شعار سال : با سلامی همیشگی در یکی از مجتمعهای تجاری در کنار مغازهای که همیشه خرید میکرد دیدمش. مثل همیشه پر از انرژی و هیجان بود. گویی تار و پود وجودش را مد و لباس تنیده بودند. هر وقت کسی میخواست جدیدترین مدلهای لباس را ببیند با فرشید گپ و گفت کوتاهی انجام میداد و از «برند»های روز با خبر میشد. از مغازه بیرون آمد.
با نگاهی سریع، خیلی اجمالی و گذرا مروری بر سرو و ضعش کردم و با تبسمی آمیخته با دوست داشتن و انتقاد گفتم: «واقعا مهم نیست که بهت بیاد یانه. حتما باید عجیب و غریب بپوشی.» با نگاه همیشگیاش سری تکان داد که نشان از تحقیر من داشت. خیلی کوتاه گپی زدیم و خداحافظی کدیم. وقتی از فرشید جدا شدم کمی دقیقتر از همیشه به اطرافم نگاه کردم و احساس کردم که با برخی از چهرهها بیگانهام. گویا خیلی از من دور هستند. پوششهایی عجیب با مدل موهایی عجیبتر و... با خودگفتم: «نه، شاید واقعا حق با فرشیده!»
*حلقه مفقوده؟
اگر با تامل به محیط و جامعه خودمان نگاه بیندازیم، تفاوتهای زیادی در پوششها و همچنین آداب سخن گفتن، شیوههای تفریح و سرگرمی، نحوه شوخی و سایر مواردی میبینیم که مجموع آنها فرهنگ اجتماعی ما را شکل میدهد. فرهنگی که با غور کردن در تاریخ سرزمینمان ریشههایش به تمدن عظم ایرانی و اسلامی ما میرسد. نمیدانی که هرگاه جایی و کسی که اهل این دیار نیست انتقادی از ما میکند با بازگشتی به ان تمدن جوابی دندان شکن به وی میدهیم و گستره تاریخ و فرهنگ غنی خود را مانند ضربهای مهلک نثارش میکنیم. اما مهمترین سوال این است که این فرهنگ و تاریخی که هویت ملی ما را شکل میهد کجاست؟
*واژهای با مفهومی نامشخص!
هویت در این روزها واژهای سردرگم شده است. واژهای که هرکسی تا بتواند با آن بازی میکند و در حقیقت بر مبنای منافع و عقاید و سلایق شخصی خود مفهوم عمیق این واژه را باه انحراف میکشاند.
پس اگر بخواهیم از معنا و مفهو م واژه هویت سخن بگوییم، به قول مرحوم دهخدا «آب در هاون کوفتن» است. اما ی توانیم بفهمیم که هویت به چه بر میگردد. آیا جز این است که ما در جامعهای زندگی میکنیم که شالوده آن با آداب و رسوم و سنن ایرانی- اسلامی عجین شده است. سنتهایی که غبار زمان بر آن ننشسته است و ریشه در اخلاق و روحیات ما ایرانیان دارد. پس چه با شکوه و زیباست اگر، پوشش، گویش و زندگی روزمره ما نمادی باشد از این هویتی که در مقبل غرب به آن مینازیم و از غنای آن میگوییم.
*خانواده و بحران هویت جوانان
جوانان امروز با دغدغههای فراوانی روبه رو هستند. تهاجم فرهنگی، مد و مد گرایی، افکار غرب زده در مقابل خانوادههای سنتی و سنتهای همچنان پا برجا خانوادهها همه و همه هویت یابی جوانان را با کمی مشکل روبه رو کرده است.
دکتر «فردوسیپور»، روانشناس در این باره میگوید: «مشکل جوانان در جامعه ما به یک مورد خلاصه نمیشود بلکه عبارتست از: دغدغههای مربوط به ازدواج، امنیت شغلی و فضای نامناسب کسب و کار، هویت که به معنی شناخت خودش و باور کردن خودش است، مشکل خانواده و جوان، یعنی رفتار و برخورد خانواده با جوان، هدایت او، انتقال تجربه به وی و به طورکلی، ایجاد زمینهای که جوان بتواند روی پای خودش بایستد و مستقل باشد.
