یک سال از وعده های سه گانه وزیر آموزش و پرورش گذشت. همان سه وعده ای که نه در اتاقِ وزارت بلکه روی صندلی یک خودرو داده شد! خودرویی که در همراهی با نمایندگانِ سیاست زده و بیگانه با جایگاه آموزش و گرفتاری های آن، وزیر را به تختِ فرادستیِ بیش از 13.5 میلیون دانش آموز و 1.7 میلیون معلمِ شاغل و بازنشسته رساند و نشاند. نمایندگانی که در جلسه رای اعتماد آبروداری نکردند و افزون بر سخنان وزیر فریادهای منتقدان را نیز نشنیدند و رای های سیاسی و فله ای خویش را در صندوق هر دو جناح ریختند و.... بگذریم!

شعار سال : یک سال از وعده های سه گانه وزیر آموزش و پرورش گذشت. همان سه وعده ای که نه در اتاقِ وزارت بلکه روی صندلی یک خودرو داده شد! خودرویی که در همراهی با نمایندگانِ سیاست زده و بیگانه با جایگاه آموزش و گرفتاری های آن، وزیر را به تختِ فرادستیِ بیش از 13.5 میلیون دانش آموز و 1.7 میلیون معلمِ شاغل و بازنشسته رساند و نشاند. نمایندگانی که در جلسه رای اعتماد آبروداری نکردند و افزون بر سخنان وزیر فریادهای منتقدان را نیز نشنیدند و رای های سیاسی و فله ای خویش را در صندوق هر دو جناح ریختند و.... بگذریم!
**اما نخستین وعده بطحایی: "از همین امروز تحول در نظام آموزش و پرورش را بر اساس سند تحول بنیادین با جدیت آغاز میکنم." کسی که آشنایی کمینه ای با سند تحول از سویی و ساختار آموزشی کشور از دیگر سو داشته باشد نیک می داند که این سند پس از یکه تازی های پوپولیستی حاجی بابایی و تغییرات 70 درصدی اش در آن، دچار گرفتاری ها و آشفتگی های نظری و عملیاتی شد و در بسیاری از زمینه ها امکان اجرایی شدنش در ساختار آموزشی زمینگیر ما را ندارد. از این رو شعار اجرای سند تحول بیش از آن که دارویی باشد برای درمان آموزش و پرورش مُسکنی ست برای آرام کردن منتقدان ریز و درشتِ درون حاکمیت.
**اما دومین وعده: "برای تربیت نسلی متدین، اخلاقی، کارآفرین و با نشاط همه تلاش خود را بکار میگیرم." گرچه این وعده دلربایی فراوانی دارد اما به همان اندازه سنگ بزرگی ست برای نزدن! اگر از همین امروز همه نهادهای حکومتی و اجتماعی و فرهنگی و ... به ضرورت اندیشگی، توسعه ای و عملیاتی " تربیت نسلی متدین، اخلاقی، کارآفرین و با نشاط" برسند و زمینه های درخور برای چنین هدفی را فراهم کنند بی گمان چند دهه زمان نیاز است تا چنین نسلی پرورش یابد. از این گذشته قرار گرفتن واژه های متدین و اخلاقی- که تفسیر پذیرند و کلی، در کنار واژه های کارآفرین و بانشاط- که دست یافتنی تر به نظر می رسند، خود آمیخته ای دشواریاب خواهد بود. بی گمان این وعده از دست وزیر کنونی برنمی آید و نیازمند همکاری های گسترده درون و برون سازمانی و امکاناتی گسترده و البته خواست و انگیزه درون و برون حاکمیتی ست. که از دید نگارنده هیچ کدام از این ها فراهم نیست. برای نشان دادن فراهم نبودن شرایط در این زمینه بهترین نمونه تصمیم خوب و البته ناکام وزیر در حذف آزمون ها و کتاب های کمک درسی در دوره دبستان بود؛ که با سدِ بلند و محکم مافیای آموزشی برخورد کرد و با فضاسازی های برآمده از قدرت و ثروت به ضد وزیر و تصمیم اش تبدیل شد.
**و اما سومین وعده : "به عنوان نماینده یک میلیون و 700 هزار معلم شاغل و بازنشسته فرهیخته در هیئت دولت، همه همت و تلاش خود را برای ارتقای معیشت و منزلت آنها بکار میگیرم." اگر دو وعده نخست وزیر کلی می نمود و اجرای شان از دست یک وزیر و یک تیم و حتی یک دولت برنمی آید ولی وعده سومش می توانست گام به گام و اندک اندک پیش رود و تاثیر بلندمدت خویش را بگذارد. اما دریغ و درد که همچنان که پیش بینی می شد ناتوانی های فردی و تیمی، بی انگیزگی دولتی و سدهای درون و برون مرزی و ... فرصت اجرایی شدن این وعده را نیز از بطحایی ستاند و امروز بدنه آموزش و پرورش و به ویژه معلمان از ناکارآمدی وزیر در این زمینه به شدت دلخورند. امروز و پس از یک سال از نمایندگیِ یک میلیون و 700 هزار معلم شاغل و بازنشسته ی وزیر در هیئت دولت، می بینیم که میانگین افزایش حقوق سالانه معلمان به شکل غیر قانونی از 15 درصد به 10 درصد کاهش یافته است، "بندِ سختی کار" معلمان کم شده و کاهش های دیگری در راه است! حذف "فوق العاده ویژه" از پاداشِ پایان خدمت بازنشستگان و سکوت و در نتیجه پذیرش آن از سوی وزیر، آیا نشانی از نمایندگی شایسته این قشر عزیز دارد؟ سیاست های تعدیل نیرو در زمان معاونت پشتیبانی ایشان در دوره وزارت فانی، امروز بحرانِ کمبود آسیب زای معلم در آموزش و پرورش را پدید آورده است و شوربختانه ایشان و معاونت پشتیبانی شان همچنان بر طبل کاهش و صرفه جویی هزینه می کوبند! که پیامدی جز تجمیع مدرسه ها و کلاس ها و تراکم آسیب زا برای دانش آموزان، و فشار بیشتر بر معلمان را ندارد؛ آری گُلِ کمبودهای اقتصادی به سبزه ی فشارهای حرفه ای نیز آراسته شد!...
**به باور نگارنده پس از گذشت یک سال وزیر در آزمونِ برآورده شدن وعده هایش تجدید شده است. البته بد نیست خود-ارزیابی خودشان در این زمینه را نیز بدانیم!
شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات بر گرفته از روزنامه بهار، 29 امرداد 97