در ادامه معرفی سرویسهای اطلاعاتی کشورهای صاحب قدرت در جهان به نهاد امنیتی و جاسوسی انگلستان که در ایران با نام «اینتلیجنس سرویس» شناخته میشود و در منابع مختلف هم گاه از آن با SIS و گاه با MI6 یاد میشود، میپردازیم.
شکلگیری تا پایان جنگ سرد
»مخفیانه در خارج از کشور کار میکند و در حال توسعه تماسهای خارجی و جمع آوری اطلاعاتی است که کمک میکند تا انگلستان امنتر و مرفهتر شود؛ ما به انگلستان در شناسایی و بهره برداری از فرصتها کمک میکنیم و برای امنیت ملی، کارآیی نظامی و اقتصادی مانور میدهیم؛ ما در سراسر جهان برای مقابله با تروریسم، حل و فصل اختلافات بین المللی و جلوگیری از گسترش سلاحهای هستهای و غیر متعارف کار میکنیم؛ ما برای کمک به محافظت از مردم، اقتصاد و منافع انگلیس هستیم.»
اینها مطالبی است که سرویس اطلاعاتی مخفی انگلستان که معمولا به عنوان MI6(Secret Intelligence Service) شناخته میشود، در معرفی فعالیتهای خود عنوان میکند.
سرویس اطلاعاتی خارجی دولت انگلستان در سال 1909 به عنوان بخشی از دفتر سرویس مخفی متخصص در زمینه اطلاعات خارجی با اجاره دفتر کوچکی در لندن شکل گرفت و در طول جنگ جهانی اول رشد یافت، اما نام فعلی آن حدود 1920 به تصویب رسید.
MI6 )به معنی اطلاعات نظامی، بخش 6) که بهاختصار اسآیاس (SIS) هم شناخته میشود، وجود آن به طور رسمی تا سال 1994 تایید نشده بود، ولی در آن سال، به جهت آن که قانون خدمات اطلاعات (ISA) به پارلمان ارائه شد، نام این سازمان هم برای اولین بار به عنوان یک سازمان قانونی ذکر شد.
بدین ترتیب اولین مامور اطلاعاتی انگلیس سر «فرانسیس والسینگهام» در دوره الیزابت بود که با شنود و کشف طرحهای وی، علیه ملکه دسیسه و فتنه میکرد.
تا دهه 1990 نام رییس سازمان و جزییات عملیاتی آن به هیچ وجه در رسانهها شنیده و دیده نمیشد و هنوز هم دستیابی جزییات مربوط به آن خیلی محدود است، زیرا MI6 به دلیل اهمیت اطلاعات و نوع فعالیتش رویکردی کاملا بسته و محرمانه دارد و حتی با وجود اینکه سالیانه بودجه دو میلیارد پوندی این نهاد بطور روشن توسط دولت انگلیس تامین میشود، اما در واقع MI6 به دلیل عملکرد فوق محرمانه اش، در ظاهر هیچ گاه وجود ندارد.
MI6 بعد از جنگ جهانی اول از سرویسهای دیپلماتیک استفاده میکرد تا عملیاتهای خود را از داخل سفارتخانه هایش هدایت کند. در واقع افسران کنترل پاسپورت در سفارتخانههای انگلیس عملیاتهای MI6 را در آن کشورها هدایت و کنترل میکردند. اما علی رغم مفید بودن، این سیستم پس از مدتی در دهه 30 فاش شد.
در سال 1923 «سر هاگ سینکلر» به ریاست MI6 منصوب شد که با این انتصاب تغییرات گستردهای در MI6 آغاز شد. او بخش V. را در MI6تاسیس کرد که وظیفه همکاری با MI5برای جمع آوری اطلاعات داخل کشور را داشت. سینکلر همچنین بخش N را تاسیس کرد که از نامههای دیپلماتیک خارجی جلوگیری میکرد. او همچنین بخش D را برای انجام عملیات مخفیانه و شبه نظامی در هنگام جنگ تاسیس کرد.
بخش 7 که وظیفه گردآوری اطلاعات اقتصادی و بخش 8 که مسئولیت ارتباطات رادیویی عملیاتهای MI6 را بر عهده داشتند نیز از دیگر تغییراتی بود که سینکلر در MI6 ایجاد کرد.
