شعار سال: در حالی که پس از اعلام خروج امریکا از برجام، سرنوشت یکی از پیچیدهترین توافقهای بینالمللی در هالهای از ابهام قرار گرفته بود، اروپا اعلام کرد که به همکاری با ایران ادامه خواهد داد و مانع از فروپاشی برجام خواهد شد. در پی چنین تصمیمی بود که سه کشور اروپایی به همراه روسیه و چین بستهای از راهکارهای پیشنهادی را برای حفظ این توافق به ایران ارائه کرد تا مذاکرات پیرامون چگونگی عملیاتی کردن موضوعات مورد تفاهم ادامه یابد. با رضا نصری، حقوقدان و تحلیلگر مسائل بینالملل پیرامون این تحولات و چشمانداز اجرای برجام گفتوگو کردیم...
٭٭٭
جمهوری اسلامی ایران به دنبال خروج امریکا از برجام، چند خواسته اصلی از کشورهای 1+4 دارد از جمله امکان خرید و فروش محصولات پتروشیمی و مهیا شدن تعاملات آسان بانکی و... که بدون تأمین این خواستهها امکان حفظ توافق هستهای ممکن نیست. ارزیابی شما از این مطالبات چیست؟ آیا ایران با توجه به کاسته شدن توان کشورهای باقی مانده در برجام خواستههای خود را تعدیل کرده است؟
گمان نمیکنم ایران خواستههای خود را «تعدیل» کرده باشد. حقیقت این است که یکی از اهداف مهم برجام- آن طور که در متن آمده- «عادیسازی روابط تجاری و اقتصادی ایران» بود و حالا یک مانع بر سر روند این «عادیسازی» ایجاد شده است. طبیعتاً کشورهای ذیربط هم تلاش میکنند این موانع را شناسایی و با همکاری یکدیگر برطرف کنند. در واقع آنچه برشمردید و ایران از کشورهای 1+4 انتظار دارد خواستههای تعدیل شده نیست بلکه اقداماتی در جهت رفع این موانع است. چه بسا ساز و کارها و تدابیری که برای رفع این موانع ایجاد شود، در بلندمدت نیز- بسیار فراتر از مواهب برجام- به نفع ایران تمام شود.
ایران و کشورهای 1+4 در جستوجوی عملیاتی کردن راهکارهایی هستند که در قالب بسته پیشنهادی برای حفظ توافق هستهای ارائه شده است. ارزیابی شما از این راهکارها چیست و عملیاتی شدن آنها تا چه اندازه ممکن است؟
عملیاتی کردن راهکارها مستلزم ایجاد بسترهای حقوقی، نهادسازی و ایجاد ساز و کارهای جدیدی است که از یک سو تأثیر تحریمهای امریکا را خنثی کند و از سوی دیگر از گزند اقدامات بعدی واشنگتن در امان باشد. شخصاً به تواناییهای اروپا در «نهادسازی» و ایجاد ساختار و ساز و کارهای جدید برای پیشبرد یک پروژه مشترک باور دارم. فراموش نکنیم که «اتحادیه اروپا» موفق شده طی چند دهه ۲۸ کشور را- یعنی ۲۸ نظام مستقل سیاسی، حقوقی، مالی، بانکی، قانونگذاری، گمرکی و امنیتی- را در هم ادغام کند و از مجموع کشورهایی که گاه با هم اختلافات شدید تاریخی و ایدئولوژیک داشتند، یک «شبهه دولت» هماهنگ، منسجم و پیچیده، با یک «قانون اساسی» به وجود بیاورد! این یعنی تکنوکراتهای اتحادیه اروپا از استعداد و تواناییهای استثنایی و بی نظیری در امر نهادسازی و ایجاد نظامهای حقوقی/ سیاسی و مالی برخوردارند و قطعاً میتوانند این استعداد را در جهت رفع موانع اجرای برجام نیز به کار گیرند. مجموعهای که توانسته برای قریب به ۳۰۰ میلیون ساکن غیرهمزبان و ناهمگون اروپا، یک نظام واحد اداری، قضایی، بانکی، تجاری و امنیتی ایجاد کند، قطعاً از نظر فنی قادر است یک ساز و کار مستقل و مصون برای تسهیل مراودات مالی با یک کشور ثالث نیز ایجاد نماید!
