شعار سال: مدیرکل امنیتی و انتظامی استانداری
کرمان- در سیستمهای امنیتی و انتظامی مبحثی داریم به نام تجزیه و تحلیل، که در
مدار اطلاعاتی صورت میگیرد. حکایت این بخش، مشابـــــــه کار آزمایشگاهی است. در
این مدار، اخبار از منابع مختلف جمعآوری شده و طی یک فرآیند تخصصی، مورد تجزیه و
تحلیل و پردازش قرار گرفته و درنهایت بر اساس نوع طبقهبندی آنها منتشر میشوند.
همان گونه که کارشناس و مسئول آزمایشگاه نمیتواند قندخون یا اسیداوریک یا بیلی
روبین را بر خلاف دادههای پزشکی، به دلخواه خود تغییر دهد، کارشناسان امنیتی و
انتظامی نیز نمیتوانند در فرآیند ریشهیابی علل رخدادهای انتظامی و امنیتی، بر
دردهای اجتماع سرپوش نهاده یا آنها را خلاف واقع جلوه دهند.با این مقدمه خواستم
بگویم وقتی به این نتیجه رسیدیم که 75 درصد قتلهای سال 94 به طورمستقیم منشأ
فرهنگی اجتماعی داشتهاند، این یافته اطلاعاتی، یک نظرتخصصی و کارشناسی است؛
خواه متولیان فرهنگ و جامعه خوششان بیایید و خواه دچار ملال شوند.
در علوم پزشکی، منطق، اصول، فلسفه و جرم شناسی، همه کارشناسان و صاحب نظران به
دنبال «علت» هستند. اگر شاهد افزایش خشونت در یک منطقه جغرافیایی یا در یک مقطع
زمانی باشیم، باید به دور از کلی گویی و فرافکنیهای مرسوم، به دنبال علل و عوامل
جرمزا بگردیم. عواملی که در چند دسته کلی از منظر علم جرم شناسی و جامعه شناسی
جنایی، تقسیمبندی میشوند.
1- عواملی فردی یا بیولوژیک مانند: سن و جنس، نوع خون، وضع مزاج، سوابق بیماری،
ترشحات غدد، ژنتیک و کروموزوم اضافی
2- عوامل روانی مانند: ترس، بدبینی، خودبینی، خودخواهی، مهرطلبی افراطی، زودرنجی،
دیرجوشی، نفرت، کینه، پرخاشگری، قدرت طلبی، شهرت طلبی کاذب، عقده حقارت، عقده
اودیپ، عقده الکترا و...
3- عوامل محیطی مانند: وضع آب و هوا، فصول، شب و روز، منطقه جغرافیایی، سرما،
گرما، رطوبت، خشکسالی و...
4- عوامل فرهنگی اجتماعی مانند: خانواده نابسامان و ناسازگاری والدین، طلاق، سابقه
تبهکاری والدین، فقر، تبعیض، ثروت سرشار، تعارضات فرهنگی، مهاجرت، بیعدالتی، محیط
نامناسب زندان، شکنجه، کیفر، معاشران فاسد، نداشتن برنامه صحیح برای اوقات فراغت،
عدم کارآیی سیستم سلامت روان و...وقتی مجموعهای از این علل و عوامل با یکدیگر
ترکیب شوند، برخی محرکها میتوانند استعدادهای بالقوه بعضی از افراد را بالفعل
نموده و جرم آفرینی نمایند. از همین روی، بزه را یک پدیده بیوپسیلوسوسیال میدانند.
در این میان، فرد بزه دیده قربانی میشود و بزهکار در نظام کیفری دستگیر و مجازات
میگردد، اما یک سؤال اساسی به جای میماند. نقش نهادهای اجتماعی و فرهنگی درجهت
پیشگیری یا در وقوع بزهکاری و اقدامات مجرمانه و پیامدهای آن چیست؟
در ماجرای قتلهای روستای جهان آباد فهرج
فردی 26 ساله در یک اقدام ناجوانمردانه، خاله، شوهر خاله، پسرخاله، دختر خالهها، یک
دختر بچه 7 ساله و 3 نفر از همسایگان آنها را که در یک میهمانی خانودگی جمع شده
بودند، به رگبار گلوله بست و آنها را کشت. قاتل کمتر از 72 ساعت بعد توسط نیروی
انتظامی دستگیر شد و به زودی محاکمه و مجازات میشود. اما آیا این پایان ماجراست؟
هفته بعد در استان سیستان وبلوچستان(ایرانشهر) فردی مرتکب قتل باجناق و اعضای
خانواده خود شد و 8 نفر را کشت و پیش از فرار به خارج از کشور دستگیر شد. کمتر از
یک هفته پس از آن شخصی در اراک، اقدامی مشابه انجام داد و 5 نفر را کشت و 3 روز
بعد از وقوع حادثه دستگیر شد. نظام کیفری صرف نظر از کارآیی و اثر بخشی مجازاتها،
کار خود را انجام میدهد. قاتلین به سرعت توسط نیروهای امنیتی و انتظامی دستگیر و
پس از مدتی مجازات میشوند، اما چه افراد و نهادها و دستگاههایی در این ماجراها
نقش آفرین بودهاند و یا میتوانستهاند از وقوع آن پیشگیری نمایند؟
پس از وقوع چنین حوادثی علاوه بر نیروهای
امنیتی و انتظامی و قضایی چه افراد و نهادهایی باید به میدان بیایند و تکلیف آنها
چیست؟ 4 نفر مصدوم حادثه فهرج، در سیستم پزشکی تحت درمان قرار میگیرند اما آیا
کسانی که شاهد این حادثه بودهاند و به ظاهر زخمی برنداشته اما روان آنها به شدت
آزرده شده و دچار اختلال روانی و استرس پس از حادثه شدهاند، نیز به طور طبیعی تحت
مراقبت و درمان قرار میگیرند؟
قاتل فهرجی که خانواده همسرش را به گلوله
بست در آخرین مصاحبه ساختار یافته روانی، جملهای گفته که نمیتوان از آن به سادگی
گذشت. شهروز گفته: «اگر یکی از گفتوگوهایی که بعد از دستگیری با من صورت گرفت،
قبل از حادثه انجام شده بود، هیچگاه دست به قتل نمیزدم!!»
