شعارسال: محمد خواجویی در مطلبی با عنوان «چند نکته درباره سخنان دیروز رهبر انقلاب» نوشت:
۱. برخلاف نظر برخی از دوستان که تلاش میکنند از صحبتهای دیروز رهبری، "دستور به حمله نظامی دوباره به اسرائیل" استنباط کنند، به نظرم چنین برداشتی دورترین تفسیر از صحبتهای ایشان است.
رجوع به صحبتهای رهبری بعد از حمله به کنسولگری ایران در دمشق و ترور اسماعیل هنیه، که زمینه دو عملیات وعده صادق ۱ و ۲ را ایجاد کرد نشان میدهد که ایشان در آن سخنرانیها کاملا به تصریح و شفاف و بدون ابهام، در این زمینه موضع گیری کردند.
به عنوان مثال ایشان "حمله به کنسولگری ایران در دمشق را به معنی حمله به خاک ایران دانست و صراحتا گفت که رژیم صهیونیستی "باید تنبیه شود و خواهد شد".
یا ایشان درباره ترور اسماعیل هنیه صراحتا گفت: "انتقام خون مهمان را میگیریم"؛ بنابراین در جمله "ضرورت برهم خوردن محاسبات غلط رژیم صهیونیستی" که دیروز بیان کردند، خیلی دشوار است که به راحتی از آن دستور به حمله نظامی استنباط کنیم.
۲. برای فهم صحبتهای ایشان درباره خطای محاسباتی، باید به سیاق و به اصطلاح کانتکست صحبتهای ایشان توجه شود.
کل جمله ایشان این است: "آنها درباره ایران دچار خطای محاسباتی هستند؛ چرا که ایران و جوانان و ملت ایران را نمیشناسند و هنوز نتوانستهاند قدرت، توانایی، ابتکار و اراده ملت ایران را درست بفهمند که ما باید این را به آنها بفهمانیم. "
بنابراین اشاره ایشان به مفهوم عام قدرت و توانایی ملت ایران دارد و نه الزاما امر به حمله نظامی.
۳. با شناختی که از مواضع قبلی رهبری داریم، ایشان بنابر سطح اهمیت موضوع، معمولا آشکارا یا به تلویح صحبت میکنند؛ بنابراین هم اینکه ایشان به تصریح درباره نوع واکنش ایران صحبت نکردند (برخلاف موارد قبلی) و مساله را ارجاع به تصمیم گیری مسئولان کردند، میتوان این برداشت را کرد پاسخ فوری نظامی در دستور کار نیست.
۴. به نظرم خود رهبری در صحبتهای دیروزشان کد مهمی درباره اینکه چگونه میتوان دستگاه محاسباتی دشمن را تغییر داد، داشتند. ایشان "قدرت ملی" را "تنها راه امن بودن ایران" خواندند و گفتند: "برای ایمنسازی کشور و جامعه و پیشرفت ایران باید از همه لحاظ اقتصادی، علمی، دفاعی، سیاسی و مدیریتی و دیگر ابعاد قوی باشیم و هر روز قویتر شویم".
اینکه ایران باید قوی شود تنها راه حل پیش روی ماست. قوی شدن هم فقط بعد نظامی ندارد. بلکه در همه زمینه هاست.
دوستانی که فقط نسخه پیچی نظامی میکنند به این مساله توجه کنند که جنگ فقط بعد آفندی نداره... جنگ نیاز به پدافند موثر داره... جنگ نیاز به توان اقتصادی و... داره... شما نرخ تورم در ایران را ببینید و مقایسه کنید با همین اسرائیل که در ماه گذشته میانگین نرخ تورم سالیانه اش تنها ۳.۵ درصد بود...
نسخه پیچیهای یک طرفه آفت است و ما را به بیراهه خواهد برد.
