شعارسال: شکست اصولگرایان در انتخابات ۹۶، این جناح سیاسی را نیازمند آسیب شناسی فعالیتهای سیاسی خود در چند انتخابات اخیر کرده است تا با آسیب شناسی عملکرد خود بتوانند با توده مردم رابطهی بهتری را برقرار کند. در همین زمینه لاله افتخاری نماینده سابق مجلس شورای اسلامی و عضو شورای مرکزی جمنا در مصاحبهای مشروح با سایت خبری تحلیلی «فردا» به آسیبشناسی شکست اصولگرایان در انتخاباتهای اخیر پرداخته است. در ادامه متن کامل این گفتوگو را میخوانید.
فردا: اصولگرایان در چهار انتخابات اخیر شکست خوردند. شما به عنوان یک فعال سیاسی اصولگرا علت این شکست ها را چه عواملی میدانید؟
اگر بخواهیم شکست انتخابات مجلس،خبرگان رهبری، شورای شهر و ریاست جمهوری را بررسی کنیم در همه آن ها یک وجه مشترکی وجود دارد؛ در واقع یک وجه های مشترکی در تهران وجود دارد و یک عوامل مشترکی هم در شهرستان ها خودش را نشان می دهد در ضمن هر کدام از این انتخابات هم اختلافاتی با هم دارند که جداگانه هم باید بررسی شوند.
با نمره بالا شاگرد دوم شدیم
در مورد انتخابات ریاست جمهوری باید بگویم اصولگرایان در عین حال که شاگرد دوم شدند، ولی با نمره بالا شاگرد دوم شدند نه با نمره لب مرزی، در واقع به نظر من شکست سنگین نبود. این خودش موفقیت بود. در عین حال که برنده انتخابات نبودند، برنده بودند و توانستند بالاخره در همین رتبه دوم شدنشان هم رکورد شکنی کنند. با دومیلیون رتبه دوم را کسب نکردند، با سه ،چهار میلیون نفر دوم نشدند بلکه شانزده میلیون رای آوردند و خود همین نشان میدهد که اگر دقیقتر کار میکردند، و یک خیز حساب شدهتر و بهتری بر میداشتند، میتوانستند راحت رتبه اول باشند، این ظاهر مطلب است. در انتخاباتهای دیگر هم به نحوی شاید بگوییم همین طور بود. هر چند معمولا وقتی که یک حرکتی شروع میشود تجربه ثابت کرده است که در کشور ما حرکات بعدی هم به تبعش میآید. بنابراین باید آسیب شناسیهای جدا گانه انجام دهیم و هم آسیب شناسی جمعی انجام دهیم.
اصولگرایان وحدت لازم را با هم ندارند
یکی از مواردی که در آسیب شناسی جمعی باید مورد توجه قرار بگیرد این است که اصولگرایان آن انسجام و وحدت لازم را ندارند و دیدید که یک حرکات مقدماتی که در مجلس شروع شد به هر حال توانستند در بسیاری از شهرستانها موفق شوند؛ و مجلس به نصفه ثقل اصولگرایی اش از لب مرز بالاتر است و برای همین اگر کارهای خوبی هم از این مجلس سر میزند، نمیگویم هر کار خوبی را اصولگرایان میکنند، ولی کارهای اصولگرایانهای هم اگر خروجی دارد شاید تاثیرگذاری اینها است و تجربیاتی که دارند. این حرکت یک مقداری از قبل شروع شد. در انتخابات بعدی این حرکت منسجمتر و حساب شدهتر انجام گرفت. ولی آن هم، چون یک حرکتی بود که دیر هنگام شروعش شده بود، در عین حال که خیلی زحمت کشیدند و خدا هم کمک کرد و خیلی توفیقات به دست آمد، انسجام و همدلی در میان اصولگران دمیده شد و از یاس و نا امیدی گذشته فاصله گرفتند و یک روح زندگی ، یک حیات مجدد به اصولگرایان دمیده شد. در عین حال نتوانستد آن موفقیت نهایی را به دست بیاورند. ولی همین انتخابات ریاست جمهوری نشان داد اصولگرایان می توانند با هم همراهی داشته باشند.
