سیمین کاظمی، پزشک و جامعهشناس:
سیمین کاظمی، پزشک و جامعهشناس میگوید: قتل زن، چیزی است که نه تنها تبعاتی ندارد، بلکه در بین مردان به عنوان قتل خانوادگی و در ذیل اختلاف خانوادگی اکثرا صورت بندی میشود. یعنی مردان میتوانند بدون این که ترسی از واکنش جامعه و پلیس و قانون داشته باشند، به راحتی این کار را بکنند و از عمل خودشان اعلام خشنودی میکنند. و .... . مباحث مطرح شده توسط خانم دکتر سیمین کاظمی، هرچند که دور از واقعیت نیست ، اما بنوعی با نگاه تک بعدی و متاثر از رویداد به آسیب پیش روی می نگرد. فرض کنیم که مشکل قانونی تشدید برخورد با قتل های خانوادگی زنان حل شد،آیا از این تاریخ به بعد، شاهد کاهش قتل ها خواهیم بود؟ همه ما مسلما اشتراک دیدگاه درخصوص تاثیر عوامل فرهنگی-اجتماعی و اقتصادی بر وقوع قتل ها داریم. مسائلی نظیر ظرفیت روانی افراد، قومیت ها و نظام ارزشی حاکم بر جامعه ، چارچوب ها و الزامات ارزشی خانواده ها ، سطح و میزان رفاه و وضعیت اقتصادی جامعه ، ضریب ابتلا جامعه به سایر آسیب های اجتماعی، نوع گذار اجتماعی در فرآیند تغییر ارزش ها و اعتقادات ، نوع نگاه به دین و سطح دین داری ، وضعیت نگاه فمنیستی و پدر سالاری در جامعه، سطح آموزش و تربیت شهروندان ، میزان بازدارندگی قانونی ، نوع و مکانیزم های اجرایی و قانونی حمایت از زنان و کودکان و سالمندان و غیره، از جمله مواردی هستند که مسلما در نرخ شیوع زن کشی در جامعه اثرگذار خواهند بود.
قتل، پشت قتل :
اخباری پشت هم در یک هفته که هر کدام روایت کننده قتل یکی از اعضای خانواده است ، جامعه را دچار تحیر کرد. از مردی که زندگی اعضای خانه را تمام کرده تا پسری که بعد از قتل پدر به پناهگاهی فرار کرده و حتی دختر ۱۸ سالهای که توسط پدر کشته شده. سوال اینجاست که آیا با نوعی اتفاق مواجه هستیم یا نشانگان سرباز کردن باتلاق آسیب اجتماعی مطرح می باشد.تحقیقات زیادی روی علل، زمینه ها و عوامل موثر بر تشدید قتل های خانوادگی انجام شده است. علت قتلهای خانوادگی مربوط به فروپاشی روابط خانوادگی و مسائل مربوط به فرزندان، نگرانیهای مالی، قتلهای ناموسی و بیماریهای روانی است. این مجرمان عمدتاً مرد هستند و در یک رابطه طولانی مدت با تمایلات کنترل گرایانه و مالکانه نسبت به خانواده خود بوده و مشکلات مربوط به سوء مصرف مواد و سابقه خشونت خانگی گاهی درمیان آنها دیده شده است. طلاق یا جدایی به عنوان نقطه محرک این جنایتها محسوب میشود. مجرمان خانواده کش اغلب با مشکلات روانی افسردگی، خود ویرانگری، سوء مصرف مواد و رفتار خشونتآمیز در روابط اجتماعی روبهرو هستند. قاتلان خانوادگی را به دو دسته میتوان تقسیم کرد قاتلانی که با انگیزه خشم و عصبانیت به جنایت دست میزنند آنها با اعمال قدرت میخواهند ارزش از دست رفته خود را بازیابی کنند اگر ازدواج این افراد به شکست بینجامد آنها احساس حقارت کرده و به این علت دست به رفتارهای خشونتآمیز میزنند. دسته دوم مربوط به زمانی است که هویت این افراد در خانواده پیچیده میشود و آنها قتل و خانواده کشی را راهی برای نجات میبینند تا از شرمساری مربوط به مشکلات مالی و ورشکستگی خود را رها کنند. نکته در این است که کدام میزتخصصی، اتاق فکر و یا نشست های کارشناسی برای تصمیم سازی و تصمیم گیری منجر به کاهش این آسیب تشکیل شده و کدام یک از نهادهای متولی ،آستین همت برای مداخله گری در بحران بالا زده اند.
