رهبر انقلاب در دیدار مسئولان نظام و میهمانان
کنفرانس وحدت اسلامی بیان داشتند که انگلیس جز شر و نکبت برای منطقهی غرب
آسیا نداشته است. در یادداشت قبل به برخی از این شرور و نکبتهایی که این
کشور برای ایران و منطقهی غرب آسیا و شمال آفریقا داشته است، اشاره شد و
در این یادداشت تلاش خواهیم کرد برخی دیگر از این شرور را بهطور خاص با
تمرکز بر سیاستها و اقدامات مخرب این کشور در ایران بعد از انقلاب مورد
بررسی قرار دهیم. هم ازاینرو به نقش مخرب این کشور در سنگاندازیها جلوی
نهضت انقلاب اسلامی و حمایت از سرکوب شاه علیه نهضت، حمایت از گروهک
منافقین برای از بین بردن انقلاب و نظام اسلامی و بعد از آن به نقش مخرب
این کشور در فتنهی 88 و وضع تحریمهای بینالمللی علیه ایران اشاره خواهیم
کرد.
نخست: انگلیس و انقلاب اسلامی ایران
مروری بر اتفاقات و نهضت منتهی به انقلاب اسلامی نشاندهندهی این موضوع
است که انگلیسیها تمام تلاش خود را کردند تا نهضت، منتهی به انقلاب نشود.
از حمایت از رژیم تا بن دندان مسلح پهلوی گرفته تا تلاش برای حمایت از
سیستمهای اطلاعاتی رژیم و حمایت از سرکوب نهضت منتهی به انقلاب، سبب شده
است تا در ایران نسبتبه انگلیس و نقش این کشور بدبینیهای توأم با
واقعنگری به وجود آید. این کارنامهی ننگین سبب شده است تا تردید بسیار
زیادی نسبتبه نقش انگلیس به وجود آید. ریشهی این بدبینی نیز بهطور خاص
به فعالیتهای مخرب این کشور در جهت مقابله با ملت ایران برمیگردد.
دولت انگلیس برای تحکیم موقعیت خود در ایران و برای آنکه بتواند منافع خود
را برای سالیان دراز تثبیت نماید، اقدامات فراوانی انجام داد؛ اقداماتی که
هرکدام به شکلی از انحا، در تقابل با خواست و ارادهی ملت مسلمان ایران
بود. برخی از اقدامات انگلستان در دوران قبل از انقلاب اسلامی که برضد حرکت
انقلابی مردم ایران صورت گرفته، به شرح ذیل است:
- نفوذ و سیطرهی گستردهی انگلیس در دربار پهلوی بهگونهای که بسیاری از عزلونصبها با چراغ سبز دولت انگلستان صورت میگرفت.
- انتشار مطبوعات و تأسیس احزاب وابسته برای توسعه و تثبیت حضور خویش در ایران
- تأسیس محافل مخفی و لژهای فراماسونری وابسته و اعمال سیاستهای خود از
این طریق که از دوران قاجار آغاز گردیده بود و در دوران پهلوی سیر صعودی
گرفته بود.
-حمایت از خاندانهای وابسته (مانند علم، قوام) بهعنوان پایگاههای حمایت از سیاستهای انگلیس.
- تربیت رجال وابسته. این رجال وابسته بهترین ابزار برای اعمال سیاستهای استعماری دولت انگلیس در ایران محسوب میشدند.
- تحریک جریانهای تجزیهطلب قومی، تفرقهاندازی و تشدید اختلافات مذهبی بین اهل تشیع و اهل تسنن
- حمایت از جریانها و سازمانهای صهیونیستی
- اقدامات تبشیری عوامل انگلیس و تلاش برای سوءاستفاده از اقلیتهای دینی و ترویج مسیحیت برای مبارزه با اسلام
- ایجاد و تقویت فرقههای انحرافی: یکی از لطمات بزرگ استعمار انگلیس به
اسلام و مسلمانان جعل فرقههای مذهبی به اسم اسلام و... است. از جملهی
آنها ترویج بهاییت و بابیگری در ایران است که در مطالب قبل بدانها
پرداخته شد.