در دهه 30 و همزمان با اوج گیری نازیسم در آلمان MI6 توجه خود را به سمت آلمان معطوف کرد. این سازمان اطلاعات موثقی را از داخل آلمان بدست آورد، اما در جریان جنگ جهانی دوم موفق نبود لذا شبکه جاسوسیای که MI6 بر پا کرده بود در خلال جنگ متلاشی شد.
در آن زمان واحد دیگری نیز در MI6 راه اندازی شد؛ واحد عملیاتهای اجرایی ویژه (SOE). این واحد وظیفه خرابکاری در تاسیسات دشمنان و جمع آوری اطلاعات در سرتاسر اروپا را برعهده داشت. در این زمان حادثهای رخ داد که باعث خراب شدن چهره MI6 شد. در حادثهای که به حادثه «ونلو» معروف شد دو مامور این سازمان توسط سازمان اطلاعاتی آلمان دستگیر شدند.
MI6در خاور میانه، اروپا و آسیا تحت عنوان رمزی Interservice Liaison Department فعالیت میکرد. در سال 1946 که جنگ سرد آغاز شده بود، چیدمان این سازمان اطلاعاتی که از سال 1921 ثابت مانده بود دستخوش تغییر شد و واحدها بصورت محلی درآمدند. این واحدها توسط عاملان محلی اداره میشد. همچنین مامورهای باقیمانده SOE در MI6 جذب شدند لذا MI6 مجبور شد تا اولویتهای خود را به دلیل آغاز جنگ سرد بازبینی کند، چرا که اتحادیه جماهیر شوروی در نفوذ بین مقامات عالیرتبه بریتانیا بسیار موفق عمل میکرد.
یکی از دلایل این امر این بود که رئیس بخش ضد خرابکاری (R5)، یعنی «کیم فیلبی» از هوادان کمونیستها بود و اطلاعات مهمی را در اختیار KGB (سرویس اطلاعاتی شوروی) قرار میداد. با توجه به وجود چنین جاسوسانی و در کنار وی گروه کمبریج 5 و «جرج بلیک» تلاشهای اطلاعاتی MI6 براحتی توسط کا گ. ب. خنثی میشد. اما در دهه 60 اوضاع برعکس شد، زیرا MI6 موفق شد تا منابع اطلاعاتی موثقی در داخل حکومت کمونیستی شوروی پیدا کند. یکی از این منابع «کلنل الگ پنکوفسکی» بود که هزاران پرونده مهم در مورد اقدامات نظامی روسیه در اختیار MI6 قرار داد.
در دوران بعد از جنگ سرد
بعد از پایان جنگ سرد در سال 1991 اولویتهای سازمان اطلاعاتی MI6 نیز بالطبع تغییر کرد، هر چندکه کماکان روسیه به عنوان کشوری که سلاح هستهای دارد یکی از نگرانیهای اصلی MI6 است، اما بعد از جنگ سرد اولویتهای MI6 بر اساس عملکرد، طبقه بندی شد و اولویتهای پیشین که بر اساس منطقه جغرافیایی بود، کنار گذاشته شد.
بر این اساس واحدهای ضد هستهای، ضد تروریستی و ضد خرابکاری در این سازمان تاسیس شد. در این دوره انتقالی، رئیس وقت MI6یعنی «سر کالین مک کول»، سیاست جدیدی را در پیش گرفت که بر اساس آن رابطه این سازمان با رسانهها و عامه اندکی بیشتر میشد، البته این سیاست بخشی از سیاست وسیعتر دولت وقت انگلیس بود.
در سال 2009 «سر جان ساویر» به ریاست MI6 منصوب شد، این اولین بار در طی 40 سال بود که شخصی خارج از سازمان برای ریاست انتخاب میشد، زیرا «ساویر» پیش از آن نماینده دائم بریتانیا در سازمان ملل بود.