سید اسد رجبی:
غضب و درشتی، ضد نرمی و لطافت و در حقیقت به هر عاملی که موجب آسیب روانی، جسمی، ترس و ارعاب در جامعه شود، خشونت گفته میشود که معمولا با پرخاشگری همراه است و پرخاشگری نیز به هر نوع عمل خصمانه که از روی قصد و به منظور آسیب به فرد دیگر انجام شود، میگویند. روانشناسان، جامعه شناسان و تحلیل گران مسائل اجتماعی عوامل بسیاری را در بروز خشونت موثر میدانند که شناخت علل و عوامل این ناهنجاری در جامعه از اهمیت بالایی برخوردار است، زیرا میتواند در ارائه راهکار برای حل این مشکل اجتماعی که نوعی کجروی نیز محسوب میشود، موثر باشد. خشونت در جوامع محصول یک فرآیند چند بعدی نظیر مناسبات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و تربیتی است که به نظر میرسد در جامعه امروز کشورمان همه این عوامل نقش ایفا میکنند.
سیدجواد حسینی در همایش ملی مددکاری اجتماعی ایران:
سیدجواد حسینی رئیس سازمان بهزیستی کشور در همایش ملی مددکاری اجتماعی ایران بیان داشت که، به دلایل متعدد با ناهنجاریها و آسیبهایی در جامعه مواجهیم؛ ضریب جینی و نابرابریها به ۰.۴۰ و فقر دست کم به ۲۰ درصد، بیکاریهای بالای ۱۵ درصدی و اجارهنشینی ۳۵ درصد مردم که بین ۵۵ تا ۷۰ درصد هزینه خانوار صرف اجاره مسکن میشد، مواجه بودهایم. با این وضعیت، سیاستهای ما پیرامون کنترل و کاهش این مسائل در بعد از انقلاب چگونه بوده است؟ در دهه اول نوع نگاه ما به این آسیبها نگاهی آخرتگرایانه و اخلاقمدارانه بوده است. ابزار این سیاست پند و اندرز بوده است. در دهه دوم انقلاب سیاستهایی که برای کنترل و کاهش آسیبها گذاشتیم سیاست کنترلی با نگاه امنیتی بود. در دهه سوم انقلاب سیاستی جدید جانشین دو نوع برخورد قبلی گردید و آن سیاست علمی-اجتماعی بود؛ لذا رویکرد در سالهای ۷۵ به بعد رویکرد اجتماعی- فرهنگی شد. ۱۷۰ ماموریت وظیفهای برای سازمان بهزیستی وجود دارد و تمام این ماموریتها را با رویکرد اثربخشی توانمندسازانه در قالب سند جامع، موردبازنگری قرار میدهیم. اگر این ماموریتها منجر به توانمندسازی شود، تثبیت میشود و اگر به توانمندسازی منجر نمیشود، تعطیل شود و اگر حرکتی لازم است که به توانمندسازی منجر شود، تاسیس خواهد شد. یک میلیون و ۶۰۰ یارانه بگیر تحت پوشش سازمان وجود دارد. بسیاری از این افراد به زندگی مستقل و با کیفیت نمیروند، زیرا نگاه ما نگاه توانمندسازانه، فرصتآفرینانه و محله گرایانه، خانوادهمحور و اجتماعی ساز نیست.