از این طرف هم نباید رتبه دوم شدن اصولگرایان را به طور کامل از خودشان بدانیم. باید واقعیتها را چه در انتخابات مجلس و چه در انتخابات ریاست جمهوری در نظر بگیریم. یعنی در انتخابات مجلس که نگاه میکنیم، بنده خودم از نامزدهای انتخابات بودم و با اقشار مختلف مردم ارتباط داشتم. این طور نبود که فقط مورد حمایت اصولگرایان باشیم، چرا؟ چون خیلی جاها را تخصصی کار کرده بودم، یا صنفی بوده و یا موردهای دیگر که باعث حمایت افراد شده بود. افرادی بودند که شاید از لیست ما یک نفر هم به غیر از بنده را قبول نداشتند، ولی بنده را هم نه به عنوان یک اصولگرا بلکه به عنوان کسی که مثلا میتوانسته در آن قسمت فرض کنید نخبگانی، اختراعات، ایثار و شهادت و بحثها قرآنی دیدگاههای آنها و نظر آن ها را تامین کند قبول داشتند. نزدیک به دو سال از زمان نمایندگی بنده می گذرد اما هنوز مردم از کل کشور و تهران مرتب انتظار دارند که مشکلات شان را علیرغم اینکه ما امکانات نداریم برآورده کنیم. حضور ما در مجلس باب امیدی برایشان بوده است.
۱۷ دفتر در حوزه انتخابیه داشتم، در ۱۵ نماز جمعه شرکت میکردم، مراجعات مردمی زیادی داشتم، در اکثر این مراسمات سخنران بودم، در مشکلات مردم شریک بودم، در مراجعات مردمی صدها نفر در هفته مراجعه میکردند. این کارها و اقدامات دیگر باید کمک میکرد که مردم بیشتری حامی ما باشند. ولی چطور میشود یکدفعه نگاه میکنید و میبینید رای چیز دیگری شد؟ باید باور کنیم در این آرا شبکههای مجازی موثر بودند و تاثیر گذاریشان هم به نفع رقیب و علیه ما بود. شبکه های مجازی که در داخل کشور اداره می شدند اما عمدتا گرا دادنش و هدایتگری اش از جای دیگری بود و توانستند به رای مردم جهت دهند.
شبکه های اجتماعی یکی از عوامل شکست اصولگرایان بود
فردا:به نظر شما تاثیر شبکههای مجازی در این حدی که شما پررنگ کردید بود؟
هر چقدر که زمان میگذرد تاثیراتش بیشتر میشود. یعنی در انتخابات مجلس آنقدر تاثیر نداشت که در انتخابات ریاست جمهوری داشت. به هر حال خود ما شاهد بودیم که وقتی مردم پای صندوقهای رای میآمدند، مثلا در انتخابات ریاست جمهوری چطور رفتار میکردند، در شوراها هم همان رفتار تکرار می شد. یعنی به لیست کامل رای می دادند. افرادی که اصلا شاید نمیدانستند شورا به چه دردی میخورد؛ و شاید هیچ وقت رای نداده بودند. من شناسنامه بعضیها را دیده بودم شناسنامه شان کاملا سفید بود.
اصولگرایان با رفتار های خود بهانه دست رقیب می دهند
فردا: فکر نمی کنید وجود بستر هایی در جامعه باعث شد تا شبکه های اجتماعی بتواننند تاثیر گذار عمل کنند؟
بله درست می فرمایید قطعا بستر ها وجود داشت و من معتقدم شبکه های اجتماعی تاثیر گذار بودند؛ چون محتوایی را تدارک دیدند که بعضا شاید با واقعیتها و نیاز جامعه منطبق بود و بعضا هم رقیب هراسیهایی ایجاد کردند که یک عده باور کردند. وقتی در بین مردم باشید این حرفها را میبینید، میشنوید. کاملا مطالب را میبیند وقتی در میان مردم هستید؛ و ما هم با همین مردم هستیم، خیلی جاها ممکن است بشناسند و خیلی جاها هم نه. راحت حرف هایشان را میزنند و اگر نشناسند هم، راحت حرف میزنند. و سعی می کنیم با مردم باشیم و از مقام معظم رهبری یاد بگیریم که شجاعت و سعه صدر داشته باشیم که واقعیتها را بشنویم. آنچه که در شبکه مجازی آمد اول یک رقیب هراسی ایجاد کرد؛ ایجاد توهم، ایراد اتهام. طرح یک سری مسائلی که خود رفتار اصولگرایان هم بهانه دست آن ها داد منجر به ترس مردم از اصولگرایان شد و این ترس به قدری بزرگ بود که مردم احساس کردند اگر یک درصد هم احتمال تحقق داشته باشد بهتر است به رقیب اصولگرایان رای بدهند. یکی از اصلی ترین اهداف شبکه های مجازی تخریب نماینده اصولگرایان در انتخابات بود و مطالبی هم که در مورد پیشینه او طرح شد در همین زمینه بود تا مردم آن حرف ها را باور کنند و با ترس از اصولگرایان به آن ها رای ندهند. در واقع ما در انتخابات امسال به رقیب هراسی باختیم.
