شعار سال: از زمانی که مدیران مدارس هر هفته به ادارات سر میزدند تا بخشنامهها را از کمد مخصوص هر مدرسه بردارند مدتزمان زیادی نگذشته است ولی در این مدت کم، نظام آموزشی چنان تغییرات پرشتابی داشته است که امروزه نهتنها نسل معلمان جدید، بلکه حتی ما که حدود دوسوم از خدمتمان را سپری کردهایم، کمتر آن را به یاد میآوریم. به دنبال گسترش اینترنت در کشور تقریبا تمام قسمتهای آموزشوپرورش هم دستخوش دگرگونی و حرکت به سمت هوشمندسازی و استفاده حداکثری از اینترنت و فضای مجازی شده است. امروزه تقریبا تمام امور اداری معلمان به وسیله اینترنت صورت میپذیرد، بخشنامهها در سایت ادارات گذاشته میشود، ثبتنامها و نقلوانتقالات در سایت آموزشوپرورش انجام میشود و بدین وسیله کارها بسیار بهتر و سریعتر از قبل انجام میگیرد. هوشمندسازی نهتنها در بخش اداری که در بخش آموزش نیز گسترش چشمگیری داشته است. در مدارس هوشمند تمام کلاسها مجهز به کامپیوتر، پروژکتور و تخته هوشمند شدهاند و معلمان پس از برگزاری دوره آموزشی موظف شدهاند طرح درسهای خود را براساس امکانات جدید و محتوای الکترونیک تنظیم کنند. هر ساله ادارات آموزشوپرورش دورههای ضمن خدمتی را برای آموزش نرمافزارهای جدید به معلمان برگزار میکنند. اما هوشمندسازی بهعنوان یک روش آموزشی علاوه بر امتیازات فراوان نسبت به روشهای دیگر، آسیبهایی به دنبال دارد که اگر از همین ابتدای امر به آن ها توجه نشود، ممکن است صدمات جبرانناپذیری به سیستم آموزشی کشور وارد کند. این آسیبها را میتوان در سه مقوله دستهبندی کرد.
عدم توجه به امکانات هوشمندسازی
به نظر میرسد اصرار آموزشوپرورش بر هوشمندسازی، تناسب چندانی با واقعیتهای موجود این وزارتخانه ندارد. واقعیتهایی مانند تعداد بسیار زیاد دانشآموزان یک کلاس، حجم بالای کتابهای درسی، تعطیلیهای بسیار زیاد رسمی و بعضا پیشبینینشده و برگزاری آزمونهای متعدد مانند آزمونهای میانترم، جامع و پیشرفت تحصیلی که بودجهبندی سالانه را با مشکل مواجه میکند و... معلم را برای استفاده از امکانات هوشمند دچار محدودیت فراوان میکند. ارائه محتوای الکترونیک نیازمند زمان کافی و تعداد کم دانشآموزان است تا معلم بتواند با فراغ بال و بدون نگرانی از حجم بالای دروس، تمام دانشآموزان را در فرایند تدریس مشارکت دهد. این نگرانیها زمانی افزایش مییابد که معلمان برای استفاده از این امکانات در رقابتی نابرابر و استرسزا قرار میگیرند. این رقابت نابرابر هم بین معلمان یک مدرسه و هم بین مدارس یک منطقه بهروشنی دیده میشود. بهعنوان مثال مدارس، معلمان را برای استفاده از آزمونهای آنلاین تحت فشار شدیدی قرار میدهند و با بیان این موضوع که رتبه مدرسه ما بین مدارس هوشمند ناحیه بسیار پایین است، از معلمان میخواهند که به طور مداوم از دانشآموزان آزمون آنلاین بگیرند.
