پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
چهارشنبه ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 April 24
کد خبر: ۱۳۹۰۴۰
تاریخ انتشار : ۱۴ تير ۱۳۹۷ - ۱۳:۱۷
طرح بومی سازی بدنبال حمایت از جهان شمولی علوم اجتماعی است نه صرفا تایید یا اعتراف بلکه اصرار روی این نکته که همه فرهنگ ها ٬ تمدن ها و تجربه های تاریخی را باید بعنوان منابع افکار و ایده ها در نظر گرفت.این کار از طریق دستیابی به خودآگاهی وابستگی فرهنگی و قوم مداری امکان پذیر است
شعار سال : طرح بومی سازی بدنبال حمایت از جهان شمولی علوم اجتماعی است نه صرفا تایید یا اعتراف بلکه اصرار روی این نکته که همه فرهنگ ها ٬ تمدن ها و تجربه های تاریخی را باید بعنوان منابع افکار و ایده ها در نظر گرفت.این کار از طریق دستیابی به خودآگاهی وابستگی فرهنگی و قوم مداری امکان پذیر است .اگر این برداشت از بومی سازی را بپذیریم مشخص می شود که پیش شرط جهانشمولی علوم اجتماعی و حفظ الگوهای استاندارد به رسمیت شاخته شده جهانی از خردورزی هست. در واقع بومی سازی دقیقا با این واژگان تعریف شده است .در کره دهه 1970 دانشمندان به ضرورت ایجاد جامعه شناسی خلاقانه تر جامعه شناسی "قانع " شدند(شین 1994) بومی سازی به این معنا عبارت بود از حرکت از پژوهش بر اساس توسعه تاریخی جامعه کره به سمت تئوری جهانشمول و به شکلی که " در آن بتوان امور بیگانه را در بسترهای فرهنگی و اجتماعی خاص جهان هضم و شبیه سازی کرد .بدون طرح بومی سازی کل جهان فق مجموعه ای از گفتمان های غربی بودند که حاکمیت داشتند.وانگهی تصور برا این بود که طرح بومی سازی در سطح مفروضات هستی شناسی ٬ارزش شناسی(اخلاق) ٬ معرفت شناسی و تئوری تجربی انجام گیرد.(کیم 1996)

**تعریف گفتمان های جایگزین:

در حالی که دعوت (فراخوان های ) به ملی کردن ٬ بومی سازی ٬خلاقیت فکری درونی ٬ استعمارزدایی ٬جهانی سازی یا تقدس یابی علوم اجتماعی عناوین متفاوتی بخود گرفته است اما آنچه بین همه آنها مشترک است تلاش برای رشد و تعالی بخشی به عناصر شرقی و اروپا محورانه ای است که به علوم اجتماعی بصیرت می دهد.لذا من از این گفتمان ها به جایگزین یاد می کنم زیرا در مقابل چیزی قرار دارند که از آنها بعنوان گفتمان های اصلی و تا اندازه ای اروپا محور یاد می شود.

بنابراین اصطلاح "گفتمان های بدیل " - اصطلاحی که من آن را معرفی می کنم- را همانند یک اصطلاح جمعی و توصیفی دانست که به مجموعه ای از گفتمان هایی اشاره می کند که در تقابل با چیزی که علوم اجتماعی جریان اصلی و آمریکایی – اروپایی نامیده می شود قرار دارد.

اما اهداف و نیات این گفتمان های بدیل را نباید اصطلاحات منفی تلقی کرد یعنی در قالب رهاکردن از کنترل مادرشهرها و استعمار جدید .بلکه باید با استفاده از مفاهیمی چون کمک به نظام های غیرغربی تفکر ، تئوری ها و افکار مثبت ارزیابی شان کرد. باید افکار و رفتارهای فرهنگی غیرغربی را منبع نظریه پردازی دانست در عین حال نمی توان دانش غربی را بطور کامل کنار گذاشت . نمونه ای از تجارب تاریخی و کنش های فرهنگی برخی از فرهنگ های غیر غربی را بدون توجه به اینکه در مجاورت و همسایگی دولت – ملت ها بودندیا خیر مورد بررسی قرار می دهیم( انریکوز 1994؛ فهیم و هلمر 1980 ؛ لی 1979 ؛ العطاس 1993).

گفتمان های بدیل را می توان گفتمان هایی تلقی کرد که دقیقا به شیوه علوم اجتماعی غربی شکل گرفته و متاثر از تجارب تاریخی و کنش های فرهنکی بومی شان هستند. بدیل بودن مستلزم چرخش به سوی فلسفه ، معرفت شناسی ، تاریخ ، هنر و شیوه های دیگر دانش بومی است که همگی منابع بالقوه مفاهیم و تئوری های علوم اجتماعی محسوب می شوند. اقداماتی این چنینی می تواند وابستگی فکری به قدرت های علوم اجتماعی اتلانتیک شمالی را کاهش دهد.با این حال ، اغلب مشاهده گران و طرفداران گفتمان های بدیل نمی توانند قبول کنند که این رویداد به طرد علوم اجتماعی غربی منجر می شود. به زعم هتنه راه حل امپریالیزم آکادمیک دوری کامل از مفاهیم غربی نیست بلکه رسیدن به درک واقع بینانه تر از علوم اجتماعی غربی است طوری که منعکس کننده بسترهای تاریخی و جغرافیایی خاص خود باشد(هتنه 1991: 39).

اگر این نوع برداشت از گفتمان های بدیل را بپذیریم معلوم می شود که آنها پیش شرط جهان شمول کردن علوم اجتماعی ، حفظ استانداردهای جهانی به رسمیت شناخته شده اندیشه ورزی هستند. بنابراین بدیهی است که باید آنها را به فایل نیک گرفت.علوم اجتماعی جریان اصلی و بدیل های انتقادی آن که خود بخشی از جریان اصلی هستند ، در اروپای غربی ، آمریکا و در پاسخ به شرایط بوجود آمده در آنها شکل گرفتند. جدا از این که از ابعاد مختلف می توان اغلب این تئوری ها را اروپا محور دانست ، شرایط جوامع غربی و جاهای دیگر قابل مقایسه با قرون هجده و نوزده نیستند. بسترهای جدید نیازمند بدیل های جریان اصلی هستند چیزی که ما از آن به بدیل یا جایگزین یاد می کنیم با خصلت هایی چون تناسب با محیط ، خلاق ، اصیل و غیرتقلیدی ، غیراصالت گرا ، ضد اروپامحوری ، مستقل از دولت و از دیگر گروه بندی های فراملی و ملی دیگر است .

اگر این برداشت از گفتمان های بدیل را بپذیریم ، می توان تصور کرد که برای مطالعه خود جوامع غربی نقش حیاتی دارند تا جایی که مسئله فقدان اصالت و خلاقیت مبتلابه خود جوامع غربی هم هست.

شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات بر گرفته از وبلاگ جامعه شناسی ، تاریخ انتشار:16 خرداد 1391 ، کدخبر: 54 ، socioblog.blogfa.com

اخبار مرتبط
خواندنیها و دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین