پنجشنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۴ - 2025 November 13
شعارسال: تلاش رئیس ستاد امر به معروف و نهی از منکر برای توجیه عملکرد رئیس پیشین این ستاد در خصوص باغ ۱۰۰۰ میلیارد تومانی ازگل، بار دیگر نام کاظم صدیقی را به رسانهها کشاند و داغ دل مردم را تازه کرد.

در اسفند ۱۴۰۲ بود که یاشار سلطانی، خبرنگار فساد ستیز ایرانی اسنادی را منتشر کرد که نشان میداد باغ ۴۲۰۰ متری متعلق به مدرسه علمیه امام خمینی در ازگل - واقع در شمال تهران - به مالکیت کاظم صدیقی، پسران و شرکایش در آمده است.
بعد از آن، جنجال شروع شد و ابتدا به عادت مألوف گفتند که کار دشمنان است که میخواهند مردم را از دین بیزار کنند و به مسوولان بدبین! صدیقی هم گفت که امضایش را جعل کرده و باغ را به نامش زدهاند. بعد که رسانهها پیگیر شدند و مدام اسناد جدید رو شد، در نهایت عقب نشستند و گفتند که باغ را به مدرسه بازگرداندند.

در حالی که مطالبه عمومی برای محاکمه صدیقی، پسران و شرکایش در ماجرای این باغ هنوز به سرانجام نرسیده است، رئیس ستاد امر به معروف در گفت و گویی به توجیه عملکرد غاصبانه صدیقی در ماجرای باغ ازگل پرداخته و گفته است که یک نفر با جعل امضای صدیقی، باغ را به اسم او، پسران و خودش زده است و بعد از این که صدیقی متوجه شده، دستور داده که وضع به حالت سابق برگردد که در این اثنا، موضوع رسانهای شد.
از جستجوی خودری دلخواه کرمان موتور تا فروش آن، ساده، بی واسطه و مستقیمای کاش این گونه بود که آقای محمد حسین طاهری آکردی، رئیس ستاد امر به معروف و نهی از منکر گفته است! ولی مراجعه به آرشیو، چند سوال مهم را پیش میکشد که از جناب ایشان میخواهیم حالا که وکالت سلف خویش را نزد افکار عمومی عهده دار شدهاند، بدانها نیز پاسخ بگویند تا به قول خودشان، آبروی این پیرمرد مومن، محفوظ بماند:
۱ - گفتهاید که بعد از این که صدیقی ماجرا را فهمید، به مجمع عمومی موسسه اش دستور داد که باغ به مدرسه برگردد.
به آرشیو مراجعه میکنیم (به تاریخها دقت کنید):
الف - در تاریخ ۱۴ آبان ۱۴۰۲، موسسه "پیروان اندیشههای قائم" به سهامداری صدیقی، پسران و دو شریک دیگر، ثبت رسمی شده است.
(صدیقی میگوید که در ثبت این شرکت، فردی به نام کاظم رجبی امضای مرا جعل کرده است؛ تا اینجا قبول!)
ب - در فرودین ۱۴۰۳، حوزه علمیه امام خمینی (تحت تولیت صدیقی) بیانیه داده و نوشته که در ۹ آذر ۱۴۰۲، متوجه ماجرا شدهاند و به دستور صدیقی مجمع عمومی موسسه، تشکیل جلسه داده و افراد فوق از موسسه خارج شدهاند و کارهای ثبت صورتجلسه در اداره ثبت شرکتها نیز انجام شده است.
(تا اینجا هم قبول: فردی سوء استفاده کرده و امضای صدیقی را جعل کرده و نام خودش را هم در کنار او به عنوان سهامدار موسسه نوشته است! پس یادمان باشد که در ۴ آذر ۱۴۰۲، کاظم صدیقی میدانسته جواد عزیزی جاعل بوده و این رسوایی را به بار آورده است.)
بیانیه حوزه علمیه امام خمینی درباره باغ ازگل
ج - خب! حالا باید با این آدم جاعل چه کرد؟ صدیقی که عمری را در قوه قضائیه صاحب منصب بوده، بهتر میداند که مجازات حاعل چیست. اما آیا او را به دستگاه قضا معرفی کرده است؟
خیر! دقیقاً ۱۵ روز بعد از این که فهمیده این شخص جاعل است، با او به دفترخانه رفته و در تاریخ ۱۹ آذر ۱۴۰۲ اسناد انتقال را با یکدیگر امضا کردهاند.

