شعارسال:اجازه میخواهم در همین ابتدا سالگرد انتشار ایران سپید را به همه
نابینایان ایران و آنها که سهمی در کاشت و رشد این «درخت آگاهی» داشتهاند
و به همه آنها که امروز برای رشد و پویایی آن میکوشند، بویژه مدیرمسئول
شایسته آن تبریک و تهنیت عرض کنم. امیدوارم روزی برسد که شاهد صدوبیست
سالگی این روزنامه کم نظیر باشیم.
انتشار روزنامه ایران سپید به مثال
طلوع آفتابی بود که در بیست و هشتم آبان ماه سال 1375 روشنایی را به جامعه و
بویژه نابینایان هدیه کرد. جامعهای که به یمن انتشار ایران سپید،
«نابینایی» را بهعنوان یک محدودیت برای دانشافزایی و آگاهی پشت سر
میگذاشت. راهاندازی این روزنامه یکی از آن دورنگریهایی بود که تنها در
مدیران استراتژیست میتوان سراغ گرفت و دکترفریدون وردینژاد یکی از آن دست
مدیران است.
این روزنامه کم نظیر، طی دهه نخست انتشار، شاهد تحولات جدی
بود. اشتراک فزاینده، چاپ دو گانه (بریل و بینایی)، ایجاد تارنمای روزنامه
و برپایی دورههای آموزشی برای نسلی از خبرنگاران نابینایی که امروز شاهد
حضورمؤثر و فعال آنها در عرصه مطبوعات هستیم؛ همه و همه محصول حضور خاضعانه
و عاشقانه افرادی بود که دلشان برای خدمت فرهنگی بیادعا میتپید.
سهیل
معینی، سردبیر وتحلیلگرمسائل سیاسی و اجتماعی؛ دکترعلی صابری، حقوقدان و
عضو سابق شورای شهر تهران؛ مرحوم محمدصحت، نویسنده و طنزپرداز؛ علی خواجه
حسینی، کارشناس ارشد روانشناسی؛ صفا فاضلی، کارشناس ارشد ارتباطات در
خبرگزاری صداوسیما؛ امیر شاهوردی، عباس اسلامی شرار، علیجمالی، مرحوم هما
بدر و راضیه کباری از جمله همکاران مؤثرو نابینای دههنخست شکلگیری ایران
سپیدهستند. حسین ضیایی، بهروزبهزادی، عبدالرسول وصال، مهرداد باقری،
پرویزعطایی، فرامرز قراباغی، ابراهیم امینزاده، سعید دهقان، علی مزینانی،
پاکسیمامجوزی، یاشار بایرامیان، منصور حاج محمدی، پریسا رهنما، سوسن صادقی،
افسانه قانع و مرحوم پرویز چاردولی دیگرانی بودند که هر یک برای رشد این نهال دیرپای، صادقانه و مخلصانه کوشیدند.
در
مقطع کنونی با گسترش حضور رسانهها در فضای مجازی و فعالیت شبکههای
اجتماعی شاهد افول اقبال مخاطبان به مطبوعات و حتی تلویزیون در مقابل
افزایش توجه آنان به اینترنت و شبکههای اجتماعی هستیم. از اینرو بحران
مخاطب برای تلویزیون و شمارگان در رسانهها به جدیترین مسألهها بدل شده
است. پرواضح است که چنان چه رسانهها حداکثر تا چند سال آتی، شرایط خود را
با تحولات تکنولوژیک تازه وفق ندهند، از قافله رسانههای اثرگذار جا خواهند
ماند. این دغدغه امروز برای روزنامه ایران سپید اگرچه یک تهدید جدی است،
معالوصف یک فرصت هم محسوب میشود.چرا که با این جابهجایی از کهکشان
گوتنبرگی به کهکشان دیجیتالی، سرعت و کیفیت انتقال اطلاعات و مفاهیم و حتی
تعاملی شدن این رسانه پراهمیت، بیش از گذشته تسهیل میشود. به عبارتی چنان
چه ایران سپید تصمیم بگیرد جزو نخستین روزنامههای گویای قرن باشد، با حذف
کاغذ از فرآیند انتشار، نه تنها مانع قطع درختان بیشتر میشود بلکه
بهعنوان یک نهاد فرهنگی به بخش دیگری از مسئولیتهای اجتماعیاش در قبال
جامعه عمل میکند.