کسانی که میتوانستند در جریان اختلاف خانوادگی شهروز مداخله و گفتوگو کنند و
نکردند، در برابر خون 10 نفر بیگناه در این جهان و آخرت، چه پاسخی خواهند داشت؟
البته متولیان فرهنگ و اجتماع از اینکه توپ در زمین آنها قراربگیرد، خشنود نخواهند
بود و با سکوت یا جوسازی در فضای مجازی و با فرافکنی، مسئولیت خود را انکار میکنند
اما این موضوع هیچ تغییری در نتیجه تجزیه و تحلیل و یافتههای اطلاعاتی نخواهد
داد. در حوادث فهرج، ایرانشهر و اراک که طی دی ماه 95 اتفاق افتاد، نظام آموزشی و
تربیتی چه نقشی داشته؟ سهم روحانیون محلی، دهیاران، شوراهای اسلامی، معاونتهای
فرهنگی، اجتماعی شهرداریها، ارشاد، متولیان سلامت روان، اصحاب رسانه و... چه
بوده؟ و یا چه میتوانسته باشد؟
قاتلین این حوادث، تحقیقاً دچار فقر و
جهل فرهنگی بودهاند، در این عارضه و بیماری، چه افرادی مؤثر بودهاند؟ پذیرش این
واقعیت که مشکل داریم، سرآغاز حل مشکل خواهد بود والا هیچ درمانی مؤثر واقع نخواهد
شد و از قضا سرکه انگبین صفرا میافزاید!!
نکته دیگری که قابل تأمل است این است که در اغلب خشونتها، قربانیان حوادث را زنان
تشکیل میدهند. البته ممکن است این خشونتها کلامی و در قالب توهین و تحقیر باشد،
یا خشونتهای فیزیکی و در خطرناکترین نوع خشونت یعنی قتل هم قربانیان زن قابل
ملاحظه هستند. البته موارد متعددی از تبهکاری زنان نیز وجود دارد. حتی مواردی از
همسر آزاری توسط زنان صورت میگیرد، اما وجه غالب خشونتها متوجه زنان است. چنین
پدیدهای گر چه اختصاص به یک شهر یا یک کشور خاص هم ندارد، اما به طور نسبی در
جوامع مختلف متفاوت است و منشأ آن نیز فرهنگی ـ اجتماعی است. بررسی علل خشونت
علیه زنان، بدون آنکه بخواهیم در دام نظریات جانبدارانه، هیجانی و غیرکارشناسی،
گرایشات فمنیستی، سیاسی، جلب آرای جامعه زنان و موارد مشابه بیفتیم، از منظر جرم
شناسی، روانشناسی و جامعهشناسی جنایی اهمیت فراوانی دارد و ضروری است برای
کاستن از بار خشونت علیه زنان، قدمهای مؤثری، بیش از آنچه انجام پذیرفته،
برداشته شود.همچنان که لازم است بیمهریهای مادرانه، بیتفاوتیهای عاطفی،
مهرمادری بیمارگونه یا توام با اضطراب و سایر فاکتورهایی که در پرورش افراد بزهکار
نقش دارند، مورد بررسی دقیق و علمی قرار گیرند و برای نهادهای مسئول، تکالیف
قانونی و اخلاقی مبتنی بر نظام سنجش عملکرد تعریف شود تا از کلیگویی و فرافکنی و
رفتارهای سطحی در برخورد با پدیدههای فرهنگی و اجتماعی فاصله بگیریم. در آن صورت
میتوانیم ادعا کنیم که تنها انگشت قاتلین روی ماشه نرفته و متولیان فرهنگی اجتماعی
و متصدیان سلامت روان جامعه در فشردن انگشت آنها بر ماشه خشونت نقش داشته
اند.
خلیل
همایی
مدیرکل
امنیتی و انتظامی استانداری کرمان
با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از وبسایت کرمان مجازی، تاریخ 30 دی 95 ، کد مطلب: 39689: www.ourkerman.ir