در سال 2011 شایعاتی منتشر
شد مبنی بر اینکه MI6 برخی از دفاتر خود
در جنوب عراق را تعطیل کرده است تا تمرکز خود را روی افغانستان و پاکستان بگذارد
عملیاتهای MI6
»وین» و «پنکوفسکی«
در اواخر سال 1960 یکی از اعضای هیئت علمی روسها برای انجام امور ویزای خود به سفارت آمریکا در مسکو مراجعه میکند. او به آمریکاییها گفت که در حقیقت یک افسر جی. آر. یو (سرویس جاسوسی ارتش) است و قصد دارد که برای آنها جاسوسی کند. این افسر روس که «اولگ پنکوفسکی» نام داشت، نمیتواند آمریکاییها را مجاب کند پس کمی بعد به آپارتمان یک تاجر کانادایی به نام «وین» در مسکو رفته و تقاضایش را تکرار میکند؛ «وین» که با پلیس سواره نظام کانادا در ارتباط بود به اصطلاح پای MI6را به قضیه میکشاند و در نهایت «پنکوفسکی» زیر کنترل مشترک MI6 و سیا درمی آید.
»پنکوفسکی» جواهر سرویس جاسوسی بریتانیا به حساب میآمد و پس از جنگ جهانی دوم از سوی آمریکا و بریتانیا به عنوان مهمترین رخنه اطلاعاتی در شوروی محسوب میشد. او دقیقا در همان زمانی که روسها در حال تبدیل کوبا به یک زرادخانه هستهای بودند هزاران سند درباره موشکهای روسی و تواناییهای آنها در اختیار غرب قرار داد. همین اطلاعات بود که کندی را وادار کرد به روسها اولتیماتوم بدهد و شواهدی برای کشف موشکهای روسی در کوبا ارائه کند؛ اقدام «پنکوفسکی» به حدی بود که تا آن زمان هیچ جاسوسی نتوانسته بود برای دنیای غرب چنین اطلاعات ذی قیمت و به موقعی تهیه کند.
البته در اواخر سال 1962 «وین» و «پنکوفسکی» توسط کا. گ. ب. دستگیر شدند. «پنکوفسکی» محاکمه و اعدام شد و «وین» هم با چند تن از جاسوسان روسیه که در غرب زندانی شده بودند، مبادله شد.
در دهه 1970، در مورد اتفاقات ایرلند، MI6 خود را بر سر جنگ قدرت با MI5 که بسیار درگیر این موضوع شده بود میدید. در این رقابت MI6 با ایجاد ارتباط با چند چهره «ارتش آزادیخواه ایرلند» و حزب چپگرای «شین فین» (به معنای خودِ ما) پیشی گرفت. اما بخت چندان یاری نکرد و با اعترافات دو برادر که از اعضاء این حزب بودند، شرمساری بزرگی برای این سازمان بوجود آمد. آنها اعتراف کرده بودند که به دستور MI6تعدادی از بانکهای شمال ایرلند را مورد سرقت قرار دادند و مدعی شدند که قرار بوده که چند تن از رهبران ارتش آزادیخواه ایرلند را هم ترور کنند.
عملیات آنتروپوید (Operation Anthropoid)
70سال پیش، گروهی از آدمکشهای انگلیسی مامور ترور «رینهارد هایدریش» یکی از مخوفترین افسران عالیرتبه نازی که بر چکسلواکی حکمفرمایی میکرد، شدند. این عملیات، «آنتروپوید» (میمون انساننما) نام داشت و ستاد اجرایی عملیات ویژه و جنبش تبعیدیهای چکسلواکی در لندن، منتظر یک علامت برای شروع بودند؛ لذا دو داوطلب اهل چک مامور انجام این ماموریت شدند. در سندی مربوط به ژانویه 1942 آمده که آنها توسط مامورین انگلیسی تحت آموزش انواع ترور و چتربازی قرار گرفته و تصمیم داشتند که در هر صورت چه فرصت زنده ماندن باشد و یا نه، ماموریت خود را انجام دهند.
بر این اساس در 27 ماه مه 1942، «یان کوبیش» و «ژوزف گابشیک»، که با چتر فرستاده شده بودند، نخست کوشیدند با مسلسل دستی انگلیسی به نام «استن» شلیک کنند، ولی، چون مسلسل از کار افتاده و شلیک نکرد، نارنجک جنگی پرتاب کردند که باعث مجروح شدن «هایدریش» شد و در نهایت چند روز بعد در یکی از بیمارستانهای «پراگ» در سن 38 سالگی و بر اثر شدت جراحات کشته شد.