سید وحید شریعت، رئیس انجمن روانپزشکی ایران:
در یکسال اخیر ۲۵ درصد از جمعیت عمومی کشور حداقل یک نوعی از اختلال روانی را تجربه کرده و به بیان دیگر از هر ۴ نفر یک نفر دچار اختلالات روانی در کشور شده است. با وجود آنکه سازمان بهداشت جهانی اختلالات حاد روانی را به عنوان یک معلولیت تعریف کرده، اما در ایران چنین نگاهی به بیماریهای اختلالات روانپزشکی وجود ندارد .تصور بر این است که سیاست گذاران مسئول در کشور هنوز به اهمیت موضوع سلامت روان واقف نیستند. در سالهای اخیر یک بسته برای حمایت از بیماران مبتلا به اختلالات اسکیزوفرنیا و اختلالات شدید روانی در نظر گرفته شده که در حال کار کردن بر روی آن هستند. چند ماهی هم هست که یک بسته حمایتی ضعیف پیشنهاد داده شده که صرفا چند قلم دارو و یکسری از خدمات روانپزشکی را شامل میشود، اما بسته واقعا ضعیفی بود و بطور ناقصی اجرا شد که نقدهای زیادی را به همراه داشت و بجای آنکه مشکلات را حل کند عملا مشکلات زیادی را به وجود آورد. برای مثال سقف روزهای بستری یک بیمار اعصاب و روان در سال ۵۴ روز است و این بدان معنا است که اگر یک بیمار در یکسال برای یک بار به مدت دو ماه بستری شد دیگر برای بار دوم اگر بیماری عود کرد نمیتواند از خدمات بیمه استفاده کند و باید هزینهها را آزاد پرداخت کند. بیمهها حاضر نیستند هزینهای پرداخت کنند و یا با شرایط بسیار دشوار این خدمات را ارائه میدهند و در نتیجه افرادی که نیاز به خدمات روانشناختی دارند نمیتوانند از آن بهرهمند شوند.
صادق یوسف نژاد، دکتری سلامت در حوادث و بلایا:
حکمرانی نادرست و وعدههای غیرواقعی باعث افزایش سرخوردگی و ناامیدی در جامعه شده است و توان تحمل مردم را کاهش میدهد که این امر منجر به تشدید رفتارهای پرخاشگرانه و نزاعهای خیابانی میشود. برخی از منتقدین معتقدند که فشارهای اجتماعی- اقتصادی و ناکارامدی در سیاستگذاری دولتی در سه مرحله روی روابط دولت ها با شهروندان تاثیر می گذارد. در مرحله اول ، باعث کاهش محبوبیت دولت ها و افزایش نارضایتی شهروندان در قالب کاهش سرمایه اجتماعی می شود. در مرحله دوم نظام ارزش ها و باورداشت ها را تحت تاثیر قرار داده و بسترساز تقویت خود خودخواهی ها ، عدم تعهد به اجتماع ،بی تفاوتی اجتماعی و در کل تغییرات بنیادین در نظام ارزشی می شود. سومین مرحله در قالب کاهش مشروعیت دولت ها و انواع آشوب ها و نافرمانی ها و درگیری ها ، نمود عینی می یابد. شاید به نوعی بتوان گفت که افزایش خشونت های خیابانی ، ریشه در مرحله دوم تعامل دولت ها با شهروندان دارد. متن تهیه شده توسط صادق یوسف نژاد ، حاوی نکات کاربردی و تحلیل های نظام مند در این خصوص است.