در سایه چنین تلاشی با توجه به نزدیک بودن موعد بازگشت تحریمهای هستهای امریکا امکان تطبیق برنامه پیشنهادی به ایران با زمانبندی تحریمها تا چه اندازه مهیاست؟
در مورد آنچه مربوط به تحریمهای هستهای است- که موعد آن ۶ آگوست است- حقیقت این است که این تحریمها از هماکنون تأثیر خود را گذاشته و شرکتهایی که بنا به رفتن داشتند، تدریجاً خارج شدهاند و قرار نیست پس از این تاریخ «شوک» جدیدی به اقتصاد ایران وارد شود تا نیاز به اقدامات پیشگیرانه باشد. در مورد این دسته تحریمها آنچه الان اهمیت دارد، ایجاد ساز و کارهای جدیدی است که تأثیر این رفتنها را «جبران» کند. به عبارت دیگر، از آنجا که عملاً این دسته تحریمها از هم اکنون عملیاتی شدهاند، از مرحله «پیشگیری» گذشتهایم و باید منتظر تمهیداتی جهت «جبران» آسیبها باشیم. اما در مورد تحریمهای نفتی- که موعد آن ۴ ماه نوامبر است- «زمان» شرط است چرا که لازم است تمهیدات «پیشدستانه»ای اتخاذ شود تا تحریمهای نفتی امریکا پیش از عملیاتی شدن مجال آسیبرسانی نداشته باشند. آنچه میشود از اظهارات رسمی دولتها (مثل دولت چین)، بیانیه کمیسیون مشترک برجام در وین و مواضع مقامات ایران استنباط کرد، این دسته تمهیدات در دست تدوین است و قرار است آسیبهای نفتی را کنترل و به حداقل برساند.
چه عوامل و ساز و کارهایی میتواند برای کشورهای اروپایی در تأمین منافع ایران و حفظ برجام راهگشا باشد؟ آیا آنها اساساً ابزارهای مؤثری در اختیار دارند؟
معتقدم اروپا از تواناییهای فنی لازم برای ایجاد ساز و کارهای موازی برای به حداقل رساندن قدرت آسیبرسانی امریکا و عملیاتی کردن تعهدات خود تا حدود زیادی برخوردار است. عزم سیاسی لازم برای این کار نیز به گواه تمام موضعگیریهای رسمی و اقداماتی که تاکنون انجام داده، وجود دارد. اما در مورد آنچه به اقدامات ایران مربوط میشود، به نظرم لازم است تدابیر و اصلاحاتی هم در این طرف برای تقویت تلاشها و تحکیم همکاریها انجام پذیرد. به عنوان مثال، ایجاد اصلاحات لازم در نظام بانکی کشور، ایجاد شفافیت در تعاملات مالی، تشدید مبارزه با فساد، تصویب و اصلاح برخی قوانین برای مبارزه با پولشویی، تحکیم ثبات سیاسی، تنشزدایی از فضای اجتماعی و این قبیل اقدامات داخلی میتواند در پیشرفت روند همکاریها- بویژه همکاریهای بانکی- و ترغیب و جلب سرمایهگذاری به طرز قابل ملاحظهای کمک کند. ضمن اینکه معتقدم بخش خصوصی ایران هم باید به صورت فعالتر و جدیتری وارد میدان شود و در امر ترغیب و تشویق سرمایهگذاران و شرکتهای خارجی مشارکت کند. حقیقت این است که جلب اعتماد شرکتهای خارجی، تسهیل مراودات بانکی یا ایجاد فضای مساعد همکاری فقط و فقط نمیتواند بر دوش دولت باقی بماند. عبور از بحران کنونی مستلزم مسئولیتپذیری و مشارکت جامعه مدنی و همه کارگزاران عرصه اقتصادی است.
با توجه به احتمال بازگشت تحریمهای امریکا، مواجهه شرکتهای بزرگ اقتصادی اروپا و سایر شرکای اقتصادی تهران نسبت به ادامه فعالیت در ایران تاکنون چگونه بوده است؟
واکنش شرکتهای بزرگ کاملاً قابل پیشبینی بود. آنها به جای اینکه خود را در معرض جریمههای سنگین امریکا قرار دهند، ترجیح دادهاند فعالیتهای خود را تعلیق کنند تا از فرصت ایجاد شده برای رایزنی به منظور دریافت «معافیت» استفاده کنند. حال اینکه در این رایزنیها تا چه حد موفق خواهند بود، یا اینکه دولتهای متبوع آنها تا چه میزان موفق خواهند شد در سایر مذاکراتی که با دولت امریکا دارند- مانند مذاکرات تجاری- برای این شرکتها کسب امتیاز کنند، جای سؤال است. اما آنچه مسلم است این است که دولت ایران نمیتواند معطل تعیین تکلیف شرکتهای بزرگ بماند و باید- دستکم تا وقوع تغییرات سیاسی در واشنگتن- به گونهای برنامهریزی کند که بتواند با همکاری شرکتهای متوسط و کوچک (که در همه جای دنیا عمدهترین فضا را در صنایع اشغال میکنند) کشور را اداره کند.
