پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
يکشنبه ۰۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 April 28
کد خبر: ۱۳۶۸۰۶
تاریخ انتشار : ۰۴ تير ۱۳۹۷ - ۰۹:۲۹
دلیل تغییر سیاست ها در اوایل دهه 1350 که در تدوین برنامه پنجم پیش از انقلاب رخ نشان داد، افزایش ناگهانی درآمدهای نفتی بود و افزایش این درآمدها، منجر به شکل گیری نوعی توهم در ذهن سیاستگذاران آن دوره، به ویژه شخص محمدرضا شاه که در راس سیاستگذاری اقتصادی ایران قرار داشت، شد.

شعارسال: موسی غنی نژاد، اقتصاددان از خطاهای سیاستگذار در دهه 1350 می گوید:

دلیل تغییر سیاست ها در اوایل دهه 1350 که در تدوین برنامه پنجم پیش از انقلاب رخ نشان داد، افزایش ناگهانی درآمدهای نفتی بود و افزایش این درآمدها، منجر به شکل گیری نوعی توهم در ذهن سیاستگذاران آن دوره، به ویژه شخص محمدرضا شاه که در راس سیاستگذاری اقتصادی ایران قرار داشت، شد. از طرفی، سیاستگذاران مشاهده کردند که عملکرد برنامه های سوم و چهارم بهتر از پیش بینی ها رقم خورده است.

اشتباه دوم در اوایل دهه 1350 و همزمان با جهش درآمدهای حاصل از فروش نفت، رخ داد. به طوری که در مدت کوتاه، یعنی یک سال و نیم تا دو سال، درآمدهای ارزی کشور از کمتر از دو میلیارد دلار به بیش از 20 میلیارد دلار افزایش پیدا کرد. 10 برابر شدن درآمدهای ارزی این تصور را در نزد سیاستگذاران و به ویژه شاه به وجود آورد که کشور دیگر با محدودیت های مالی مواجه نیست.

شخص شاه، مخالف خوانی های سازمان برنامه را چنین تعبیر می کرد که عده ای کمونیست در سازمان برنامه، نفوذ کرده اند و می خواهند، مانع پیشرفت کشور شوند. بنابراین، او در اندیشه آن بود که سازمان برنامه را منحل کند. یعنی آنچه محمود احمدی نژاد با عنوان انحلال سازمان برنامه و بودجه به انجام رساند، ایده شاه بود. البته اطرافیان محمدرضا پهلوی با این استدلال که این سازمان برنامه، مهم ترین رکن کارشناسی دولت است، او را از انحلال این سازمان منصرف کردند.

حمایت آقای عالیخانی از بخش خصوصی، محدود به کسانی بود که واقعاً «کننده کار» بودند. یعنی این حمایت شامل کسانی می شد که کارآفرین واقعی بودند. او آنها را شناسایی کرده و با تک تکشان مذاکره می کرد. نه اینکه برای همه یا کسانی که بنا بر سفارش مقامات دولتی یا درباری نزد او می رفتند، تور حمایت پهن کند. در عین حال که ضوابط رعایت می شد، این حمایت ها بازه زمانی مشخصی داشت. برای مثال به کارآفرینان می گفت که من یک سال، دو سال یا سه سال از شما حمایت گمرکی یا تعرفه ای می کنم و بعد، این حمایت ها را برمی دارم.

بعد که عالیخانی از وزارت اقتصاد رفت، بله قربان گوها آمدند و البته با افزایش درآمدهای ارزی، نیازی به رعایت انضباط پولی و مالی احساس نشد. این گونه شد که نرخ تورم افزایش پیدا کرد و دولتی ها هم تصور کردند این گران فروشی و توطئه است و آن برخوردها را برای جلوگیری از افزایش قیمت اعمال کردند. واردات ارزان و بیماری هلندی هم در همین مقطع رخ داد و کمر تولید داخلی را هم البته شکست. درواقع کارآفرینان هم با سیاست های جدید شاه در برنامه پنجم، ناامید و مایوس شدند.

اندیشه عالیخانی این بود که اقتصاد کشور باید رقابتی و آزاد باشد. در چنین اقتصادی، به طور حتم قیمت گذاری وجاهتی ندارد. دیدگاه او این بود که حمایت ها باید مشروط و محدود باشد. این، طرز فکر عالیخانی بود که موفق شد. اگر فرد دیگری در جایگاه او بود و چنین جرات و جربزه ای نداشت معلوم است که این موفقیت ها حاصل نمی شد. کدام وزیر اقتصاد پس از عالیخانی این ضوابط را رعایت کرد؟

سایت شعارسال، با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از سایت مخبر، تاریخ انتشار:2تیر1397، کدخبر: 1015756: www.mokhbernews.ir


اخبار مرتبط
خواندنیها و دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین