاتی ایجاد کند مبنی بر اینکه اسرائیل به پیروزی ملموس و روشن دست یافته و همین پیروزی را دستمایه تحکیم قدرت خود در اسرائیل قرار دهد.
اما آیا ممکن است اسرائیل و نتانیاهو به دنبال حمله به ایران هم بروند؟ به عنوان مثال تاسیسات هستهای ایران مورد هدف قرار گیرند؟
در حال حاضر نتانیاهو وارد آن بازی «مرد دیوانه شده» و میخواهد نشان دهد که هیچ محدودیتی در برابر او وجود ندارد و هیچ چیز نمیتواند او را متوقف کند. پاسخ من سوال شما منفی نیست، ولی بستگی به شرایط دارد. اگر ایران و اسرائیل وارد یک درگیری مستقیم شوند بعید و دور از ذهن نیست که اسرائیل تاسیسات هستهای ایران را مورد هدف قرار دهد، چون سابقه طولانی در این مورد را هم دارد. آنها در سال ۱۹۸۰ به نیروگاه هستهای عراق و ۲۰۰۵ به نیروگاه دیر الزور سوریه حمله کردند و بارها هم اعلام کردهاند که ممکن است به تاسیسات هستهای ایران حمله کنند. با این حال اسرائیل برای این کار به یک دستآویز و بهانه بسیار بزرگ نیاز دارد و این هم در حالی است که جمهوری اسلامی نمیخواهد این بهانه را به اسرائیل بدهد.
پیشبینی شما برای چشمانداز کوتاه مدت این تنش چیست؟
در کوتاه مدت یعنی در یکی دو ماه آینده اینکه اسرائیل بخواهد چنین حملهای را به ایران انجام دهد چندان محتمل نمیبینم. اما چون ما از منطقه «سناریوهای قابل پیشبینی» وارد منطقه «شگفتی» شدهایم ممکن است اتفاقات ناخواستهای در این نردبان بحران رخ دهد که همه شرایط را تغییر دهد. مثلا مانند آنچه در این روزهای اخیر در مورد حزبالله رخ داد که همگی جزو شگفتیها بودند و به لحاظ تحلیلی قابل پیشبینی نبودند.
اما آنچه مشخص است در ایران و اروپا و آمریکا تمایلی برای ایجاد یک بحران و جنگ فراگیر منطقهای وجود ندارد و به نظرم ایران هم تمایلی ندارد درگیری را گسترش دهد هرچند این به معنای صرف نظر کردن از اقدامات ایران نیست. ایران در ۲۰۰۶ و قبل از آن هم نشان داده منتظر میماند شرایط آرامتر و با ثباتتر شود و بعد ضربات خود را وارد کند.
به ایران اشاره کردید، در حال حاضر توجهات جهانی متوجه این است که جمهوری اسلامی چه پاسخی خواهد داد؛ به نظر شما تهران چه گزینههایی در اختیار دارد؟
در مورد واکنشی که ایران باید نشان میداد و باید نشان دهد در ایران تفاوت دیگاه وجود دارد. عدهای معتقدند که ایران باید قاطعانه با اسرائیل برخورد کند، اما گروه دیگری معتقدند که ملاحظات داخلی ایران، وضعیت اقتصادی باعث شده که تصمیم گیران در این مورد احتیاط به خرج دهند. مقامهای رسمی هم اعلام کردند که گزینه پاسخ به اسرائیل همچنان روی میز است، ولی زمان آنرا ایران تعیین میکند. در مورد دلایل این نوع رفتار ایران باید به چند مسئله اشاره کرد. نخست آنکه عملیات وعده صادق و حمله ایران به اسرائیل و رهگیری پهپادها و موشکهای ایران نشان داد هم قدرتهای اروپایی و تعدادی از قدرتهای منطقه به نوعی با اسرائیل و تقویت توان اسرائیل در مقابل حملات ایران همراه هستند و این باعث شد که اثرگذاری عملیات ایران محدود باشد. چند کشور در رهگیری موشکها و پهپادهای ایران مشارکت داشتند هرچند ایران اطلاع داده بود، ولی به هر حال معلوم است اسرائیل به تنهایی قادر به انجام آن نبود. یکی از دلایل این است که ایران نمیخواهد به خاطر اسرائیل با کشورهای منطقه یا اروپا یا کشورهای دیگر وارد چالش جدی شود و ترجیح میدهد دامنه تنش خود با اسرائیل را به موارد مشخصی محدود کند.