- کسب امتیازات فراوان اقتصادی در دوران پهلوی و انعقاد قراردادهای مختلف
نفتی و به زیر سلطه درآوردن تولیدات نفتی و بهطور کلی غارت منابع نفتی
ایران
- نفوذ و سیطرهی اقتصادی بر دولت، نهادهای مالی و حضور گستردهی شرکتهای انگلیسی-صهیونیستی در اقتصاد ایران بهویژه در دوران پهلوی
- نقش انگلیس در سرکوب جنبشهای اسلامی و میهنی در دورهی پهلوی
- پیمانهای نظامی و امنیتی با رژیم پهلوی و نقش انگلیس در تأسیس ادارهی ساواک و جایگاه عوامل انگلیس در نظام اطلاعاتی رژیم پهلوی
این مجموع کارهایی بود که دولت انگلیس در ایران قبل از انقلاب انجام میداد
و به این طریق تلاش میکرد تا سیطرهی خود را در کشور افزایش دهد تا
بهواسطهی آن، دست یازیدن به منابع کشور را بیش از پیش در دستور کار خود
قرار دهد.
انگلیسیها حتی تا یک ماه پیش از انقلاب نیز از تلاش برای حفظ حکومت پهلوی
دوم دست برنداشتند. بهگونهای که در گوآدلوپ از 4 تا 7 ژانویه 1979 (14 تا
17 دیماه 1357) کنفرانسی با حضور چهار قدرت غربی شامل ایالاتمتحدهی
آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان غربی در مجمعالجزایر گوآدلوپ به میزبانی
والری ژیسکاردستن (رئیسجمهور فرانسه) و با حضور جیمی کارتر (رئیسجمهور
ایالاتمتحدهی آمریکا)، جیمز کالاهان (نخستوزیر بریتانیا) و هلموت اشمیت
(صدراعظم جمهوری فدرال آلمان) برگزار شد.
مهمترین دستور جلسهی این کنفرانس بررسی راهکارهای پایان بخشیدن به
ناآرامیهای سیاسی ایران و ارزیابی امکان حفظ رژیم پهلوی و در صورت عدم
امکان حفظ پهلوی، برنامهریزی برای در دست گرفتن قدرت بعد از سقوط محمدرضا
بود. اما علیرغم تمام تدابیر اندیشیدهشده در این کنفرانس و علیرغم میل
قدرتهای غربی کمتر از یک ماه بعد از این کنفرانس انقلاب اسلامی ایران به
پیروزی رسید و باز هم علیرغم میل صریح این قدرتها، نظام سیاسی جمهوری
اسلامی بر ویرانههای رژیم منحوس و منحط شاهنشاهی پهلوی بنا شد.[1]
دوم: پیروزی انقلاب و سیاستهای متنوع غربیها برای ایجاد ناآرامی در ایران
با پیروزی انقلاب غربیها تمام هم خود را به کار بستند تا این انقلاب ناکام
بماند. لذا از گروههای لیبرال مخالف انقلاب گرفته تا منافقین را مورد
حمایت خویش قرار دادند. اسناد لانهی جاسوسی نیز نشان میدهد که
ایالاتمتحده چگونه برای خارج کردن امام از صحنهی سیاسی کشور درصدد جذب
افراد مؤثر و مهم دولت موقت از جمله بنیصدر و امیر انتظام برآمده بود و
مثلاً در مورد جذب بنیصدر، در ظاهر بهعنوان مشاور اقتصادی یک شرکت
آمریکایی با حقوق ماهانه هزار دلار دعوت به همکاری میشد، اما در واقع رابط
سازمان سیا تلاش میکرد تا وی را به استخدام این سازمان درآورد.