سند انتقال باغ ازگل با امضای صدیقی و جواد عزیزی
جناب طاهری آکردی، از شما میپرسیم: اگر کسی امضای شما را جعل کند و برایتان دردسر بسازد، از او شکایت میکنید یا دو هفته بعد، با هم قرار میگذارید تا پروژه جعل امضایتان را با یکدیگر تکمیل کنید؟
عقل تان قبول میکند؟!
د - جالب اینجاست که در بیانیه مدرسه آمده بود که در ۹ آذر کارهای ثبت شرکتها برای بازگرداندن باغ صورت گرفته است، حال آن که در در اواخر سال ۱۴۰۲ و اوایل ۱۴۰۳ که ماجرا رسانهای شد، هنوز جناب صدیقی و پسران و جاعل محترم (!) سهامداران موسسه و مالکان باغ بودهاند! مگر جز این است که ثبت یک آگهی در اداره ثبت شرکتها حداکثر یک ماه زمان میبرد؟
۲ - گیریم که آی کیوی ما پایین است و همه آنچه گفتند را ساده لوحانه پذیرفتیم. چرا جواد عزیزی که امضای کاظم صدیقی را جعل کرده و ضمناً بخشی از باغ را به اسم خود زده بود، محاکمه نمیشود؟ حتی یادمان هست که آن موقع، صدیقی نوشتهای را منتشر کرد که در آن از وی شکایت کرده بود. اگر صدیقی به عنوان متهم محاکمه نمیشود، چرا به شکایتش رسیدگی نشد تا در آن محکمه، مشخص شود که هر کدام از طرفهای ماجرا، چهها کردهاند؟! (حال بماند که شکایت باید در دفتر خدمات قضایی صورت گیرد نه در یک تکه کاغذ بدون تاریخ!)
شکایت صدیقی از جاعل امضایش

۳ - پیرمرد مومن قصه ما را فریفتند و امضایش را جعل کردند و صدها میلیارد ملک به اسمش کردند! پسرانش چه؟ آیا امضای آنها را هم جعل کرده بودند یا آنها با علم به این که دارند باغ بیت المال را به اسم خودشان میکنند، مرتکب این عمل غاصبانه شدند؟ لطفا نگویید پسر و عروسش در حال محاکمهاند که این پرونده، ربطی به پرونده باغ ازگل ندارد؛ ضمن این که در پرونده باغ ازگل نام هر دو پسر صدیقی وجود دارد.
۴ - راستی آقای طاهری آکردی! گفتید جواد عزیزی به مدت ۲۰ سال امین اموال کاظم صدیقی بوده است؟ جالب است: مگر ایشان به عنوان یک روحانی و معلم ظاهراً ساده زیست اخلاق و قاضی، چقدر مال و اموال دارد که برای رسیدگی به آنها، امین اموال دارد، آن هم از ۲۰ سال قبل؟!
ریاست محترم ستاد امر به معروف و نهی از منکر!
در سخنان خود پرسیدهاید که چرا در ماجرای صدیقی، رسانهها ورود کردند ولی در فقره پژمان جمشیدی میگویند نباید آدمها را قضاوت کنیم؟ پس چرا صدیقی را قضاوت کردند؟
جوابش آنقدر ساده است که حتماً خودتان هم میدانید ولی احتمالاً تجاهل کردهاید:
اول این که ماجرای صدیقی به "امر عمومی" مرتبط است و موضوع "پژمان جمشیدی" به "امر خصوصی".
به عنوان یک روحانی میدانید که حضرت علی علیه السلام که آبروی مومن را همانند کعبه محترم میشمرد و حتی بر روابط نامشروع و مخفیانه افراد، غمض عین میکرد درباره کارگزارانی که به بیت المال دست درازی میکردند، دستور میداد که در علن، رسوایشان کنند.
پس فرق است بین دست درازی به بیت المال توسط یک روحانی عالیرتبه حکومتی که در خطبهها مردم را به تقوا دعوت میکند و در دستگاه قضا هم صاحب منصب است و غصبش هم به اذعان خودش ثابت شده، با اتهام اخلاقی یک فوتبالیست و هنرپیشه که کسی درباره کم و کیف ماجرایش چیزی نمیداند.
ثانیاً بعد از این که اتهامی متوجه پژمان جمشیدی شد، دستگاه قضایی او را تحت تعقیب قرار داد و بازداشت اش کرد و تنها وقتی آزادش کرد که ودیعه سنگینی از او گرفت تا روز دادگاهش فرا برسد.
اما درباره کاظم صدیقی چه؟ کدام رسیدگی صورت گرفت؟ به کدام دادگاه فراخوانده شد؟ پسران و شرکایش محاکمه شدند؟ و این در حالی است که جرم انتقال مال غیر به طور کامل محقق شده بود.
وقتی دادگاه صالح، قضاوت نمیکند، طبیعی است که مردم خودشان قضاوت میکنند.
عجیب است که میگویید در آخر هم که باغ برگشت! مثل این است که کسی از دیوار خانهای بالا برود، اموال صاحبخانه را سرقت کند و بعد از این که دستش رو شد، اموال را بگذارد سر جایش! آیا قانون دیگر به او کاری ندارد؟ معلوم است که دارد، چون جرم سرقت محقق شده است و بازگرداندن اموال، حداکثر میتواند یکی از عوامل مخففه مجازات باشد نه رافع تعقیب و کیفر.
القصه این که اگر میخواهید آبروی نظام بیش از این خدشه دار نشود و قربانی افرادی مانند صدیقی و آن جاعل و پسرانش که باغ بیت المال را غصب کرده بودند نشود، بهتر است اولاً در صدد ماستمالی ماجرا برنیایید که نتیجه اش، نه ماستمالی و سفیدشویی که به هم زدن لجن است و ثانیاً به عنوان امر به معروف، از دستگاه قضایی بخواهید که این افراد هم مانند همان پژمان جمشیدی که به او اشاره کردید، محاکمه شوند تا سیه روی شود هر که در او غش باشد.
این هم امر معروف و نهی از منکر رسانهای ما به شما جناب رئیس ستاد امر به معروف و نهی از منکر!
با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از عصرایران، 12آبان1404، 1110142، www.asriran.com