در نتیجه همانطور که من اشاره کردم تصور میکنم مقامها در ایران تمایلی به شکلگیری یک جنگ تمام عیار ندارند و انتخابهای خود را به شکلی تنظیم میکنند که منتهی به این اتفاق نشود.
با توجه به ضربات جبران ناپذیری که در طول یک سال اخیر به نیروهای محور مقاومت وارد شده، آیا آنها میتوانند دوباره به فعالیت خود ادامه دهند یا باید نظم و وضعیت جدیدی را در منطقه در نظر گرفت؟
توجه به این نکته ضروری است که فسلفه و منطق مقاومت ریشه در بی عدالتی و ظلمی دارد که بعد از ۱۹۴۸ و تاسیس اسرائیل به مردم فلسطین وارد شده. از ۱۹۴۸ به بعد ایستادگی و مقاومت در برابر اقدامات اسرائیل اشکال متفاوتی به خود گرفته. در دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ جریانهای چپ مارکسیستی پرچم دار این مقاومت بودند و بعد از ۱۹۸۰ و ظهور اسلام سیاسی در خاورمیانه گروههای اسلامگرا پرچم مخالفت و مقاومت و ایستادگی در برابر اسرائیل را به دست گرفتند و شاهد این بودیم که به مرور اسلام سیاسی با راه حل جدیدی به نام مقاومت تلاش کرده در مقابل اسرائیل بایستد.
در نتیجه در یک بازه زمانی طولانی میتوان نتیجه گرفت تا زمانی که اقدامات اسرائیل در مورد تعرض به سرزمینهای فلسطینی، ایجاد شهرکهای یهودی نشین، یهودیسازی بیت المقدس و مخالفت با تشکیل دولت مستقل فلسطینی ادامه دارد این جریان مقاومت هم استمرار خواهد داشت. اما اینکه کدام نیروی سیاسی پرچم این ایستادگی را در دست خواهد گرفت بحث دیگری است. مقاومت و ایستادگی در برابر اقدامات ناقض حقوق بشر اسرائیل یک مساله است، اما پرچمداری حماس و حزبالله موضوع دیگری است. حتی با فرض اینکه در آینده حماس و حزبالله تضعیف شوند به نظر من و خیلی از تحلیلگران مسئله مقاومت و ایستادگی در برابر اسرائیل متوقف نخواهد شد و به اشکال دیگری ظهور خواهد کرد. در مورد حزبالله و حماس هم از بین بردن این گروه همانطور که بسیاری از کارشناسان آمریکایی گفتهاند به دلیل عقبه و پشتوانه اجتماعی که وجود دارد بسیار سخت و دشوار و حتی نشدنی است.
این عقبه و پشتوانه اجتماعی هم ناشی از ظلمی است که به فلسطینیها شده وحتی نه مردم خاورمیانه و حتی در ایالات متحده و اروپا هم شاهدش بودیم که افرادی به خیابانها آمدند و علیه اسرائیل شعار سر دادند؛ بنابراین به دلیل وجود تداوم نقض حقوق بشر توسط اسرائیل و وجود این عقبه اجتماعی حماس و حزبالله از بین نخواهند رفت، اما شاید گروههای دیگری ظهور کنند که بتوانند کارآمدتر از اینها در مقابل اسرائیل بایستند. مثلا میتوانیم بپرسیم آیا ممکن است جهاد اسلامی در غزه به گروهی قویتر از حماس تبدیل شود یا در لبنان گروهی قویتر از حزبالله ظهور کند؟ در حال به نظر میرسد پاسخ این پرسشها منفی هستند.
اما ما شاهد این هستیم که این گروهها به شدت ضربه دیدهاند، چطور میتوانند همچنان به فعالیت خود ادامه دهند؟
بله درست است که اسرائیل آنها را به شدت تضعیف کرده، اما باز هم بدین معنا نیست که این گروهها از بین بروند. آنها زمانی از بین میروند که گروههای بدیل و آلترناتیوی ظهور کنند که بتوانند به شکلی کارآمدتر از آنها در مقابل اسرائیل بایستند.
من معتقدم بعد از این ضرباتی که اسرائیل وارد کرده حزبالله و حماس در رویکردهای خود تجدیدنظر خواهند کرد و شکل جدیدی از مقاومت در برابر اسرائیل را شاهد خواهیم بود.
شعارسال با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از یورونیوز، https://parsi.euronews.com