با وجود همه اینها در آیندهای نزدیک با موج بازگشت تحریمهای امریکا روبهرو میشویم در صورتی که 1+4 تا آن زمان موفق به عملیاتی کردن همه موضوعات مورد توافق با ایران در چارچوب برجام نشده باشد، مقامات کشورمان چه سیاستی را باید در دستور کار قرار دهند؟ بهترین گزینه انتخابی ایران چه خواهد بود؟
واکنش ایران نمیتواند تکمؤلفهای و تکبُعدی باشد. لازم است هر تصمیم ایران در واکنش به بسته پیشنهادی اروپا جمیع منافع اقتصادی، سیاسی، استراتژیک و امنیتی کشور را در نظر داشته باشد. ایران اهرمهای فشار زیادی در دست دارد که میتواند به کمک آنها طرف مقابل (امریکا) را دچار بحران کند یا احیاناً وادار به عقبنشینی سازد. اما بهکارگیری این اهرمها باید پیرو محاسبات دقیق، ارزیابی صحیح از صحنه بینالمللی و در توازن کامل با منافع امنیتی کشور باشد. در هر صورت، این فضاسازی رسانهای که القا میکند «ایران در صورت نارضایتی از بسته اروپا گزینهای جز مقابله و رویارویی ندارد» را قبول ندارم. این برداشت خامی است که جریان جنگطلب در واشنگتن، تلآویو و ریاض از آن استقبال خواهد کرد.
معتقدم امروز بسیاری از کشورها به دلیل ظهور یک دولت نامتعارف و نامعقول در واشنگتن در شرایطی شبیه به شرایط ایران قرار گرفتهاند و هرکدام تلاش میکند راهکارهایی برای حفظ منافع خود پیدا کند. در واقع، حتی کانادا، به عنوان همسایه و نزدیکترین شریک تجاری امریکا، به دلیل وضع «تعرفه»هایی که هیچ دستکمی از «تحریم» ندارند دچار معضلات فراوان شده و طبیعتاً تدابیر استثنایی اندیشیده است. وضعیت ایران هم به همین صورت است. ایران هم میتواند در کنار سایر کشورها و در همکاری با آنها در نهایت از گردنه ترامپ با کمترین هزینه عبور کند.
بـــــرش
سیاست ایران در قبال کشورهای طرف برجام و پذیرش تداوم گفتوگوها را چگونه ارزیابی میکنید؟
صفآرایی بی نظیری که در ماههای اخیر در سطوح مختلف بینالمللی به نفع ایران شکل گرفته، نشان میدهد واکنش ایران واکنش سنجیده و عالمانهای بوده است. همه به یاد داریم چگونه جلسه اضطراری شورای امنیت در دیماه که به خواسته امریکا تشکیل شد- به جای محکوم کردن ایران- به جلسه بازخواست امریکا در قضیه برجام تبدیل شد؛ دیدیم چگونه شورای اروپایی، کمیسیون اروپا، نهادهای مختلف اتحادیه و مقامات و شخصیتهای آن همواره علیه امریکا و به نفع ایران موضع گرفتهاند؛ شاهد بودیم چگونه اکثریت قاطع پارلمان اروپا- که متشکل از گرایشات مختلف و متضاد سیاسی است- برای ترغیب همکاریهای «بانک سرمایهگذاری اروپا» با ایران قطعنامه تصویب کرد؛ در ماههای اخیر دیدیم چگونه دبیرکل سازمان ملل، مقامات ارشد آژانس بینالمللی انرژی اتمی و بسیاری از شخصیتهای برجسته بینالمللی در قضیه برجام در کنار ایران ایستادند و امروز میبینیم چگونه «کمیسیون مشترک برجام» در عمل به «نهاد رفع مشکلات ایران» تبدیل شده است! اینها همه نشاندهنده این واقعیت است که موضعگیریهای دولت ایران، موضعگیریهای سنجیدهای است که در آن تعادل خوبی میان «تهدید و تشویق» برقرار است. معتقدم تداوم همین روش میتواند نتیجهبخش باشد.
سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه ایران ، تاریخ انتشار ------، کدمطلب: 474101، www.iran-newspaper.com