در انتخابات شعور مردم به بازی گرفته شد
برای روشن تر شدن بحثم بگذارید مثالی از تاریخ اسلام بزنم. معاویه هم رقیب هراسی می کرد؛ وقتی معاویه سعی می کرد مردم را از اهل بیت بترساند با اینکه مردم میدانند که امام معصوم است. اما مردم دچار تزلزل میشوند. من نمیخواهم بگویم رقیب اصولگرایان معاویه و اصولگرایان هم امام معصوم هستند نه چنین قصدی ندارم اما بالاخره در دوز بالاتر و پایینتر، در سایز بزرگتر و کوچکتر تاریخ قابل تکرار شدن است. وگرنه تاریخ برای ما مفهومی نداشت، معاویه از همه ابزارها استفاده میکند. دروغ، تهمت، زیر پا گذاشتن حق. قولهای غیر قابل دسترس. وعدههای آن چنانی که اصلا قابل پذیرش نیست. تعارض در گفتار و.. که باعث می شود مردم را از دور امام پراکنده کند. در انتخابات هم متاسفانه ما وعده های دروغ و تهمت و برخی از این ابزار های ناشایست را شاهد بودیم. در مناظره ها آقای روحانی مطالبی گفت که می دانست اجرا نخواهد کرد. بعضی مواقع هم وقتی اصولگرایان چیزی می گفتند می گفت قابل اجرا نیست اما به یک زبان دیگر خود آقای روحانی همان وعده را می داد. در واقع شعور مردم را در انتخابات به بازی گرفتند و متاسفانه شعور مردم هم به تن به این بازی داد و مردم فریب خوردند.
فردا: شما میگویید تعارض در حرفهای آقای روحانی، خوب این اظهر من الشمس است.
ادامه هم دارد و دائم هم تکرار میشود.
فردا: خوب مردم چرا وقتی دیدند روحانی به وعده های خودش عمل نکرده است دوباره به او رای دادند؟
آن قسمتی که هنوز عرض نکردم اینجا است.
اصولگرایان در انتخابات کم کاری کردند
فردا: بگذارید یک مثال بزنم. بحث پاک کردن شعر فردوسی از روی یکی از دیوار های مشهد که آقای روحانی در انتخابات به آقای علم الهدی ربط داد و در واقع همان رقیب هراسی که شما می فرمایید را انجام داد. سوال من اینجاست که چرا آقای روحانی در این رقیب هراسی موفق شد؟
این که عرض کردم دروغ آنقدر بزرگ بود که افرد هم کاملا میدانستند که دروغ است و واقعیت ندارد مثلا همان دروغ دیوار کشیدن در پیاده رو ها که در زمان انتخابات مطرح کردند اما سوال این است که پس چه شد مردم به روحانی رای دادند؟ در پاسخ باید عرض کنم که بخشی از مردم ما که تعدادشان هم کم نیست اطلاعات خودشان را از ماهواره میگیرند. از فیلم گرفته تا سریال و اخبار و.. را از ماهواره می گیرند شاید دلیلش این باشد که احساس می کنند صدا وسیما همه اخبار را پوشش نمی دهد که اتفاقا به نظر من باید این طور هم باشد. یک خانواده هم همه چیز را شفاف به بچه شان نمیگویند. گاهی اوقات نمیخواهند استرس وارد کنند. گاهی هم میخواهند به وقت خودش خبر را بدهند. حتی اگر جایزه اش را میخواهند بدهند اینگونه عمل می کنند. بنابراین اطلاعاتی که مردم از ماهواره در قالب جک و طعنه و مستند می گیرند درست نیست و مردم هم حوصله تحقیق و تفحص ندارند پس باور می کنند و مطابق آن رای خود را در صندوق می اندازند. در این میان وظیفه قشر نخبه است که وسط میدان ببیاید و حقایق را آشکار کنند که متاسفانه این دسته کم اند و در میان اصولگرایان هم کم تعدادند، به همین خاطره روحانی دوباره رای می آورد.
فردا: معتقدید که در انتخابات اصولگرایان کم کاری کردند؟
به نظر من اصولگرایان در استفاده از فضای مجازی کم کاری کردند
کنش سیاسی مردم تغییر کرده است
فردا: آقای ضرغامی گفتند اگر اصولگرایان کامل همت می گذاشتند آقای رئیسی رای میآوردند اما کامل به میدان نیامدند
بحث این است که مردم تحت تاثیر ماهواره کنش انتخاباتیشان در این انتخابات های اخیر عوض شده است مثلا شما در انتخابات مجلس می دید که مردم اصرار دارند لیستی رای بدهند یا در انتخابات ریاست جمهوری افرادی را می دیدیم که می گفتند فقط به رئیس جمهور می خواهیم رای بدهیم. در انتخابات مجلس مشاهد کردید که همه از گوشی خودشان لیست را می دیدند و کامل به آن رای می دادند.من معتقدم هستم این تغییر شیوه کنش سیاسی هم در باخت اصولگرایان تاثیر گذار بود.