***
نه ۷ اکتبر آغاز شد، نه ۵ آبان تمام میشود: هر زمان لازم باشد، ماشه ایران آماده بر چکاندن است
مهمترین سوال بعد از حمله ۵ آبان اسرائیل به ایران، این است که حالا چه میشود؟ آیا اسرائیل همانطور که برخی رسانههایش ادعا میکنند دست به تکرار اقدام خود میزند؟ ایران چطور پاسخ میدهد؟ واکنش کشورهای منطقه و کل دنیا چیست؟ درگیریها چقدر افزایش پیدا میکند؟ امکان کاهش تنشها نیست؟ و..
روزنامه اصولگرا «وطن امروز» با اشاره به اینکه «تقابل ایران و رژیم صهیونیستی نه ۷ اکتبر آغاز شد، نه ۵ آبان خاتمه مییابد» نوشته است که، درگیری مستقیم ایران و رژیم صهیونیستی نشان داد فرضیه «تله جنگ» که ماهها، نخستین پیشفرض توضیح تنش در منطقه بود چقدر اشتباه و دور از واقعیت بوده است، همانطور که امید بستن به آتشبس در غزه خوشبینانه بود. در خاورمیانه حسننیت، حسننیت نمیآورد! مقابله ایران - رژیم صهیونیستی دیگر حتی با نظریه «بازدارندگی» هم همخوان نیست. معادله میان تهران – تلآویو را باید در نظریه «موازنه قوا» فهم کرد.
ضربه اسرائیل به ایران آسیبزننده، اما ضربه ایران به رژیم صهیونیستی بر اساس جبر جغرافیایی برای این رژیم ویرانگر و نابودکننده خواهد بود. با این همه، درز دادن این اطلاعات توسط صهیونیستها برای تزلزل در پاسخ ایران، نافی بیجواب گذاشتن این گستاخی از سوی ایران نخواهد بود. رژیم صهیونیستی به خود جرات داده است برای نخستینبار به خاک ایران تجاوز کند و رسما مسؤولیت آن را به عهده بگیرد. حمله به پایتخت ایران، پیام معناداری است که تهران از آن چشمپوشی نخواهد کرد. اینکه سران اشغالگر دچار این سوءبرداشت شوند که تعرض به ایران پاسخی نخواهد داشت ایران را در یک مارپیچ خطرناک بحرانی وارد خواهد کرد. در ادبیات موازنه قوا و بازدارندگی، آخرین اقدام به عنوان نتیجه نهایی منازعه تعریف میشود. یعنی اگر روند تقابل ایران و اسرائیل، ۵ آبان ۱۴۰۳ خاتمه یافته باشد، در دانش روابط بینالملل به معنای پیروزی رژیم صهیونیستی خوانده میشود. ایران میتواند شکست را بپذیرد یا خود نقطه پایانی این جنگ را بگذارد؛ جنگی که آینده منطقه و تاریخ را رقم میزند.
هرچند پاره حقیقت گوییهای موجود در نظریه بالا درست است، اما بنظر میرسد این نظریه دارای نوعی سوگیری قطبی بین حیثیت - نبرد بوده و رویکرد آفندی و نظامی پایه را تمام کار فرض میکند. بنظر میرسد که نظریه فوق از مباحث دیپلماسی، تامین منافع ملی، جنگ ترکیبی، جنگ نرم، جنگ سرد و مباحثی از این جنس غفلت نموده باشد.
توضیحات تکمیلی برای بهره برداری بیشتر از خبر:
محمد خواجوئی دانش آموخته رشته مطالعات خاورمیانه از دانشگاه تهران و مدیر گروه جامعه و سیاست در لبنان است. حوزه تخصصی او مسائل لبنان و سوریه و سیاست خارجی ایران است. فعالیتهایی از جمله پژوهشگری در مرکز مطالعات ابرار معاصر تهران، سردبیری گروه تحقیق و تفسیر خبرگزاری جمهوری اسلامی و ریاست دفتر این خبرگزاری در بیروت و نیز نویسندگی در روزنامه الاخبار لبنان را در کارنامه خود دارد. او تجربه تجربه زندگی در لبنان و سوریه و بررسی میدانی رویدادهای این دو کشور را دارد و به زبانهای عربی و انگلیسی مسلط است.
پایگاه تحلیلی خبری شعار سال، برگرفته از منابع گوناگون