دكتر امير شعباني، روانپزشك :
دولتها در حالي بيحفظ سلامت روان جامعه بيتوجهي كردهاند كه جامعه متخصصان روانپزشكي بارها به اشكال مختلف درباره تبعات افزايش اختلالات روان هشدار دادهاند. وقتي اختلالات روان، همچون حصار پيرامون يك فرد، يك خانواده، يك جامعه و يك ملت را محصور ميكند و دليل اختلال روان، تصميمات و سياستهاي دولتهاست و دولتها براي كاهش ضريب خطر و آسيب حاصل از آنچه خود باعثش بودهاند هيچ كاري انجام نميدهند و شرايط موجود را با تصميمات بدتر، پرآسيبتر ميكنند، نميتوان انتظار امواج آرامش در كانون خانواده و كانون اجتماع داشت.شواهد محكمي وجود دارد كه در كشور ما واقعا فراواني اختلالات روانپزشكي در كل و نيز شيوع اختلالات افسردگي بهطور ويژه، رو به افزايش است. وقتي درباره افزايش خشونت در جامعه بر مبناي سطح سلامت روان مردم صحبت ميكنيم، نبايد بحث را تنها به آموزش تكنيكهاي آرامسازي و تابآوري و حل مساله تقليل بدهيم. بديهي است كه چنين حرفي اصلا به معناي كماهميت پنداشتن آموزشهاي روانشناختي فردي و درمان انفرادي نيازمندان نيست و فراهمآوري دسترسي به منابع حمايتي و درماني و افزايش سواد سلامت روان مردم، از اهم وظايف حاكميتي و حرفهمندان اين رشتههاست. اما بايد دانست كه جلوگيري از وقوع سيلاب فقر، نابرابري و انواع آسيبهاي اجتماعي، اولويتي بالاتر از رسيدگي به تكتك آسيبديدگان سيل معضلات دارد. بدون پيشگيري موثر، كل نيروهاي درماني يك كشور - چه در ايران و چه در كشورهاي توسعهيافته - قادر به رسيدگي و پيگيري كافي امور درماني بيشتر نيازمندان نيستند.
درگیری روانی و خشونت ، پیامد فشارهای وارده بر شهروندان:
براساس آمار پزشکی قانونی در شش ماه اول سال ۱۴۰۳ آمار مراجعه به این سازمان درباره «نزاع» به این شرح است، زن: ۱۱۰۳۵۹ مورد – مرد: ۲۱۳۰۷۳ مورد – در مجموع: ۳۲۳۴۳۲ مورد. اگر تا انتهای سال آمارهای نزاع بههمین پرتعدادی ادامه پیدا کند، سال ۱۴۰۳ در ده سال گذشته بیسابقه خواهد شد، طوری میتوان انتظار داشت آمار نزاع در سال ۱۴۰۳ در مقایسه با سال ۱۳۹۶ که به پایینترین تعداد خود رسیده بود چیزی حدود ۲۰ درصد افزایش داشته باشد. قابل ذکر است در همین وضعیت امروز (۱۴۰۳) براساس آمار پزشکی قانونی روزانه ۱۷۰۰ نفر برای ثبت و پیگری «نزاع» به این سازمان مراجعه میکنند. آیا زمان آن نرسیده که کشور با تقویت حوزه حکمرانی، وارد فاز جدیدی از شیوههای اداره حیات اجتماعی و فرهنگی شود؟
فرید براتیسده، روانشناس:
قرار گرفتن در مرحله گذار اجتماعی و وجود فشارهای اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی و بعضا سیاسی-امنیتی، باعث برهم خوردن تعادل روانی جامعه و اسیب دیدگی شدید شهروندان ایرانی شده است. آمارها در پائینترین وضعیت، تایید کننده آسیب دیدگی مستقیم و غیرمستقیم و کم تا زیاد، یک سوم جمعیت کشور است. نکته تاسف بار داستان آنجاست که بجای افزایش حساسیتها به موضوع و تقویت ساختارها و برنامههای پیشگیرانه، برخی از سیاسیون کشور درباره پائینتر از متوسط جهانی بودن آمار خودکشی و قتل در ایران میگویند. یادمان نرود حوزههای فرهنگی- اجتماعی، حوزههایی چند سطحی- چند هدفه با ذی نفعان و ذی مدخلان کاملا تخصصی خود است. قتل و خودکشی از مهمترین شاخصهای هشدار دهنده درخصوص وخامت حال و احوال اجتماعی است. باید پرسید که آیا وقت آن نرسیده که با افزایش مشارکت نهادهای مردمی، تقویت حوزه نظریه پردازیهای مرتبط و روزامدکردن فناوریهای مداخله در بحران، تخصصی کردن فعالیت سازمانهای درگیر موضوع و افزایش نظارت بر عملکرد آنها، به مقابله با این دو پدیده خانمان سوز اجتماعی برویم.