رقیب اصولگرایان به خوبی از تلگرام استفاده کرد
فردا: شما از ماهواره نام بردید اما مگر در انتخابات سال ۸۸ که اصولگرایان به پیروزی رسیدند ماهواره نبود؟
بحث انتخابات سال ۸۸ فرق میکند؛ در آن سال ما با رئیس جمهوری مواجه بودیم که عملکرد مثبت داشت و در کشور خیلی کار کرده بود و در بین مردم محبوبیت داشت از طرف دیگر هم هنوز ماهوراه و شبکههای مجازی این طور در بورس و رایج نبودند و دشمن روی ماهواره اینقدر حساب باز نکرده بود. از سوی دیگر تلگرام باعث شده است مطالب راحت بین مردم بچرخد و این خیلی تاثیر گذار است؛ مردم از بچه گرفته تا یک فرد پیر و سالمند به صورت خیلی آسان میتوانند به محتوا دسترسی داشته باشند و در کمترین زمان به تلگرام وصل میشوند و استفاده از آن، از ماهواره هم راحتتر است.
بنابراین وقتی نگاه میکنید دولتی میآید و یک دفعه از عصر با جهت یا بی جهت زمان رای گیری را خیلی گسترده تمدید می کند و از طریق شبکههای مجازی تشویق میکنند که اگر شما در شمال در ویلا هم هستید سه چهار ساعت را وقت بگذارید و بیایید رای بدهید یک دفعه میبینید از یک ساعت خاصی پیک رای دهندگان به رقیب اصولگرایان افزایش پیدا می کند.
اختلاف اصولگرایان با هم یکی از عوامل شکست بود
فردا: خانم دکتر اگر شما بخواهید درصد تاثیر شبکههای اجتماعی در کنار ضعف خود اصولگرایان و عملکرد آن ها در برآورده کردن انتظارات مردم در مجلس و شورا را مشخص کنید چه درصدی می دهید؟
من شاید نتوانم درصد دقیقی را مشخص کنم. اما بی تاثیر نبوده است. اصولگرایان وقتی همدیگر را متهم میکنند، وقتی که یکی میآید پرونده دیگری را بیرون می ریزد، یا اینکه میبینیم که در انتخابات وعدههایی داده میشود که به آن صورت انجام هم نشده است و یا اطلاع رسانی نشده است، خیلی وقتها مردم تحت تاثیر شبهات هستند. وقتی بنده را در مترو میبینند و یا در اتوبوس میبینند و یا تاکسی میبینند هم مردم خوشحال میشوند و هم حیرت میکنند. چون آن قدر ذهنشان شست و شو داده شده است که نمی تواندد باور کنند، بنابراین نباید عملکرد را فراموش کنیم. بخشی از عملکرد در این شکست ها تاثیر گذار بوده است.
مردم از بغض اصولگرایان به روحانی رای دادند
شما ببینید رئیس جمهوری را اصولگرا میخوانند، در حالی که او اصلا خود را اصولگرا نمیداند. از روز اول هم تبری میجست در حالی که با رای اصولگرایان بالا آمده بود. هم در انتخابات سال ۸۴ و هم در انتخابات سال ۸۸ اگر اصولگرایان نبودند احمدی نژاد پیروز نمیشد. اما او هیچ وقت خود را اصولگرا ندانست بعد عملکرد آن رئیس جمهور مشکلاتی به وجود میآورد؛ مشکلاتی مثل دستگیری اطرافیانش که به حق هم هست به حساب اصولگرایان نوشته میشود و مردم میگویند اصولگرایان اینها هستند. به نظر من اینکه مردم به دولت مستقر رای دادند از روی علاقه به آقای روحانی نبوده است بلکه از بغض ما اصولگرایان که علیه مان کار شده بود به او رای دادند.
کسی از من در مورد اقداماتم در مجلس نپرسید
فردا: شما فرمودید از مترو و وسایل نقلیه عمومی استفاده می کنید و زندگی در حد مردم عادی دارید. آیا واقعا همه اصولگرایان اینگونه زندگی می کنند؟
اکثرشان بله ، اما قطعا افرادی هم هستند که اینگونه نیستندکه اتفاقا دشمن و رقیب روی آن ها زوم می کند و آن ها را بلد می کند و به مردم نشان می دهد تا بگوید همه اصولگرایان آنگونه هستند. من خودم وقتی سوار مترو می شدم اوئل مردم می گفتند شما دیگر چرا؟ اما الان برایشان عادی شده است، احوال پرسی می کنند یا در نماز جمعه هایی که شرکت می کردم بعد از نماز شروع به رسیدگی به کار مردم می کردم، نمازگزاران به خانه هایشان رسیده و مشغول استراحت بودند که ما همچنان سرگرم رسیدگی به کار های مردم بودیم با خودم تیم میبردم به خاطر مراجعههای مردم تا بتوانیم رسیدگی کنیم. ولی از بنده چقدر تا به حال مصاحبه گرفتید، که «چه شکلی زندگی میکنی؟ یا همان موقع که نماینده بودم. شما چه اقداماتی داشتی؟» کسی سراغ ما نیامد.
