شعار سال: به اولین نکتهای که باید توجه کرد این است که قضاوت و برخورد ما نسبت به حضور سلبریتیها در رسانه ملی باید منصفانه و با داوری درست همراه باشد. پیشزمینه چنین قضاوتی این است که در هرحال تلویزیون ما بخش مهمی از مشروعیت و پیام نظام را نمایندگی میکند و به همین دلیل باید پربینندهترین و جذابترین رسانهای باشد که مردم آن را تماشا و از آن به عنوان رسانهای استاندارد و بهروز یاد کنند. اما این تعریفها به تلویزیون امروز ما نمیخورد. دلیش هم به نظر واضح است. یک دلیل کلی آن سوگیری رسانه ملی نسبت به بعضی اقشار جامعه اعم از قومیتها، زبانها و... است، آن هم در کشوری که از همین همجواریها و همکناریها تشکیل شده است. پس این دید گلدرشت تلویزیون ما که یک نگاه مرکزگرا دارد نسبتی با همه مردم ایران ندارد و فقط شاید تهرانیها را خوشحال کند و دیگرانی را که در کلانشهرهای دور یا نزدیک زندگی میکنند، به این نتیجه برساند که برنامههای این رسانه فقط به یک زبان و یک نقطه جغرافیایی مربوط میشود. نکته جزئی دیگر، سوگیریهای سیاسی تلویزیون ایران است که اگرچه قرار است پیامرسان بخشی مشخص از جامعه باشد اما همین گرایش باعث ایجاد انشقاق سیاسی در کشور میشود و وحدت ملی ما را که همیشه مورد توصیه بزرگان سیاسی و انقلابی این کشور بوده است، به خطر میاندازد. پس این نگاههای غیرشفاف باعث آن میشود که مردم آنچنان رغبتی به تلویزیونی که نام رسانه ملی را هم دارد نداشته باشند. حال به نظر میرسد که مدیران تلویزیونی قصد دارند برای کشاندن پای مخاطب به بازی خود، به جای استانداردسازی، به سمت جذابسازی ظاهری بروند. یک زمانی بود که از چهرههایی همچون دکتر حسین الهی قمشهای استفاده میشد و این یک نوع استانداردسازی بود و امروز از سلبریتیهایی دست چندم. از طرف دیگر ناهمگونی در بحث مدیریت شبکهها هم نشان از آن دارد که ما با رسانهای متجانس روبهرو نیستیم. شبکه نسیم یک شبکه آزادتر از استاندارد معمول است و شبکههای دیگر بستهتر و پر از خطوط قرمز. به هر روی به اعتقاد من جذابیتسازی و سلبریتیپروری تلویزیون ایران متوجه سلبریتیها نیست، بلکه حاصل مدیریت سطحی مسئولان این رسانه است. آیا مدیران این رسانه متوجه نیستند این سیلی که در تلویزیون به وجود آمده چه تعریفی دارد و در نهایت چه خوراکی را برای مخاطب فراهم میکند. به عقیده من موضوع حضور سلبریتیها به عنوان مجری، یک استاندارد جهانی است و وقتی بازیگری عمر بازیاش تمام میشود و رو به افول میرود به سمت اجراهای تلویزیونی میرود. رامبد جوان، مهران مدیری و حالا هم محمدرضا گلزار و دیگران نیز از این قاعده مستثنی نیستند. اما اینکه در تلویزیون ما که نامش نیز ملی است و برآمده از نوعی نگاه و تفکر خاص، شاخصی وجود ندارد ، این محل بحث است. عزتالله انتظامی رسانه نبود، اما به عنوان یک بازیگر، یک شاخص، برند و استانداردی ارائه داده بود که به هیچ عنوان از آن عدول نمیکرد. اما رسانه ملی ما برای کسب درآمد و از طرفی جذابسازی و پر زرق و برق کردن برنامههایش از مصرف کردن هیچ اندوخته و چهرهای کوتاه نمیآید. چه یک خواننده درجه چهارباشد (که نمیتواند در پلیبک لبزدنش را با صدای خودش هماهنگ کند) و چه آنتن دادن به برنامههایی به لحاظ ایده و فرم تکراری، که مردم هزاران بار نمونههایش را دیدهاند.
سایت شعار سال، با تلخیص و اضافات برگرفته از سایت روزنامه ایران، تاریخ انتشار 30 مرداد 97، کد مطلب: 479254، www.iran-newspaper.com