با کدام صلاحیت، توانمندی یا عملکرد؟
هیات دولت سیزدهم در ۲۵ مردادماه سال 1402 علیرضا زاکانی شهردار تهران را به عنوان نماینده ویژه در مدیریت آسیبهای اجتماعی در شهر تهران انتخاب کرده بودند. عبدالمجید رحمانی دبیر مرکز رصد، پایش و آسیبهای اجتماعی کلانشهر تهران از استمرار حکم شهردار تهران به عنوان نماینده رئیس جمهور در مدیریت آسیبهای اجتماعی شهر تهران خبر داد. در واقع، پزشکیان رئیس جمهوری کشورمان در دولت چهاردهم هم با این سمت موافقت کرده است. منتقدین می پرسند تا کی کشور باید شاهد انتصابات کیلویی و غیرتخصصی و سیاسی باشد؟ زاکانی بر اساس کدام صلاحیت، توانمندی و یا عملکرد ، شایستگی این تمدید حکم را داشت؟ زاکانی در خصوص اعتیاد به ویژه معتاد متجاهر، کودک کار و خیابان، حاشیه نشینی، متکدیان و توانمندسازی خانواده آسیب دیدگان چه کاری برای تهران کرده است و دارای چه عملکرد و برنامه شاخصی است؟ اقای پزشکیان ،چرا به شهروندان تهرانی ظلم می کنید و دین و دنیای خود را برای معاملات و مبادلات سیاسی می سوزانید؟ آیا قبول ندارید که دوره افرادی مثل زاکانی گذشته است؟ ایا قبول ندارید که مردم تمایلی به افراد قائم شونده پشت ماسک انقلابی و سنگ زننده به دو بعد جمهوریت و اسلامیت ندارند؟
جنسیت و کلیشه های سلامت روان:
به نظر میرسد برخی مشکلات سلامت روان در زنان بیشتر از مردان مورد اشاره قرار میگیرد. مردان نسبت به زنان تمایل کمتری دارند که ارزش روان درمانی را تصدیق نموده و به آن صحه بگذارند و در مقابل تمایل بیشتری به مداخلههای عینی مانند مصرف برخی داروها از خود نشان میدهند. در صورتی که زنان به همراهی با دیگران و حرف زدن با دیگران برای دستیابی به آرامش و سلامتی تاکید بیشتری دارند. میل به اینکه برخی بیماریها و درمانها را زنانه و برخی را مردانه در نظر بگیریم میلی ناشی از نیاز به تفکیک بین دو جنس و همین طور تثبیت قدرت و نقشهای جنسیتی موجود جامعه است. این مساله که هر کسی که بدن دارد احساساتی را تجربه میکند و این احساسات میتواند گاهی به قدری موجب ناخوشی خاطر شود که به سمت ایجاد اختلال در زندگی روزمره حرکت کند غیر قابل انکار است. ساختن این تصویر که برخی حق دارند دچار این اختلالها بشوند و برخی حق ندارند چنین اختلالهایی را ابراز کنند در جهت تثبیت وضع موجود و همین طور ظلمی مبتنی بر جنسیت است.
رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران:
یکی از سازمانهایی که بعد از جلسات مقام معظم رهبری در حوزه آسیبهای اجتماعی از اواخر سال ۹۵ و اوایل سال ۹۶ تاسیس شد، سازمان امور اجتماعی در وزارت کشور است. با توجه به وظایفی که این سازمان دارد و دبیرخانه شورای اجتماعی کشور هم محسوب میشود، به استناد آیین نامه مصوب این شورا در شورای عالی انقلاب فرهنگی انتظار میرفت که این سازمان بتواند در حوزه مسائل و آسیبهای اجتماعی برای ایجاد هماهنگی بین بخشی و تدوین بستههای سیاستی و نظارت و ارزیابی برنامههای مرتبط با حوزه آسیبهای اجتماعی نقشهای متفاوتتری از قبل از تاسیس ایجاد کند.ضمن احترام به شخصیت حقیقی روسای سازمان امور اجتماعی کشور از ابتدا تا کنون، باید بپذیریم که در انتصاب این روسا تخصص و تسلط در حوزه علوم اجتماعی و مسائل و آسیبهای اجتماعی و سلامت اجتماعی مدنظر قرار نگرفته است.
