این جریان که سه دوره در مجلس شورای اسلامی حائز اکثریت بوده و برای یک دوره هشتساله قوه مجریه را نیز در اختیار داشته است درحالحاضر که مردم ایران خودشان را برای حضور و مشارکت در دو انتخابات مهم و سرنوشتساز دوره پنجم مجلس خبرگان رهبری و نیز دهمین دوره مجلس شورای اسلامی در هفتم اسفند آماده میکنند، میداند که اقبالی ازسوی جامعه نسبت به آنها وجود ندارد؛ چراکه این مجموعه سیاسی و فکری دستاوردی برای عرضه به افکار عمومی ندارد؛ گفتمان طرحشده ازسوی این جریان طی سالهای اخیر با عدم استقبال ازسوی مردم مواجه شده است.
در جریان انتخابات ۲۴خرداد۹۲ ملاحظه کردیم که مردم ایران با رأیی که به صندوق ریختند، بهرغم تبلیغات اغواکننده این جریان، بهاین رویکرد علامت منفی دادند و فردی را به ریاستجمهوری برگزیدند که بهلحاظ گفتمانی در نقطه مقابل این نحله فکری و سیاسی قرار داشت. این جریان، نهتنها از حیث گفتمانی که از حیث کارنامه عملکردی نیز از یک کارنامه عملکردی مثبت برای ارائه به افکار عمومی و جلب نظر مجدد آنها در دو انتخابات پیشرو بیبهره است.
پولدارترین دولت در سالهای قبل و بعد از پیروزی انقلاب، دولت نهم و دهم بود، این در حالی است که نامناسبترین شاخصهای اقتصادی را هم همان دولت در کارنامه خود دارد. با توجه به نتایج بهدستآمده در انتخابات سال ۹۲ پیشبینی میشود براساس مسیر طیشده سه دهه قبل، در انتخابات پیشرو، چه در خبرگان و چه در مجلس شورای اسلامی، درصورتیکه شرایط بهصورت عادلانه و برابر برای هر دو جریان فکری مهیا باشد، پیروزی از آن جریان اصلاحات و جریان تحولخواه است که بسیاری از تحلیلگران و کارشناسان صاحبنظر نیز این مسئله را پیشبینی میکنند؛ بنابراین، رویکرد تخریبی و حذفی گذشته همچنان نسبت بههر جریان و هر شخصیتی که در زمره هواداران جریان اصلاحات و تحولخواه قرار داشته باشد، ادامه خواهد داشت.
هر اندازه هم که این چهرهها سوابق درخشانی مثل آقای هاشمیرفسنجانی و جایگاه ممتازی مثل آیتالله سیدحسن خمینی داشته باشند، بازهم افراطیها این شخصیتها و ظرفیتها را بهعنوان فتنه مورد هتک قرار میدهند؛ بهنظر من دلیل اصلی تداوم این رویکرد غیراخلاقی و ضدمنافع ملی احساس رویگردانی مردم از این جریان فکری است که این احساس باعث شده است بسیاری از نظریهپردازان و کارگردانان این جریان سیاسی، پا را از حریم اخلاق و ادب و حرکت در چارچوب منافع ملی بیرون بگذارند و چنین اقدامات تخریبی و خدشهآوری را به چهرههای اصلی انقلاب داشته باشند.
بهاعتقاد من، همچنانکه در ۲۴خرداد ۹۲، نهتنها این اقدامات تخریبی بهنفع این جریان ثمربخش نبود، همچنان هم حملات تندروها بیاثر است؛ چراکه با توجه به آگاهی و رشدی که جامعه ایران اسلامی دارد و رویکردهای مبتنی بر خرافات و گزارههایی همچون هاله نور را تجربه کرده است، دیگر جایی برای این تفکر قائل نخواهد بود.
بهنظر من با بلوغ نیروهای سیاسی و رشد و آگاهی در سطح افکار عمومی و بهرغم همه این توهینها و تخریبها، برنده انتخابات آینده همان جریانهای فکری و شخصیتهای سیاسی مورد هتک حرمت و توهین و تخریب این جریان خواهند بود. شاهد بودیم که آقای هاشمیرفسنجانی حتی در ردصلاحیت سال ۹۲ با تحمل، با وقار، متانت بردباری، علم و دوراندیشی در کنار شخصیتهای دیگری مثل آقای خاتمی، عارف و دیگران، نقش سیاسی و تاریخی خودشان را ایفا کردند.پیشبینی میکنم مجموعه ظرفیتهای اصلاحطلبی و تحولخواهی در کشور بدون اعتنا بهاین روند تخریبی همراه با ذائقه سیاسی مردم و خواست اکثریت، باآرامش، مدارا، خویشتنداری و هوشمندی این مرحله را نیز پشتسر خواهند گذاشت.
با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از نی خبر ، تاریخ انتشار شنبه 28 آذر 1394 ، کد مطلب : 9677 : www.neynews.net
س.د۷۶
ا.ف75