در خدمت کردن به مردم این دولت و آن دولت نمی شناسیم
فردا: مثلا آقای موحدی کرمانی ما می دانیم که بعد از نماز کامل وقت می گذارند تا مردم خواسته ای خودشان را با ایشان در میان بگذارند
بله. من گاهی شهر ری که میرفتم جمعیت بیشتر بود، گاهی میگفتم مردم الان دارند میروند برنامهها و مهمانی عصرشان و ما هنوز در مصلی هستیم. مصلی میگوید دیگر بلند شوید. یا جاهای دیگری که میرفتیم همین طور بود. یک کیسه نامه می آوردیم و به همه آن ها رسیدگی می کردیم. بعدا تشکر میکردند حتی بعد از انتخابات و یا حتی زمانی که نماینده نبودیم این تشکر کردن ها ادامه داشته است. میآمدند میگفتند به خاطر نامه شما بچه من مثلا از فلان مشکل رهایی پیدا کرد. میگفتم وظیفه ام را انجام دادم. اگر شما در انتخابات به من سنگ هم زده باشید که نکردید، من وظیفه ام داشتم وقتی نماینده هستم به هر حال در حق شما هر خدمتی میتوانم باید انجام دهم. مردم همراه بودند، مسئولین هم همین طور سعی می کردند کمک کنند. در خدمت این دولت و آن دولت نمی شناسم. هر چند خطم مشخص است. در همان زمان نمایندگی با تلاشی که انجام دادیم مصوبه ای تصویب شد که برای سه ، چهار میلیون جوان مردم شغل ایجاد می شد و من گفتم این را پیگیری کردم افتخارش هم مال آنها شد اما بگذارید بچه های مردم سر کار بروند. ولی چه کسی آمد مصاحبه بگیرد، چه کسی آمد بگوید منزل شما منزلی است که یک آپارتمانی است که معمولیترین کارمند هم حداقل از آن بهرهمند است. در حالی که ما استاد دانشگاه هستیم، حقوق دانشگاه خودمان را از قبل میگرفتیم، در نمایندگی هم میگرفتیم. ولی همان یک وجب آپارتمانی که راه رفتن داخل آن با وجود کتابهای زیاد با وجود کیسههای نامهها مشکلات است همان آپارتمان است و به خاطر مسئولیت های من تغییری نکرده است.
فردا: قبول دارید همه مثل شما نیستند؟
بله همه اینگونه نیستند. من حاضرم که دوستانی بیایند و وضع زندگی ما را مشاهده کنند.
در دوازده سال نمایندگی فقط حقوق دانشگاه را دریافت می کردم
فردا: دختران آقای نقوی حسینی هم گفته بودند پدر ما حقوق نمایندگی خودش را به خانه نمی آورد
بگذارید من در مورد خودم صحبت کنم چون از بقیه اطلاع ندارم. بنده در ۱۲ سال نمایندگی، حقوق هیئت علمی دانشگاه را میگرفتم؛ همان را هم خرج خودم نمیکردم، و از این طرف هزینههای کلانی هم میدادم، ماشینی که من را میبرد پشت کوهها، در برف، در گرما. الان یادم میآید که پشت کوهها راننده میگفت «اصلا میدانید اینجا آدم هست یا نه » برف سنگینی آمده بود. گفتم بله. برویم ببینیم حسینیه شان چه خبر است. عکس شهدای ما را روی دیوار حسینه شان زده اند بعد از ما انتظار دارند می پرسند چرا به ما سر نمی زنید؟ البته بنده هم در جواب می گفتم: « الان رسالت دیگری دارم که باید آن رسالت را انجام دهم.»
جمع بندی این قسمت عرایض این است که بله بخشی از اصولگرایان در عملکرد های خودشان هم دچار ضعف شدند و این هم در انتخابات تاثیر گذار بود. ما هر موقع تیم میشدیم و به مردم سر می زدیم کارها بهتر پیش می رفت هر چند مردم میگفتند تا الان کجا بودید؟
فردا: یکی از نقد های که به جریان اصولگرایی وارد میشود این است که نتوانسته است با بخشی از مردم ارتباط بگیرد شما این نقد را قبول دارید؟
با خیلی هایشان نتوانسته است.
