آیا نمیتوان گفت هر جنگی که در 40 سال اخیر در منطقه خاورمیانه صورت گرفته است، نسبت به هم شباهت دارند؟ آیا در همه جنگها، دستهای پنهان ایالات متحده آمریکا و عاملین آنها از جمله عربستان سعودی، فعال نیست؟ آیا بحران سوریه و جنگ مربوط به آن از خصوصیات ویژه برخوردار است؟ آیا جنگ سوریه شباهتی با جنگ ایران و عراق در سالهای 1988-1980 ندارد؟ هدف اصلی از این همه جنگ و خونریزی چیست؟
در یک کلام هدف اصلی «حذف و نابودی کشورهایی است که برخلاف جریان آب حرکت میکنند»! این ادعا از روی تئوری توطئه نیست، بلکه بر اساس اظهارات فرماندهان و ژنرالهای نظامی کشورهای غربی مطرح میشود؛ ژنرال وسلی کلارک فرمانده ارتش ناتو در سال 2003 در کتاب «Winning Modern Wars» از هفت کشور عراق، سومالی، سودان، لیبی، سوریه، لبنان و ایران به عنوان «محور شرّ» نام میبرد. البته این طرح، در سال 1991 از سوی پاول ولفوویتز یکی دیگر از فرماندهان نظامی پنتاگون هم مطرح شده بود.
بنابراین هر زمان فرصت و امکان مداخله و نفوذ وجود داشته باشد، کشورهای غربی کوتاهی نخواهند کرد. دلیل اصلی شروع بحران در سوریه نیز مقابله با سیاستهای ایران در منطقه خاورمیانه بود؛ در سال 2009 رژیمهای مقتدر تحت حمایت آمریکا در منطقه، به دولت سوریه پیشنهاد همکاری در طرح «خط لوله گاز» به اروپا را دادند. این خط، قرار بود از میدان گازی «اف شوره» (دور از ساحل) قطر شروع و بعد از عبور از کشورهای عربستان سعودی، اردن، سوریه و ترکیه به اروپا برسد؛ اما دولت سوریه از پذیرش این تکلیف سرباز زد؛ چرا که هدف اصلی جدایی و فاصله اندازی میان ایران و سوریه جهت ممانعت از تحقق سیاستهای ایران بود. قرار بود خط لوله گاز از میدان گازی «پارس جنوبی» ایران شروع و بعد از عبور از عراق و سوریه و لبنان به اروپا برسد؛ زمان اتمام این پروژه تا سال 2016 پیشبینی شده بود که که با شروع بحران در سال 2011 متوقف شد. همچنین قرار بود بر اساس این طرح میان ایران و عراق نیز تفاهمنامه گازی به میزان 10 میلیارد دلار امضا شود که آنهم نشد.
کشور سوریه به لحاظ ژئوپلیتیک از چشمانداز «استراتژی چهار دریا» شامل دریاهای مدیترانه، خزر، سیاه، و خلیج فارس برخوردار است؛ این جایگاه استراتژیک، در تأمین احتیاجات انرژی و مواد خام کشور چین از طریق دریای خزر بدون اینکه چین وارد درگیریهای منطقه شود، نیز بسیار مهم است. بهطور کلی سوریه حداقل برای سه کشور ایران، روسیه و چین به لحاظ اینکه «مسیر انتقال دهنده انرژی و تجارت به اروپا میباشد»، از جایگاه مهم و استراتژیکی برخوردار است.
شایان ذکر است کشور سوریه هم در منطقه خاورمیانه تنها کشوری بود که در شرق سواحل دریای مدیترانه تولید گاز انجام می داد و احتمال وجود منابع گازی زیاد به میزان 300 میلیارد متر مکعب در سواحل این کشور هم مطرح بود.
خلاصه، در همین روزهای ماه مارس در سال 2011 بود که مشکلات انرژی، خشکسالی و افزایش قیمت کالا و تورم باعث شد، مخالفین دولت سوریه تظاهرات کنند. حذف سوبسید مازوت (نفت خام) از طرف دولت سوریه هم جرقه نهایی بود که شروع حوادث را سبب شد. به زودی اعتراضات تظاهرات کنندگان به شهرهای مختلف سوریه کشیده شد و مطالبات، متفاوت و متنوع شد. همچنین هنگامی که نیروهای مخالف سیگنالهای حمایت از کشورهای همسایه رو دریافت کردند، شکل و رنگ اعتراضات را تغییر دادند و اینبار خواستار تغییر ساختار سیاسی و حذف بشار اسد شدند. این مسأله، فرصتی را که کشورهای غربی برای مداخله در امور سوریه دنبال می کردند، فراهم کرد.
شاید خیلی از تحلیلگران بگویند اگر بشار اسد منعطفانه با نیروهای مخالف رفتار میکرد، شاید وضعیت اینطوری نبود که الان هست؛ اما همه اینها فرض و احتمال است! معلوم نبود با کوتاه آمدن بشار اسد ادامه اعتراضات به کجا میکشید و چه ساختار سیاسی بر سوریه حاکم میشد؛ مگر در کشورهای دیگر مثل لیبی، مصر که حاکمان عوض شدند چه اتفاق مبارکی افتاد؛ رهبران فعلی بدتر و ضددموکراتیک تر از قبلیها هستند!
هم اینک هم وضعیت چندان به نفع ساختار سیاسی سوریه نیست؛ یک سوم سرزمین این کشور در کنترل کشورهای غربی است. بخش بزرگی از نقاط استراتژیک دارای منابع انرژی تحت اختیار آنهاست! دولت سوریه امکان بهره برداری از منابع انرژی در آف شوره (دور از ساحل مدیترانه) ندارد، لذا مجبور است از کشور مصر منابع انرژِی وارد کند و معلوم نیست چه زمانی امکان دسترسی به تأسیسات انرژی واقع در سواحل خواهد داشت.
شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات بر گرفته از خبرگزاری دفاع مقدس ، تاریخ انتشار: 24 دی 1396 ، کدخبر: 283601 ، www.defapress.ir
ا.ح75
ا.ح75
ا.ح75
ن.ف83
ن.ف۸۳