سرگردانی مسئولان بین روش سنتی و جدید
در بعضی موارد مسئولان بین انتخاب روشهای سنتی و جدید در نوسان هستند و هنوز تکلیف خود و در نتیجه معلمان را روشن نکردهاند. بهعنوان مثال چندسالی است که برنامهای نسبتا مفید به نام (فارسآموز) در دسترس معلمان، دانشآموزان و اولیای آنان قرار گرفته است. در این برنامه امکانات بسیار گستردهای وجود دارد که معلمان میتوانند از آن استفاده کنند؛ از ثبت حضور و غیاب دانشآموزان تا ثبت فعالیتهای روزانه آن ها و مسائل انضباطی و رفتاری، ثبت نمرات ماهانه و میانترم و پایانترم و برگزاری آزمون آنلاین که همگی روی گوشیهای همراه قابل دسترسی است. اما همین برنامه مفید تبدیل به معضلی جدید برای معلمان شده است. معلمان مجبورند تمام موارد را علاوه بر فارسآموز در دفاتر کلاسی هم ثبت کنند! و این دوبارهکاری، معلمان را دچار فشار روحی مضاعف کرده است. تصور کنید در یک کلاس 40نفره با این حجم انبوه کتب درسی معلم مجبور است تمام موارد درسی و انضباطی را هم در گوشی همراه و هم دفاتر کلاسی ثبت کند. گاهی اوقات معلمان قسمتی از این کار را به عهده دانشآموزان میگذارند که نمرات واقعی ثبت نمیشود و معلمان مجبور میشوند که این کار را در خانه انجام دهند.
محوشدن کیفیت در انبوهی از آمارهای کمی
فرض کنیم آموزشوپرورش بتواند از مشکلات دسته (الف) و (ب) با موفقیت عبور کند، اکنون سؤال مهمتری پیش میآید و آن اینکه آیا هوشمندسازی این توان را دارد که تأثیر معنیداری در بهبود کیفیت آموزش ایجاد کند؟ مسلم است که هدف نهایی آموزشوپرورش، پرورش انسانهای توانمند و خلاق و ارتقای توان علمی دانشآموزان است. اما آیا هزینههای چند دهمیلیونی در تبدیل مدارس عادی به هوشمند که تماما از جیب دانشآموزان پرداخت میشود تا چه میزان دسترسی به این هدف را امکانپذیر کرده است؟ آیا همه دروس به یک اندازه به استفاده از وسایل و امکانات هوشمندسازی نیازمندند و در نتیجه آیا مقایسه معلمان همه رشتهها با هم کاری درست و منطقی است؟ بهعنوان مثال تدریس درسی مانند علوم تجربی که براساس مشاهده و آزمایش بنا شده با تدریس مطالعات اجتماعی ماهیتا متفاوت است. شاید یک معلم تاریخ یا اجتماعی تصمیم بگیرد درسش را براساس گفتوگوی متقابل بین معلم و دانشآموز و کمکگرفتن از مهارتهای اجتماعی دانشآموزان پیش ببرد. برای نگارنده که در طول سالیان مختلف در انواع مدارس از تیزهوشان گرفته تا نمونه دولتی و شاهد و مدارس عادی تدریس کرده است، همیشه این سؤال مطرح بوده که هوشمندسازی حقیقتا چه میزان در پیشبرد امر آموزش مؤثر است؟ چندین سال قبل در یکی از مدارس تیزهوشان، مدیر تمام معلمان را موظف کرد که در کلاسهای خود از قلم نوری استفاده کنند. تمام هیاهوی تبلیغاتی مدیر و برگزاری کلاسهای آموزشی برای معلمان و صرف هزینه سنگین برای تجهیز کلاسها تقریبا پس از دو هفته امتحان خود را پس داد و شکست سنگینی خورد. همه معلمان اعلام کردند که اجرای این روش آن ها را در فرایند تدریس محدود کرده و حتی اجازه فعالیت فیزیکی را در کلاس نمیدهد. چون در این روش معلم باید در گوشهای از کلاس نشسته و با قلم نوری روی یک صفحه هوشمند کوچک، مطالب را بنویسد تا تصویر آن مطالب در پرده روبهروی کلاس بیفتد. سال گذشته چندین کلاس در مدرسه مجهز به تخته هوشمند شد اما به دلایلی که ذکر آنها رفت همه معلمان بهتدریج آن را رها کرده و از درِ این تخته که به شکل white board است برای نوشتن استفاده کردند. امسال در یکی از کلاسها روی این در قفل آویز نصب کرده بودند تا تخته هوشمند توسط دانشآموزان آسیب نبیند.
هوشمندسازی، گریزناپذیر است. در یک توسعه همهجانبه، مدارس نیز باید از همه نظر توسعه پیدا کنند اما باید توجه داشت که اولا هوشمندسازی یک روش است و نباید جایگزین هدف شود. بنابراین بخشنامههای آموزشوپرورش نباید مدارس را به سمتی سوق دهد که معلمان مجبور شوند به روش ارائه محتوا بیش از خود محتوا توجه کنند.
سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت روزنامه شرق، تاریخ انتشار 9 اردیبهشت 97 ، کد مطلب: 186393، www.sharghdaily.ir