کودتای 28 مرداد
کودتای 28 مرداد، کودتایی است که با طرح و حمایت مالی و اجرایی سازمان اطلاعات مخفی بریتانیا (MI6) و آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) و با همراهی ارتش شاهنشاهی ایران وکمک فراوان طرفداران شاه از جمله شعبان جعفری و حمایت مخالفان مصدق، بر ضد دولت دکتر محمد مصدق در 28 مرداد 1332 به وقوع پیوست. کودتایی که در آمریکا از آن به نام عملیات آژاکس (Operation Ajax) نیز یاد میشود.
اشغال سفارت ایران در لندن
دهم اردیبهشت 1359، سفارت جمهوری اسلامی ایران در لندن به اشغال 6 مرد مسلح عراقی درآمد. این حادثه به فاصله چند روز پس از دخالت نظامی آمریکا در طبس، به وقوع پیوست. این افراد پس از اشغال سفارت، جمهوری اسلامی ایران را متهم به «سرکوب خلقهای غیر فارس «کرده و خواستار خودمختاری خوزستان (با نام مجعول عربستان) شدند. آنان تهدید کردند که اگر خواستههایشان عملی نشود، دیپلماتهای ایران را خواهند کشت.
افراد مسلح در این عملیات، 26 نفر از جمله 17 کارمند سفارتخانه، 8 نفر مراجعه کننده و یک مأمور نگهبان انگلیسی را به گروگان گرفته بودند. اشغال سفارت ایران 6 روز به درازا کشید. در طول این حادثه دوتن از دیپلماتهای ایران به نامهای عباس لواسانی و علی اکبر صمدزاده توسط افراد مسلح به شهادت رسیدند.
این ماجرا در نهایت با حمله یک گروه کوماندویی دولت انگلیس به سفارتخانه، 6 مرد مسلح بازداشت شدند. ولی هرگز خبری از محاکمه، مجازات، محکومیت و یا حتی اخراج آنان از انگلستان منتشر نشد؛ این در حالی است که چند روز قبل از این حادثه، انگلستان با تخلیه سفارت خود در تهران، دیپلماتهای انگلیسی ایران را ترک کرده بودند.
در سال 1376 یک مأمور سابق MI6 فاش ساخت که در حادثه اشغال سفارت ایران، پلیس اسکاتلندیارد طراح و برنامهریز اصلی بود. این مأمور انگلیسی که خود در زمان وقوع حادثه مشاور رئیس پلیس اسکاتلندیارد بود گفت که اشغال سفارت ایران در لندن که طی آن دو نفر از دیپلماتهای ایران کشته شدند را رئیس MI6 طرحریزی کرده و اجرای آن را به دست چند تروریست عراقی که دست پرورده سازمان اطلاعاتی انگلیس بودند، سپرده بود.
حذف صدام
از سوی برخی افراد ادعا شده که MI6 در آستانه جنگ با عراق یک عملیات برای همراه کردن مردم با تصمیم دولت و اقناع آنها راه انداخته است که طی آن برخی رسانهها باید گزارشهایی اغراق امیز از توانایی هستهای عراق منتشر میکردند. در گزارشی که در روزنامه ساندی تایمز در سال 2003 منتشر شد، «اسکات ریتر» کارشناس سابق تسلیحاتی ادعا کرد که چنین کمپینی در دهه 90 هم توسط MI6 اجرا شد و حتی از خود او برای مشارکت در آن کارزار استفاده کردهاند.
سیستم امنیت خارجی انگلیس موسوم به MI6 در سال 2012 افشا کرد که تصمیم حذف صدام، 18 ماه پیش از آغاز جنگ آمریکا و متحدان در سال 2003 گرفته شد و هدف نهایی دست یافتن به مخازن عظیم نفتی بود نه کنترل سلاح کشتار جمعی.
در همین باره «العرب آنلاین» به تشکیل گروه ویژهای به نام SIS4 توسط MI6 اشاره کرد که برنامههای حمله به عراق را طراحی کرده و این موسسه اطلاعاتی، مشاور اصلی مقامات آمریکایی و انگلیسی در حمله به عراق در سال 2003 بود.