وقتی کنش نظامند یا اراده ای برای حل مشکل وجود ندارد:
مشکلات همیشه بودند و هستند و خواهند بود و وجودشان جزیی از قاعده تکامل در هستی است. تشدید مشکلات هم به انواع آسیبها، ناترازیها و عدم توازنها منجر میشود و از این جای داستان را دیگر نمیتوان طبیعی پنداری نمود. مشکلات یا با کنش نظامند و ایجاد ساخت و ساختار حل میشوند و یا وابسته به اراده ورزی فردی هستند. موضوعی که در کشور ما متاسفانه شاهد ضعف هر دو مورد هستیم. ارکان توسعهای کشور به علل گوناگون دچار عدم توازن (توسعه نامتوازن) شده و ما با نوعی لاقیدی و بعضا با افتخار، انتصابات کیلویی و حضور مدیران دکوری را دنبال میکنیم. نگاهی به روسای سازمان بهزیستی کشور و وزن مدیریت تخصصی شان بیندازید تا مشت نمونه خروار را بتوان درک نمود. نگاهی به انتصاب معاونین وزیر در امور تعاون وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی بیندازید تا به راحتی متوجه شوید که چرا این بخش حرکت نمیکند و همین گونه تا آخر. یادمان نرود که در صورت کم توجهی به مدیریت بحران آسیبهای اجتماعی، حرکتهای تقویت کننده فروپاشی تشدید میشوند. موضوعی که بدلیل قابل فهم بودن عمومی، هیچ نیازی به توضیح و تشریح ابعاد و پیامدها و مکانیزم اثرها، ندارد.
معاون دادستانی کشور:
خودکشی رفتار مهلک و یکی از فاجعهبارترین رفتارهای خاص بشر است که در آن، آدمی از سر تعمد درپی ستاندن جان خویش و پایان بخشیدن به زندگی بر میآید. پیامدهای ناگوار چنین مرگ و آسیبی نه تنها متوجه قربانیان و خانواده آنان، بلکه معطوف جامعه نیز میشود. آنگاه که خبر مرگ کسی بر اثر عمل خودکشی نشر مییابد، روح انبوهی از شهروندان جامعه آزرده میشود و شمار زیادی از آنان در برابر چنین مرگ فاجعهآمیزی در غم و اندوهی جانکاه فرو میشوند. آنگاه که پیوند فرد و جامعه، به سبب عواملی همچون از دست دادن شغل، رکود اقتصادی و زوال ارزشها، دستخوش تلاطم میشود، یا پیوند فرد با همنوعانش کاهش مییابد، احتمال دست یازیدن به خودکشی فزونی مییابد. معاون حقوق عامه و پیشگیری از وقوع جرم دادستانی کشور بیان داشت که سالانه حدود ۱۳۰ هزار اقدام به خودکشی در ایران ثبت میشود که ۷ هزار نفر جان خود را بر اثر خودکشی از دست میدهند. ترکی افزود، خودکشی دهمین علت فوت در تمام گروههای سنی بوده، اما سومین علت فوت در جمعیت ۱۵ تا ۲۴ سال است.