والدین باید در همه کارها جوان را حمایت کنند نه به معنای دخالت؛ در تحصیل، انتخاب رشته، کار، ازدواج و... یعنی تجربیات مفید خود را در اختیار جوان بگذارند و مثلاً به او بگویند که به نظر ما اگر این کار را بکنی بعدا این مشکل برای تو پیش میآید و از این طریق آگاهی و شناخت جوان را بالا ببرند. از دیگر وظایف والدین و بزرگترها در نهاد خانواده این است که در عرصههای مختلف مشاور، یاور و دوست جوانان باشند به ویژه، درباره مشکلات مادی، مسکن و... به عنوان مثال اگر بشود پسر بعد از ازدواج در منزل پدری ساکن شود تا وقتی که خودش بتواند مسکنی تهیه کند و بعد از خانواده جدا شود خوب است.»
او تاکید میکند: «مشکل هویت جوان، یعنی اینکه جوان بتواند هویت مستقل را بیابد و مرامش را بدست آورد. اما اگر جوانی هنوز نداند که چه باید بکند. به چه سمتی رود و هدف و خط مشی او چیست؛ این جوان هویت خود را نیافته و موفق نخواهد شد. جوانان به حمایتهای خانواده در تمام مسیر زندگیشان احتیاج دارند.»
*نوشدارو قبل از مرگ سهراب!
کوتاه اینکه، مساله هویت و بازیابی آن موضوعی نیست که بتوان با چند سمینار و یا همایش و همچنین چند نمایشگاه و طرح حل کرد. بلکه برای رسیدن به یک هویت منسجم ایرانی- اسلامی باید به افکار و اذهان رجوع کنیم و فرهنگ و تاریخ غنی خود را بارها و بارها در ذهن مرور کنیم. مسلما پس از این مرور باید دید که آیاد پایبند بودن به موازین و اخلاقیاتی که هویت و ایرانی- اسلامی ما را نشان میدهد آیا ما را فردی متعصب و متحجر نشان میدهد؟
اگر این سوال در ذهن ما متبادر شد کافی است نظارهای کوتاه داشته باشیم به کشورهای آسیایی اطرافمان. کشورهایی نظیر ژاپن، چین و کره که رشد اقتصاد آنها غرب را به شگفتی واداشته است. با کمی ریزبینی خواهیم دید که نیازها و خواستهایشان در کنار شیوه زندگی تغییر کرده است ولی هویتشان همچنان در چهره اکثر خانوادههایی که خود را با اصالت میدانند نمایان است.
مسلماً نمیتوانیم با پیشرفتهای بشری بیگانه شویم و به عنوان مثال از یک اتومبیل ده 80 همچنان استفاده کنیم و این موضوع را نشانگر اصیل بودن خود بدانیم. این موضوع غیر منطقی است. اما میتوانیم در لباس پوشیدن، در سخن گفت، در شوخیهای روزمره و طنزپردازی و در عرصه فرهنگ و هنر بویژه سینما ایرانی- اسلامی بودن را که مهمترین پیامد آن برای ما شخصیت و متانت فردی است بازیابی کنیم.
موضوعی که بیش از همه همت و تلاش مسئولان فرهنگی و اصحاب قلم وهنر را میطلبد. نمیتوانیم از نهادی مانند خانواده انتظار زیادی در این زمینه داشته باشیم چراکه، خانواده تا حمرحلهای میتواند الگوی نظام تربیتی و زیستی ما باشد. اما از مقطع خاصی پس از ورود فرد به جامعه و آشنایی با رفتارها و نرمهای مختلف ناهنجاریهای مختلف به سراغ وی میآید و هرکدام با زبان و روش خود انسان را به ورطه منفعت طلبی خویش میکشاند.
بنابراین، پرداختن به زیرساختهای فرهنگی و فراهم آوردن بسترهای لازم برای شناخت یک هویت ملی و دینی در جامعه توسط نهادهای فرهنگی، مهمترین عنصری است که در این روزها میتواند به جوانان ما برای گریز از معضل بحران هویت کمک کند.
با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از خبرگزاری تسنیم، تاریخ نشرخبر : 7 آذر 1394 کد مطلب : 929372 www.tasnimnews.com