دخالت در لیبی
«ویلیام هیگ» وزیر خارجه سابق انگلیس در مصاحبهای که در 15 نوامبر 2011 صورت گرفت، نقش پررنگ MI6 در ظهور و افول معمر قذافی دیکتاتور معدوم لیبی را تایید کرد؛ پس از سقوط قذافی و به حاکمیت رسیدن شورای انتقالی، بسیاری از اسناد محرمانه وزارت امنیت لیبی به دست رهبران این شورا افتاد. به همین خاطر MI6 در اولین اقدام این شورا را تهدید کرد که در صورت افشای اسناد (که حاوی اطلاعات جامعی از طرحهای ترور و فسادهای مالی توسط این سرویس امنیتی در همکاری با قذافی بود)، خود را به دردسر میاندازند لذا شورای انتقالی نیز پس از آن هیچگاه در مورد اسناد سخنی نگفت.
روزنامه «دیلی استار» در نوامبر 2011 گزارش داد که ماموران امنیت خارجی انگلیس به همراه فرانسویها به دستگیری سیف الاسلام قذافی کمک کردهاند؛ آنها توانستند در ماموریتی مخفی که عملیات «ایکس» نام داشت با استفاده از فنآوریهای اطلاعات الکترونیکی مدرن پس از گذشت یک ماه که از مخفی شدن قذافی در بیابان ها، محل اختفاء او را بواسطه دو تماس تلفنی که برای اطلاع از ایمن بودن محل اختفاء خود برقرار شده بود، شناسایی کنند.
تشکیل داعش
طبق گزارش منتشر شده توسط اتحادیه عرب در ژانویه 2012، MI6، CIA و موساد نقش اصلی را در برنامهریزی برای نیروهای شورشی سوریه داشتهاند. این سازمانهای اطلاعاتی و در راس آنها MI6 که در ارتباط نزدیک با شورای ملی و ارتش آزاد سوریه و شبه نظامیان اخوان المسلمین مورد حمایت مالی و نظامی رژیم صهیونیستی و دولتهای ترکیه و آمریکا بودند، افراد مورد مورد حمایت خود را به سوریه انتقال دادند.
«وبستر تارپلی» نویسنده آمریکایی و منتقد سیاستهای دولت این کشور در گزارش نوامبر 2013 خود در مورد حوادث سوریه عنوان میکند که تروریستها در سوریه مطابق برنامههای MI6 باید با تک تیرانداز مردم بی گناه را هدف قرار دهند تا بدینوسیله بیثباتی ایجاد شود.
وی در این گزارش اشاره میکند که این یک جنگ داخلی نیست بلکه برقراری جوخههای مرگ و رژه جولان دهی تروریستها است که همانا روش مورد علاقه این سرویسهای اطلاعاتی است.
آگاهی از حمله داعش به عراق
طبق گزارش روزنامه «تلگراف» که در رابطه با حمله داعش به عراق منتشر شده، نیروهای امنیتی کردستان عراق سازمانهای CIA، MI6، و وزارت اطلاعات و امنیت عراق را از حمله قریب الوقوع داعش به عراق با خبر کرده بودند، اما این موضوع خیلی جدی گرفته نشد.
دستگیری جاسوس MI6
ماموران MI6 در سالهای اخیر در ایران نیز به ایفای ماموریتهای خود از جمله نقش آفرینی در ترور دانشمندان هستهای کشورمان مشغول هستند البته حضور و فعالیت آنها توسط سربازان گمنام امام زمان (عج) به صورت دقیق رصد میشود که به عنوان مثال میتوان به دستگیری یک جاسوس MI6 در پاییز 92 در کرمان که بیش از 50 سال سن داشته توسط سربازان گمنام امام زمان (عج)، اشاره کرد.
منبع:دفاع پرس
شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات بر گرفته از خبرگزاری تسنیم، تاریخ انتشار: 17 شهریور 1397 ، کدخبر: 1823280، www.tasnimnews.com
اینکه کم و بیش خبر به گوش ادم میرسه که یه تعداد ایرانی هم با اون ها دارن کار میکنن واقعا تاسف بر انگیزه