وزارت خارجهی آمریکا پس از انقلاب یکی از مأموریتهای اصلی سفارت خود در
ایران را تلاش برای هماهنگی فعالیتهای نیروهای لیبرال و میانهروهای مذهبی
و پیوند دادن آنها با عناصر ملیگرا و سلطنتطلبان و طرفداران رژیم سابق
علیه انقلابیون مذهبی قرار داده بود. روزنامهی «والاستریت ژورنال» در یکی
از شمارههای خود طی مقالهای مینویسد: «اگر قرار باشد رژیم سرنگون گردد،
از راه یک قیام عمومی و اتحاد ناراضیان داخلی با نیروهای کنار زده شده از
ارتش و اتحاد این دو منبع قدرت با چریکهای وابسته به مجاهدین است.»[2]
سوم: انگلیس و نافرمانی مدنی در ایران
یکی دیگر از مسائلی که سبب شده است حافظهی تاریخی ایران نسبتبه نقش
انگلیس توأم با بدبینی باشد، حمایت این کشور با تمام قوا از فتنهی 88 بود؛
بهگونهای که سفارت این کشور در ایران تبدیل به مرجعی برای ضدانقلاب جهت
ایجاد ناآرامیهای اجتماعی و مدنی شده بود.
در زیر به برخی از نقشهای مخرب انگلیس در فتنهی 88 اشاره میشود:
- تلاش سفارت انگلیس برای نزدیک شدن به احزاب سیاسی در ایران که اولین تماس
در آذر 1387 با یکی از چهرههای سرشناس برقرار و به ایشان اعلام گردید:
سفارت قصد دارد با برخی احزاب سیاسی ایران ارتباط برقرار کند و در همانجا
اعلام شد بعد از شما سراغ آن احزاب خواهیم رفت. این تلاش با تدابیر
اطلاعاتی در همان مرحله با شکست مواجه شد.
- مسافرتهای متعدد دیپلماتهای انگلیسی به شهرهای مختلف ایران خصوصاً قم،
تماس با برخی ستادهای انتخاباتی کاندیداها در شهرستانها، حضور فعال
دیپلماتهای انگلیس در روز انتخابات در حوزههای مختلف و... که مبیّن
تلاشهای عملی مجموعهی سفارت در راستای انتخابات است.
- محمدحسین رسام، تحلیلگر ارشد بخش سیاسی سفارت، 130 رابط ایرانی داشت که
اغلب تماسهایش با آنها در رستورانها، کافیشاپها و مکانهای عمومی با
هزینهی سفارت انجام میشد. جالب است که به اذعان رسام، تمامی این دیدارها
با آگاهی کامل ملاقاتشوندگان از نوع و هدف رابطه صورت میگرفت.
- رسام میگوید بیشتر این ارتباطات با افراد روشنفکر و دارای زاویه با
نظام، خصوصاً از جریان اصلاحات، مانند محمد عطریانفر، ماشاءالله
شمسالواعظین و سعید لیلاز برقرار میشد و مشکل این قبیل افراد این بود که
بهراحتی با دیپلماتها و خبرنگاران خارجی گفتوگو میکردند.[3]
همچنین اطلاعات جدید از اسناد منتشرشده توسط ادوارد اسنودن، نشان میدهد
سرویس اطلاعات انگلستان در سال 1388 با استفاده از حربههای اینترنتی برای
تشدید ناآرامی در ایران تلاش کرده است.