نیره عابدینزاده، معاون دادستان خراسان رضوی:
متناسب با پروندههای اجتماعی تراجنسیتیها احساس کردیم که در این مسئله، ناهماهنگی بسیاری بین سازمانها وجود دارد. با اقدامات صورت گرفته، در مدت کوتاهی خدمات رسانی در این حوزه خوب پیش رفت؛ یعنی تلاش شد برای سامان دهی این افراد خدمات اجتماعی، قضایی، بهداشتی و پزشکی داده شود، اما متأسفانه پس از مدتی بدلایلی چند، آن سامان دهی ازهم پاشیده شد. اکنون بسیاری از سازمانها، خدمات مناسب این افراد را در ردیف کاری شان ندارند. سعی کردیم در قالب یک مؤسسه مردم نهاد یک شخصیت اجتماعی داشته باشند؛ شخصیت اجتماعی منسجم در همین نظام و همین کشور تا درنتیجه بتوانند مطالبه گری و نیازهایشان را همین جا مطرح کنند. تراجنسیتیها گروهی هستند که اگر مشاوره و خدمت به موقع دریافت کنند، در مسیر درست قرار میگیرند، ولی اگر نادیده گرفته شوند، توسط گروهی دیگر دیده خواهند شد. چرا این قدر آمار مهاجرت این افراد زیاد است؟ باید تلاش کنیم در همین بستر و کشور خودمان بمانند؛ یا درمان شوند یا توجیه. درواقع امیدواری ما این است کسانی که درباره افراد تراجنسیتی تصمیم میگیرند، فاصله شان را با آنها کمتر کنند.
آسیب های اجتماعی و اختلالات روانی:
من از بعضی آدم ها خیلی می ترسم. از دیدنشون عصبی می شم استرسی می شم . همش منتظرم ی بلایی سرم بیارن .آخه از اعتماد زیاد بهشون ضربه دیدم موقعی که اثلا فکرشم نمی کردم . من زورم بهشون نمیرسه نمیتونم ازشون دور بشم یا از خودم محافظت کنم . می ترسم از آدمها... آنهایی که دست می گذارند روی تنهایی ات... مجوز ورود می گیرند... و تنهاترت می کنند.... آدم هایی که سایه می اندازند روی سرت...
و بی تفاوت، سایه سنگین می کنند... آدم هایی که ساده می گیری بودن شان را.... و سخت می کنند گذر لحظه هایت را.... آدم هایی که کوه معرفت می شوی برای شان.... و آنها مدام می لرزانندت با آتشفشان بی معرفتی هاشان... لازم به توضیح است که از منظر روانکاوی؛ ما بیهوده از کسی بدمان نمیاد. یا قسمتی از خود پذیرفته نشدته که در طرف مقابل می بینی. یا میترسی در آینده، شبیه اون آدم بشی(خودتو درش میبینی). یا شبیه اون آدم بودی و دیگه نمی خوای برگردی به اون بودن. یا در زندگی تلاش کردی مثل این فرد نباشی. شوخی تا جدی، این متن جای تامل و اندیشه داره. بنظر می رسه ترس ما از بعضی آدم ها هم بدلیل پتانسیل بالای آنها در فراموشی وجدانیات ( اخلاق،فرهنگ،معنویت، دین) و یا توان توجیه لاقیدی هایشان باشد. آدم هایی که ملغمه ای نامتجانس از تعارضات هستند.
رئیس جمهور در جلسه شورای اجتماعی کشور؛
آیتالله سید ابراهیم رئیسی در جلسه شورای اجتماعی با بیان اینکه تحلیل آماری از علل و چرایی پیدایش آسیبها و احصای راهکارهای رفع آنها، لازمه ارائه نگاه دقیق و صحیح به تصمیمگیران و تصمیمسازان است، بر بهرهگیری از ظرفیت کانونهای فکری، علمی و دانشگاهی در زمینه مقابله با آسیبهای اجتماعی تاکید کرد. رئیس جمهور دو طرح «نماد» در آموزش و پرورش و «سراج» در وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی را از جمله طرحهای مؤثر در زمینه پیشگیری از آسیبهای اجتماعی برشمرد و ضمن تأکید بر اجرای کامل این طرحها از دیگر سازمانها و نهادها خواست به وظایف خود در این زمینه عمل کنند. رئیس جمهور با اشاره به اینکه مشخص شدن نسبت دستگاههای مختلف با مسئولیت مقابله با آسیبهای اجتماعی و پیگیری و رصد مداوم از سوی دستگاههای مربوط، در کاهش و حذف آسیبهای اجتماعی موثر است، سازمان امور اجتماعی را مکلف کرد عملکرد همه سازمانها و دستگاههای مربوط را به طور مستمر رصد کرده و سازمانهایی را که به وظایف خود در این زمینه عمل نمیکنند به شورای اجتماعی معرفی کند.