فردا: الان خود شما اشاره کردید که برای رسیدگی به مشکلات مردم اکثر به نماز جمعه ها می رفتید. خانم افتخاری آیا نماز جمعه محل رجوع قشر خاصی از مردم نیست؟
وقتی تابلو و یا پارچهای را میزنند که فلانی ملاقاتش هست یعنی به اطلاع همه رسیده است و این دیگر با خود مردم است که حضور پیدا کنند یا نه وگر نه محدودیتی نبود.
فردا: یعنی با همه طبقات شما ارتباط داشتید؟
فرقی ندارد. من تنها در نماز جمعه هم نمی رفتم. مساجد و مکانهایی که میشد من می رفتم. ولی سعی میکردم با الگو گرفتن از پیامبر اکرم مساجد و محل های برپایی نماز جمعه را پایگاه قرار دهم. علاوه بر این عرض کردم ۱۷ تا دفتر داشتم. این دفترها فقط برای نماز جمعه نبود. گاهی صف تا داخل خیابان میرفت و به مشکلات مردم رسیدگی می کردیم.
با قشر های مختلف جلسه های جدا گانه و تخصصی داشتیم
فردا: در این دیدار ها قشر های مختلف مردم می آمدند؟
بله. اصلا فرقی نداشت. تفاوت نداشت. علاوه بر این دیدار های مردمی به صورت تخصصی با هنرمندان و قشر های مختلف جلسه داشتیم. آدم بد هست از خودش بگوید، اما یادم هست جلسه افطاری با هنرمندان بود فکر کنم جشن گلریزان بود، یکی از هنرمندان می گفت ما در جلسهای بودیم نظرات ما کاملا مخالف هم بود، تیپ ما هم شباهتی به هم نداشت ولی خانم افتخاری نشست و سه ساعت برای ما وقت گذاشت و کاملا به تفاهم رسیدیم. من یادم افتاد که در یک جلسهای می خواستم بروم که برخی ها هم می گفتند در این جلسه هنرمندان هم هستند منظورشون این بود که نروم گفتم مگر هنرمندان مردم ما نیستند. یا من غیر مردم هستم یا آن ها؟ رفتم و در آن جلسه شرکتت کردم دیدم بندههای خدا یک سری شبهاتی نسبت به بندهای که چادری هستم و نماینده اصولگرا به نظر میآیم و ماهواره هم یک روز در میان علیه من مطلب میفرستد دارند که باید با آن ها صحبت کنم.سه ساعتی نشستیم. گفتیم آزاد و صمیمی با هم صحبت کنیم؛ جلسه ای خوبی شد و به تفاهم هم رسیدیم و من اعلام کردم حاضرم هر وقت که گفتید بنشینیم و با هم صحبت کنیم.
باید اصولگرایان با قشر های مختلف تعامل داشته باشند
فردا: بعد از صحبت های شما دیدگاهایشان عوض شد؟
بله. آن آدم ترسناکی که میخواست دیوار بکشد و ... دیگر نبودم. قشنگ نشستیم و با هم صحبت کردیم و شبهاتشان برطرف شد. گفتم شما هر چه دوست دارید بگویید، من هم همین طور و ملاحظه کاری نکنید. یک سری مسائل را من باید بپذیرم، یک سری را شما باید بپذیرید؛ و جالب این بود که آنها بیشتر پذیرفتند. من خاطرم نبود در جمع صدها نفری که همه آمده بودند آن هنرمند داشت این را بیان میکرد در ماه رمضان سال پیش بود فکر میکنم. این نشان میدهد که جا دارد که تبلیغ کنیم، با مردم صحبت کنیم. بنا نیست همه همفکر من باشند. خداوند زبان و سعه صدر را داده تا با هم صحبت کنیم و به درک مشترکی در یک سری از مسائل برسیم. شاید در خیلی از چیزها هم نرسیم. ولی مشترکاتی که ما را نزدیک میکند. بنا نیست ما برویم مسیحی شویم یا آنها بیایند مسلمان شوند یا یهودیها همین طور. بنا این است ما بر سر مشترکات به یک درک واحدی برسیم. این است که به نظر من، چه اصولگرایان چه دیگران. دیگران از این سو استفاده کردند.