در شکل تازه ارتباط، محدودیت کاغذ یا هزینههای چاپ،
مانع از افزایش شمارگان نیست و روزنامه میتواند مخاطب یک میلیونی «کم
بینا» و چند هزار نفری «نابینا»ی ایرانیاش را در سریعترین زمان حتی در
دورافتادهترین نقاط جهان دریابد. به نظرم در سومین دهه از انتشار و با
تأمل بر سرعت تحولات دنیای رسانه، ضروری است در کمترین زمان واکنش مناسبی
در برابر تحولات شتابان تکنولوژی، از خود نشان دهیم.
و اما نوستالژیای
من پس از 21 سال انتشار تنها روزنامه بریل خاورمیانه... فکر میکردم فراموش
شدن لذت بیشتری دارد. همین طور هم بود اما این مجیدخان سرایی، همشهری ما،
خبرنگار مؤدب و با فراستی است که دامش را چنان هنرمندانه برایم پهن کرد که
بیآن که فرصت پیدا کنم که بخواهم از سر تواضع سکوت کنم یا اینکه کماکان در
محاق، به روزهایی بیندیشم که حتی یادآوری آن روزها احساس بودن را در آدم
زنده میکند، مسحور مرام و معرفتش شدم و بدون تأمل، سراغ گنجههای خاطرات
پراز لحظههای ناب رفتم. شاید سالها بود منتظر چنین فرصتی بودم. اما
نمیدانم چرا وقتش که میرسد به لکنت میافتم.
لحظاتی طول میکشد تا
اوراق دفتر خاطراتم را از لابیرنتهای ذهنسیالم بیرون بکشم. دلیلش روشن
است: پیری! حالا که آنها را مرور میکنم، چیزهایی یادم میآید که
دقیقههایم را سنگینتر میکند. یاد وخاطره خدابیامرز محمد صحت که کم بینا
بود و اما با زحمت صورتش را به کاغذ میچسباند و مینوشت و هما بدر که
متأسفانه چند سال پیش براثر سقوط روی ریل قطار مترو، جانش را از دست داد؛
محزونم میسازد. بغض میکنم و نفس عمیقی میکشم تا بغضم نشکند! به یاد
میآورم پیگیریها و دلسوزیهای مؤدبانه و با احساس مسئولیت صفا فاضلی را و
روشنبینی و تحلیلهای نبوغآمیز سهیل معینی که پر از بصیرت بود.
«چی
چرا»ی پرویزچاردولی، دوندگیهای مزینانی جوان، چالشهای یومیه با چاپخانه
رودکی، پیگیریهای طولانی و بیحاصل برای خرید دستگاه چاپ بریل از آلمان،
محسن رمضانی و رنگ خدا،
روان شناسیهای علی خان خواجه حسینی،
عاشقانههای عباسخان اسلامی شرار، گزارشهای شاهوردی، مطالب آشپزی مرحوم
خانم صفایی، مساعی حقوقی سعید دهقان، نظم و پیگیری سوسن صادقی، ارتباطات
اجتماعی عالی مهندس حاج محمدی و برپایی کنسرت باشکوه ایران سپید در تالار
وحدت، اجرایی شدن طرح ابتکاری چاپ دوگانه، طراحی لوگوی ایران سپید،
راهاندازی سایت، برپایی کلاسهای خبرنگاری، حضور پرقدرت تیم ایران سپید در
مسابقات لیگ گلبال کشور و خاطرات دیگری که مثل پرندگان هیچکاک به ذهنم
هجوم میآورند!
شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه ایران، تاریخ
انتشار 11 آذر 96، کد خبر:241224 ، www.iran-newspaper.com
ن.ف83