خودکشی و مداخلات غیرموثر سطحی اندیشانه؟!
خودکشی پدیده پیچیدهای است و میتواند علل گوناگون داشته باشد. ناامیدی، اختلالات روانی (نظیر افسردگی، اختلال دوقطبی، اسکیزوفرنی، اختلال طیف اوتیسم)، اختلات فیزیکی (مانند سندرم خستگی مزمن)، شکست عشقی، اعتیاد به الکل، سوء مصرف مواد یا دارو، میتوانند به خودکشی ربط داشته باشد. اغلب، عوامل استرسزا مانند مشکلات مالی، مشکلات شغلی، مشکلات تحصیلی یا مشکلات ارتباط بین فردی (مانند طلاق یا قطع رابطه)، آزار دیگران یا قلدری نیز ممکن است در این میان نقش داشته باشند. بررسیها نشان میدهند که در شهرهای استان تهران مثل ملارد، قدس، رباطکریم، شهریار، قرچک، ورامین، پیشوا و پاکدشت آمارهای بالایی در زمینه خودکشی گزارش شده و این سوال مطرح میشود که چه اتفاقی افتاده که شهرهایی مانند چهاردانگه و اسلامشهر به اندازه استان ایلام، آمار خودکشی دارند؟
از جستجوی هویت تا فشارهای روانی و نگاه ناعادلانه جامعه:
شاید این گزارش شامل حال زندگی همه کودکان رها شده و به سرپرستی گرفته شده نشود، اما واقعیت غالب زندگی بخش زیادی از انها است. منگ شدن از فهم ضربه واقعیت، جستجوی آرمان گرایانه هویت و امید برای پاسخی برای پرسشگریهای بی انتها، زود رنجی و فشارهای اجتماعی ناشی از بدفرهنگی و کم فرهنگی عمومی، احساس تنهایی و خشم درونی شدید و در انتها، گوشه گیری. حوزه روانشناسی کشور هم بشکل تخصصی به این موضوع ورود نکرده و فاقد توانمندی مواجه و مقابله و مداخله کافی است. سازمان بهزیستی را هم امیدی نیست. سازمانی که بنظر شدیدتر از مددجویان خود، نیازمند حمایت است. قصد عمومیت دادن نداریم، ولی انتخاب نامناسب مدیران در غالب موارد، باعث درجا زدن این سازمان حمایتی شده است. باورتان میشود که مدیری از این سازمان در ترکیه رستوران زده باشد؟! کار بد نیست، اما کاسب کاری و خود زرنگ پنداری، مضموم و محکوم است.
امین توکلیزاده، معاون فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران:
شهرداری تهران وقف الزامات قانونی، موظف به ورود ،خدمات رسانی و مداخله گری در بحث آسیب های اجتماعی است. موضوعی که متاسفانه توانمندی چندانی در راهبری راهبردی آن نداشته و مواجه با آسیب های اجتماعی را معادل توزیع بن حمایتی و بگیر و ببندهای ون محور و کمپ پایه می بیند. خدا می داند چقدر سرمایه و بودجه هم با این نااهلی ها به هدر می رود و دوستان ما در معاونت اجتماعی، اما سرخوش تر از گذشته ادعای خدمات رسانی موثر دارند. همکاری با بهزیستی و سایر نهادهای انتظامی و حمایتی و خیریه ای را نمی دانند ولی ادعای برنامه محوری شان گوش خراش است. معدود نیروهای توانمند فعال در حوزه نیز، بدلیل بعضی اختلاف سلیقه های سیاسی و اداری، کنار گذاشته می شوند و آسیب اجتماعی شهر تهران می ماند و حوضش. امین توکلی زاده از لیست باندهای سواستفاده کننده از کودکان کار می گوید و موضوع ترنس ها. موضعی که بد نباشد،نیم نگاهی بدان انداخته شود .