جمنا اقدام شجاعانه ای بود
فردا: در انتخابات ۹۶ بعد از شکل گیری جمنا، به دنبال آن سازوکاری طراحی شد که کاندیدای اصولگرایان از کف بدنه بالا بیاید. از این حیث جمنا را چطور ارزیابی میکنید؟
جمنا اقدام خوبی بود. شجاعانه بود. زحمت زیادی برد، امید زیادی ایجاد کرد. منتها باید بدانیم یک جاهایی هم باید دقت بیشتری میشد. چه در یارگیری در تهران و به ویژه در یارگیری در شهرستانها باید بیشتر دقت می کردیم. شاید اگر بیشتر از گروههای مختلف اصولگرایی استفاده میشد، اندیشه آنها، نیروهایشان را میگرفتند. در یک فرصت بیشتری، شروع میشد موفقتر بود. از طرف دیگر بعد از انتخابات مردم میترسیدند که جمنا ظهور و بروزی خیلی نداشته باشد که ندارد. البته برنامه دارد. بنده که اصلا خیلی نبودم. بعضیها هم لطف داشتند هر چه که گفتم، گفتن ما به شما کاری نداریم رای دادند به بنده و من هم در این تشکیلات هستم.
جلسات مفصل آسیب شناسی برگزار شده است
فردا: جلسه آسیب شناسی داشتید؟
چند جلسه مفصل آسیب شناسی صورت گرفت. چند جلسه قبل از آن، چند نفر هم انتخاب شدند. نشستند تا با ارزیابی واقعیت ها، گزارشات آشکار و پنهانی که بالاخره هر کسی در دست داشت، شاخص گزاری کردند. هم آینده را مبتنی بر تجربیات موفق گذشته در نظر گرفتند و هم بایدهایی که انجام نگرفت و باید انجام شود.
بیانیه رئیسی زیرکانه بود
فردا: آیا آقای رئیسی خروجی سازوکار جمنا بود؟ چون آقای رئیسی در بیانیه ای اعلام کرد مستقل آمده ام.
بله خروجی سازوکار جمنا بود. ولی اگر من هم جای آقای رئیسی بودم شاید آنقدر زیرکی داشتم فوری نیایم برای جمعیتی که به هر حال بعضا منتقد اصولگرا و بعضا تحت تاثیر شبکههایی هستند به هر دلیلی میخواهد اصولگرا نیاید بگویم من اصولگرا هستم. به هر حال برخی یک سری آزادیهایی میخواستند که فکر میکردند به خاطر اصولگرایان نمیتوانند داشته باشند، و فکر می کردند غیراصولگرا بیاید تامین می شود، در حالی که قانون محدودیت ها را اعمال کرده است.
فردا: به فکر جذب رای سایر اقشار بودند؟
من هم اگر جای آقای رئیسی بودم به هر حال میگفتم من مستقل آمدم، چون رای خودم را داشتم نمیخواستم که نامزد اصولگرایان باشم، من میخواستم رئیس جمهور باشم. منتخب مردم باشم و منتخب این مردم آنقدر زیرکی دارد که بداند نیاید دستش را رو کند.
بخاطر قالیباف رئیسی کاندید نهایی جمنا شد!
فردا:خانم افتخاری تصمیم جمنا این بود که هر سه نماینده اصولگرایان تا پایان در انتخابات باشند تا انتخابات به مرحله دوم بروند چه اتفاقی افتاد که تصمیم به انصراف آقای قالیباف گرفته شد؟
خیلی تحلیل ها منجر به این تصمیم شد. بنده خودم در زمان شهردار بودن آقای قالیباف همیشه حامی ایشان بودم و واقعا هم اقداماتی را که انجام میداد را خیلی وقتها همراهی میکردم، ایشان هم همراهیهایی داشتند. خیلی از جلسات ما هم در شهرداری برگزار میشد. به شوخی میگفتیم شهردار متهم ردیف اول است.چه در شهرداری، چه در سولههای بحران و چه در مساجد جلسههایی برای حل مشکلات میگذاشتیم. کاری که خیلی در تهران معمول نیست چون دولتیها با شهرداریها معمولا نشست مشترک ندارند؛ بنابراین معمولا خودم به عنوان کسی که عقاید و رفتار ایشان را، نمیگویم ۱۰۰ درصد تایید میکنم، ولی تایید میکردم. از این طرف هم آقای رئیسی شخصیت شناخته شدهای بود. واقعا در شورای مرکزی همه ابعاد مورد بررسی قرار گرفت، همه تحلیلها و آخرین نظر سنجیها از جاهای مختلف تجمبع شد و در نهایت شاید نه برای آقای رئیسی، شاید به خاطر آقای قالیباف ، آقای رئیسی انتخاب شد.
