شعارسال: در حالی که هر ساله تعداد فارغالتحصیلان دانشگاهی افزایش مییابد، بازار کار ایران همچنان با بحران بیکاری جوانان و بهویژه زنان تحصیلکرده دستوپنجه نرم میکند. نرخ بیکاری این گروه با وجود کاهش جزئی، همچنان بالاتر از میانگین کل کشور است و بخش قابل توجهی از شاغلان نیز در مشاغل نامرتبط با رشته تحصیلی خود فعالیت میکنند.
این وضعیت حاکی از شکاف عمیق میان فضای آکادمیک و نیازهای واقعی صنعت و بازار کار است و بهخوبی نشاندهنده چالشهای ساختاری در بازار کار و سیاستهای اقتصادی است که نیاز به اصلاح جدی دارند.
شکاف عمیق بین آموزش و بازار کار
با افزایش تعداد دانشگاهها و رشد بیسابقه فارغالتحصیلان در دو دهه اخیر، انتظار میرفت که بازار کار ایران بتواند فرصتهای شغلی متناسب با سطح تحصیلات را برای جوانان فراهم کند. اما شواهد نشان میدهد که این انتظارات برآورده نشده و نرخ بیکاری فارغالتحصیلان، بهویژه در مقاطع کارشناسی، بالاتر از میانگین بیکاری کشور است. طبق آمار منتشر شده توسط مرکز آمار ایران، نرخ بیکاری فارغالتحصیلان در سال ۱۴۰۲ به حدود ۱۱.۸ درصد رسید که با وجود کاهش نسبت به سال قبل، همچنان فاصله زیادی با میانگین نرخ بیکاری کل کشور (۸.۱ درصد) دارد.
این رقم در میان زنان جوان و فارغالتحصیل بهمراتب نگرانکنندهتر است و نشان میدهد که بسیاری از این افراد به سختی میتوانند شغلی مرتبط با رشته تحصیلی خود پیدا کنند.
در دهههای اخیر با افزایش شمار دانشگاهها و رشد بیسابقه تعداد فارغالتحصیلان، انتظار میرفت که کشور بتواند فرصتهای شغلی متناسب با سطح تحصیلات را برای جوانان فراهم کند. اما شواهد نشان میدهد که نرخ بیکاری فارغالتحصیلان همچنان بالاتر از میانگین کل کشور است. طبق آمارهای موجود، در حالی که نرخ بیکاری کل کشور در سال ۱۴۰۲ حدود ۸.۱ درصد بوده، نرخ بیکاری فارغالتحصیلان مقطع کارشناسی نزدیک به ۱۴ درصد گزارش شده است. این اختلاف بهخوبی نشان میدهد که بازار کار ایران نتوانسته تقاضای روزافزون نیروی کار تحصیلکرده را بهخوبی پاسخ دهد.
در این میان، فارغالتحصیلان مقاطع دکتری با نرخ بیکاری ۲.۸ درصد کمترین میزان بیکاری را دارند. این تفاوت نشاندهنده نیاز بیشتر بازار کار به نیروی کار بسیار ماهر یا ساده است، در حالی که فارغالتحصیلان مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد با مهارتهای متوسط کمتر مورد تقاضا هستند.
اشتغال در مشاغل نامرتبط
از جمله مشکلات قابلتوجه در بازار کار ایران، این است که بسیاری از فارغالتحصیلان در مشاغلی شاغل هستند که با رشته تحصیلیشان ارتباطی ندارد. بهعنوان مثال، تنها ۷ درصد از فارغالتحصیلان رشتههای کشاورزی در مشاغل مرتبط با این رشته مشغول به کارند، در حالی که بقیه در بخشهایی دیگر فعالیت دارند. این امر نهتنها نشاندهنده ناکارآمدی نظام آموزشی در تربیت نیروی کار تخصصی است، بلکه هدررفت سرمایهگذاریهای عظیم بر آموزش عالی را نیز به همراه دارد.
دانشگاهها کجای مسیر ایستادهاند؟
یکی از ریشههای اصلی بیکاری و اشتغال نامرتبط تحصیلکردگان در ایران، عدم تناسب میان محتوای دروس دانشگاهی و نیازهای واقعی بازار کار است. در حالی که دانشگاهها عمدتاً بر آموزشهای تئوری و آکادمیک تأکید دارند، صنعت و بازار کار به مهارتهای عملی و تخصصی نیازمندند. این شکاف عمیق موجب میشود که حتی فارغالتحصیلان ممتاز نیز پس از اتمام تحصیلات، مهارت کافی برای ورود به بازار کار را نداشته باشند و در نتیجه به مشاغل کمدرآمد و غیرمرتبط روی آورند.
تأثیرات منفی کرونا بر اشتغال زنان تحصیلکرده
کرونا نیز تأثیر زیادی بر افزایش نرخ بیکاری بهویژه در میان زنان تحصیلکرده داشته است. با تعطیلی کسبوکارها و کاهش فرصتهای شغلی، بسیاری از زنانی که پیش از این در بازار کار فعال بودند، شغل خود را از دست داده و بازگشت به بازار کار برایشان دشوارتر از مردان شده است.
بازار کار ایران با چالشهای ساختاری متعددی روبهرو است که بیکاری جوانان و بهویژه زنان تحصیلکرده، از مهمترین نمودهای آن است. عدم تطابق میان محتوای آموزشی دانشگاهها و نیازهای واقعی بازار، عامل اصلی بروز این بحران است. دانشگاهها همچنان بر مبانی تئوری و آکادمیک تأکید دارند، در حالی که صنعت و بازار کار به مهارتهای عملی و تخصصهای فنی نیازمندند. این شکاف، فارغالتحصیلان را به سمت مشاغل غیرمرتبط یا کمدرآمد سوق میدهد و از توان بالقوه نیروی انسانی کشور برای رشد اقتصادی استفاده نمیشود.
برای پر کردن این شکاف، ضروری است که محتوای درسی دانشگاهها بهروز شده و با نیازهای بازار کار و صنایع هماهنگ شود. ایجاد پلهای ارتباطی قویتر بین دانشگاهها و صنعت، از طریق دورههای کارآموزی، پروژههای مشترک و حمایت از کارآفرینی، میتواند به کاهش بیکاری در میان فارغالتحصیلان کمک کند. علاوه بر این، دولت باید سیاستهای اشتغالزایی را با تمرکز بر مهارتهای کاربردی و عملیاتی، بهویژه برای زنان تحصیلکرده، بهکار گیرد تا این نیروی انسانی ارزشمند از انزوا خارج شده و در خدمت توسعه اقتصادی قرار گیرد.
تنها با ایجاد ارتباط نزدیک میان فضای آکادمیک و نیازهای صنعت میتوان از پتانسیلهای انسانی بهطور کامل بهرهبرداری کرد و از هدررفت منابع و استعدادها جلوگیری نمود. اصلاح نظام آموزشی، بهعنوان نقطه شروع این تحول، کلید رفع معضل بیکاری تحصیلکردگان و حرکت بهسوی آیندهای روشنتر برای اقتصاد کشور است.
شعارسال با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از ابرار، تاریخ انتشار: 24مهر1403، کدخبر:-https://www.abrarnews.com