براساس این اسناد، ادارهی ارتباطات دولتی بریتانیا که وظیفهی جاسوسی
اینترنتی را برعهده دارد و خواهرخواندهی آژانس امنیت ملی آمریکا بهشمار
میآید، تیم ویژهای برای تمرکز بر ایران ایجاد کرده بوده است. اهداف این
تیم عبارت بودند از:
- اعتبارزدایی از سران ایران و برنامهی هستهای این کشور
- ممانعت یا ایجاد اخلال در دسترسی ایران به اقلام مورد استفاده در برنامهی هستهای
- انجام عملیات جاسوسی و جمعآوری اطلاعات
اسناد اسنودن نشان میدهد که سرویس اطلاعات انگلستان با بهکارگیری
تکنیکهای مهندسی اجتماعی و با ساخت حسابهای جعلی در شبکههای اجتماعی و
از طریق یک سایت کوتاهسازی آدرس اینترنتی، سعی در جذب معترضان و تهییج و
خطدهی به آنها را داشته است. فعالیت این سایت بعد از ناآرامیها در
ایران، در شبکههای اجتماعی تقریباً به صفر رسیده است. این سایت بعدها برای
یک دورهی زمانی در ابتدای ناآرامیها در سوریه هم فعال شده است.[4]
چهارم: انگیس و تحریمهای بینالمللی علیه ایران
برای کسانی که با زاویهی نگاه تجدیدنظرطلبانه به غرب مینگرند، مسئلهی
تحریمهای بینالمللی یک سنگ محک برای مواجهه با غرب است. بسیاری از همین
کشورهای غربی که بهاصطلاح مدعیان حقوق بشر هستند، در ماجرای پروندهی
هستهای ایران سختگیرانهترین نظام تحریمها را بههمراهی واشنگتن علیه
ایران وضع کردند. غربیها در یک مهندسی از پیش مشخصشده، بحران ساختگی
پروندهی هستهای ایران را ایجاد کردند و با مانور تبلیغاتی آن را تبدیل به
یک بحران بینالمللی کردند و با تلاش برای ایجاد اجماع بینالمللی علیه
ایران، نظام تحریمهای بیسابقهای علیه کشور وضع کردند.
یکی از کشورهایی که در این ماجرا بیشترین تلاش را داشته، همین انگلیس است.
حدود یک سال پیش بود که نخستوزیر سابق انگلیس در اظهاراتی اعلام کرد که
کشورش در اعمال تحریمهای ضدایرانی نقش برجستهای برعهده داشته است. دیوید
کامرون همچنین گفته بود که اعمال تحریمهای مؤثر علیه ایران و روسیه با
عضویت انگلیس در اتحادیهی اروپا ممکن شد و انگلیس در اعمال این تحریمها
نقش برجستهای برعهده داشت.
رهبر انقلاب در بیانات خود در دیدار با مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس
وحدت اسلامی و در واکنش به سخنان خانم ترزا می، نخستوزیر انگلیس، بیان
داشتند که ما جز شر و نکبت از انگلیس در منطقه چیزی ندیدهایم. برای اینکه
بدانیم شرور و نکبت این کشور در منطقه چه بوده است، بایستی به تاریخچهی
حضور این کشور در منطقه و بهطور خاص ایران توجه داشته باشیم. در این
یادداشت به نوع مواجههی انگلیسیها با انقلاب اسلامی و نهضت منتهی به
انقلاب اسلامی اشاره شد و بیان شد که این کشور از سرکوب مردم توسط رژیم
حمایت میکرد. بعد از انقلاب نیز با تلاش برای حمایت از گروههای مخالف
انقلاب، انگلیس تلاش داشت تا مسیر انقلاب را به انحراف بکشاند. همچنین
بایستی به نقش این کشور و بهطور کلی به نقش مخرب کشورهای غربی در
راهاندازی جنگ مخرب هشتساله علیه کشور اشاره کرد که با هدف فروش تسلیحات
به رژیم بعثی عراق صورت میگرفت. بههمراه این اقدامات، انگلیسیها بهطور
خاص در فتنهی 88 نقش مخربی بازی کردند و با حمایت از مخالفان برانداز
کشور، تلاش کردند تا نظام را دچار فروپاشی کنند و بعد از آن نیز با وضع
تحریمهای سختگیرانه تلاش کردند پروندهی هستهای را تبدیل به یک بحران
بینالمللی کنند تا بهواسطهی آن، اجماع بینالمللی علیه ایران راه
اندازند و ایران را در سطح بینالمللی منزوی کنند.
با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از خبرگزاری فارس ، تاریخ انتشار خبر 6دی 1395، کدمطلب:13951005001710 www.farsnews.com
ا.ح75