
شعارسال: در حوزه سیاست خارجی که اکنون به میخ تعادل جامعه ایرانی تبدیل شده و بالاترین اثرگذاری
را دارد و پایداری و ایستادگی ایران به استواری در این مقوله مشروط شده است، متاسفانه
در بدترین وضع قرار دارد. بر سر کار آمدن یک رئیسجمهور بسیار عجیب در ایالات متحده
آمریکا که نظم نوین و البته مبهم و غیرقابل شناسایی در ذهن دارد، ابعاد سیاست خارجی
ایران را که در دوره قبلی برپا شده بود را از توازن خارج کرده است. سیاست خارجی ایران
در 4 سال قبل از آمدن ترامپ، توازنسازی میان منافع ایران و منافع آمریکا بود که با
مدارای رهبران حزب دموکرات مواجه شده بود. اکنون سیاست خارجی ایران به دلیل ناشناس
بودن هدفهای دولت آمریکا از ثبات برخوردار نیست و با توجه به اینکه کسب و کار ایرانیان
در سطح خرد و خانوادهها، در سطح میانی و بنگاهها و در سطح کلان به سیاست خارجی و
پیامدهای آن گره خورده است، شاهد عجیبترین تلاطمها هستیم. خانوادههای ایرانی نگران
این هستند که تعادل قدیم در دخل و خرج آنها به دلیل پرش بلند ارز نابود شده و دخلشان
بسیار کمتر از خرج شود. روند فزایندهای که قیمت انواع کالاها پیدا کرده و خود را با
نرخ ارز تطبیق میدهند این روزهای تلخ را رقم زده و خانوادهها نگراناند. خانوادههای
نگران آینده تا جایی که ممکن باشد از هزینههای غیرضروری خود میکاهند و این مساله
بر ابعاد رکود تولیدات داخلی میافزاید. اکنون شمار قابل اعتنایی از بنگاههای صنعتی
ایران به دلیل تشدید شرایط انتظاری جامعه که از آن بوی رکود و تورم میآید قادر به
ادامه کار نیستند. از سوی دیگر مارپیچ قیمت ارز و کالاهای واسطهای و مواد اولیه آنها
را در شرایط ناروشن قرار داده است. در این شرایط است که کار سخت و سختتر شده و صاحبان
بنگاهها به تعطیلی میاندیشند. وقتی بنگاهها به این مرحله میرسند که میان ادامه
فعالیت با ظرفیت مناسب و یا کاهش ظرفیت و یا حتی تعطیلی موقت یکی را انتخاب کنند، بدترین
لحظههای تصمیمگیری برای مدیران و صاحبان بنگاهها از راه میرسد. در این وضعیتی که
هستیم نهاد دولت اعم از قوای سهگانه و سایر نهادهای تصمیمگیر موثر نیز به مصلحتهای
سیاسی میاندیشند وهمچون آتشنشانهایی که مستاصل شده و نمیدانند سراغ کدام منشا آتشسوزی
بروند از یک محل به محل دیگر میروند. دولت از یک طرف میخواهد وضعیت خانوادهها را
سامان دهد و آنها را از بیم و نگرانی بیرون آورد و این کار طبیعی است چون شرط بقای
نظم موجود راضی نگه داشتن مردم است. به همین دلیل است که نهاد دولت هر رخدادی غیر از
مسائل داخلی را از کانون توجه دور میکند و به این ترتیب شده است که بنگاههای ایرانی
در جلوی چشم قرار ندارند و دولت حتی ممکن است با استفاده از روشهای غیردموکراتیک مدیران
بنگاهها را وادار کند که آخرین نیرو و انباشت سرمایه خود را نیز در این وضعیت حراج
کرده و به تمنای دولت توجه کنند. دولت از نرخ بیکاری بالا هراسان است، دولت از رخوت
تولید صنعتی میترسد، دولت میترسد که برخی از فعالیتها به نابودی کشیده شده و شاغلان
آن فعالیتها رفتارهای ناشناس نشان دهند. در این وضعیت چه باید کرد؟
به نظر میرسد مدیران
صنعت ایران به مثابه قشر فرهیخته باید بیش و پیش از هر چیز به مدارا و بردباری بیندیشند
و توجه داشته باشند که طاقت نیاوردن، خشمگین و عصبانی شدن و افراط را در صدر توجه قرار
دادن میتواند پیامدهای سختتر داشته باشد. کارشناسان توصیه میکنند اکنون نوبت حرف
زدن با نهاد دولت است. مدیران و صاحبان بنگاههای صنعتی باید به دولت و سایر نهادها
یادآوری کنند که گره اصلی کار را یافته و همان گره را باز کنند تا گرههای کوچکتر
و در ذیل آنها خودبهخود باز شوند. گره اصلی به نظر اکثریت نخبگان ایرانی تعیین تکلیف
سیاست خارجی است. اگر مقامهای ایران قصد دارند به هر دلیل که مصلحت میبینند آنها
را برای مردم توضیح ندهند با همین دست فرمان جلو رفته و انعطاف نشان ندهند، این را
باید به طور صریح با مردم در میان بگذارند. باید به مدیران واحدهای صنعتی با صراحت
گفته شود سیاست خارجی ایران حاضر به قبول هیچ انعطافی نیست زیرا ممکن است طرفهای خارجی
این را نقطه ضعف تلقی کرده و کار را بدتر کنند. شاید اما صنعتگران ایرانی بتوانند به
دولت یادآوری کنند که ادامه سیاستهای نامنعطف چه پیامدهایی دارد و شاید نهادهای بالاتر
از دولت نیز باید در جریان قرار گیرند. صنعتگران ایرانی باید روی این موضع بایستند
و با استدلالهای کارشناسانه پیامدهای ادامه سیاست خارجی با ماهیت فعلی را بر تولید
و بیکاری توضیح دهند. اما این کار اساسی ممکن است که به حال تبعاتی داشته باشد و البته
نیازمند مقدماتی است که باید فراهم شود. واقعیت این است که برای استواری آنچه از فعالیتهای
صنعتی ایران باقی مانده است راهی جز حرف زدن با دولت و نهادهای اداره کننده جامعه نمانده
است. بدیهی است که حرف زدن برای این انجام میشود که به یک تصمیم منجر شود. اگر حرف
زدن هم وسیله و هم هدف باشد به جایی نمیرسیم. مدارا و بردباری و تحمل روزهای سخت با
هدف عبور از بدترین شرایط کاری است که میشود و باید در کنار فعالیتهای روشنگرانه
رخ دهد. صنعتگران برای عبور از این وضعیت راهی جز سازش ندارند تا سرمایه انباشت شده
خود را برای روزهای بهتر دستکم در سطح فعلی نگه دارند. یادمان باشد هر تصمیم تندی
در هرحوزه میتواند وضعیت را دشوارتر کند. دشمنان بخش خصوصی زندهاند و مدام در تبلیغات
خود خط و نشان میکشند.
شعار سال، با اندکی
تلخیص و اضافات بر گرفته ازسایت خبری تحلیلی
ساعت 24، تاریخ انتشار: 9تیر1397 ، کدخبر: 366570،www.saat24.news
ن.ف83
اگر از این پیچ تاریخی گذر کنیم تمامی مشکلات حل خواهد
م.ص76
م.ص76