نمی خواستیم قالیباف را بسوزانیم
فردا: چطور؟
گاهی اوقات جریاناتی پیش میآید، روندی پیش میآید که ما نمیخواهیم مهره خودمان را بسوزانیم. مهرهای که گاهی فکر میکنیم دشمن طوری برنامه ریزی کرده که اگر چه خلاف واقع باشد، اما میخواهد برای همیشه او را کنار بزند. اما ما این مهره را برای نظام نیاز داریم. چندتا مهره حساب شده در نظام داریم تا بتوانیم استفاده کنیم. پس باید یک سری مهره هایمان را برای آینده حفظ کنیم. در جایی که میبینیم خطر جدی پیش میآید باید بالاخره به نحوی حفظ کنیم و من در جمنا خودم دیدم و شهادت میدهم که جمع بندی افراد خیلی طول کشید. خیلی جلسات بود، آخرین آمار بود و به این نتیجه منجر شد، نه اینکه آقای قالیباف بد بود. نه اینکه به آقای رئیسی نگاه ویژهای بود. نه این موارد نبود فقط جمع بندی دوستان به انصراف آقای قالیباف رسید.
تبلیغات گسترده خلاف قانون به نفع روحانی انجام شد
فردا: جمع بندی نشان داد در این صورت احتمال پیروزی بیشتر است؟
روند تخریبی و کارهایی که رقیب و دشمن در پیش گرفته بود طوری بود که به هر حال خطر ماندن قالیباف بیشتر بود. ما از آن طرف هم از دولتی که سرکار بود غافل نباشیم. تبلیغاتی که به صورت انبوه و گسترده در زمانی که تبلیغات، آن طور که مردم میگفتند، سند دستم نیست. مردم با نام و نشان میگفتند الان بیایید ببینید. زمانی که تبلیغات ممنوع شده بود، انجام میگرفت. حتی توسط گروه انجام میگرفت. کارهایی که از قبل انجام شده بود. اقداماتی که از قبل صورت گرفته بود. تبلیغاتی که در سر صندوق رای انجام گرفته بود. این را من میدانم. یک فردی بود که خیلی شدید شد و مردم سر و صدایشان در آمده بود، آخر حتی به آن آقایی که سر صندوق بود گفتم حاج آقا در شعبه شما کاغذ دیواری و رومیزی درست کرده بودید برای تبلیغات روحانی واین کار خلاف است. جواب بنده خدا این بود که بله. خیلی گسترده است، ولی بنده که این کار را انجام نمیدهم. گفتم حاج آقا زحمت بکشید همان را هم انجام ندهید. یعنی آنقدر بود که برایش طبیعی بود خوشحال بود که خودش برگه را نگذاشته است. یا چیزهای دیگر. بالاخره کارهایی که انجام گرفت.
فردا:به نظر شما انصراف قالیباف تصمیم درستی بود؟
آن را باید دوباره تحلیل کنیم. اما به نظرم نتیجه همین بود. شاید اگر ضعیفتر در میآمد قویتر در نمیآمد. گزارشاتی که میرسید و روندی که پیش میرفت. وگرنه قرار بود هر سه با هم باشند. بنا نبود. در انتخابات مجلس هم همین طور. کارهایی انجام گرفت. باید قبول کنیم. کارهایی انجام گرفت که بنده عصر جمعه هیچ قصدی نداشتم، هر چه به وزارت کشور زنگ زدم جواب ندادند، آمدم جلو وزارت کشور همان جا گفتند بفرمایید. همان روز جمعه انتخابات مجلس بود مجبور شدم مصاحبه کنم.
بالاخره کارها انجام میشد؛ و همین هم بود که خروجی آن این بود. این طور نباشد که همه چیز را به سر اصولگرایان بزنند. نه. واقعیت این بود که مقام معظم رهبری هم فرمودند اینها نجیبانه برخورد کردند. پس معلوم بود حقی داشتند. اگر کسی حقی نداشت دیگر نجیبانه مفهومی نداشت. آقا فرمایشاتشان حکیمانه است. یعنی اینها حقهایی داشتند، اعتراضهایی داشتند. باید بپذیریم که اصولگرایان آمده بودند مخصوصا در انتخابات مجلس، آمدند همه با هم به نحوی خود آن گروههای مرجعی که باید می رفتند دیگران را قانع کنند، خودشان شده بودند اجتهادگر. در مقابل لیستی که آقا فرموده بودند من به لیست رای میدهم، گاهی در مقابل فرمایش آقا افراد به ظاهر اصولگرا هم، تازه اجتهاد می کردند؛ بنابراین من فکر میکنم کار بیشتری باید روی اعتقادات، مبانی بعضی از این ها و رفتارشان در طولانی مدت انجام شود و نباید بگذاریم شب امتحانی کار کنیم.
شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات بر گرفته از پایگاه خبری فردا ، تاریخ انتشار: 30 بهمن 1396 ، کدخبر: 784451 ، www.fardanews.com