شعار سال: پیوند رشتههای دانشگاهی و بازار کسبوکار، یک بحث عمومی در فضای رسانهای/دانشگاهی ایران است. در این مباحث، عموما بر سازوکارها و مولفههای درون رشتهها جهت بهینهسازی آموزشها در جهت تطابق هر چه بیشتر با فضای کسبوکار تاکید میشود. مجمع جهانی اقتصاد اما در گزارش اخیر خود به عوامل کلان و بیرونی اثرگذار بر کسبوکارهای کشورهای مختلف پرداخته است. در این مقاله، ضمن مرور بخش مربوط به ایرانِ این گزارش، نقش علوم انسانی و اجتماعی جهت حل بحرانهای پیش روی کسبوکارهای آینده، تصریح شده است.
مجمع جهانی اقتصاد در جدیدترین گزارش خود تحت عنوان Regional Risks for Doing Business به عوامل اثرگذار بر کسب و کارهای آینده کشورهای جهان پرداخته است. در نتایج این گزارش که از طریق پیمایش از ۱۲ هزار و ۵۰۰ فعال اقتصادی به دست آمده، پرخطرترین عامل اثرگذار بر کسب و کارهای ایران، بحران آب معرفی شده است.
در این گزارش به تفکیک درخصوص مناطق اروپا، اوراسیا، منا، افریقا، آسیای جنوبی، خاورمیانه، امریکای جنوبی، امریکای لاتین به ده بحران اشاره شده است و سپس در جدولی به پنج بحران کشورهای مختلف پرداخته است.
ده بحران خاورمیانه درخصوص کسب و کارهای آینده
آنچه در این گزارش درخصوص خاورمیانه و کسب و کارهای آن گفته شده است، در ده مورد فهرست شده است. ده بحران پیش روی کسب و کارهای خاورمیانه شامل موارد ذیل است:
۱ حملات سایبری
۲ بیکاری و کمبود درآمد
۳ حباب دارایی
۴ شوک قیمت انرژی
۵ تقلب یا سرقت اطلاعات
۶ شکست حکمرانی ملی
۷ شکسن حکمرانی جهانی و منطقهای
۸ بحران مالی
۹ شکست زیرساختهای حیاتی
۱۰ بحرانهای زیستمحیطی
ایران و بحرانهای پنجگانه کسب و کار
درخصوص ایران اما، پنج بحران اثرگذار به ترتیب این طور ذکر شده است:
۱ بحران آب
۲ تورم غیرقابل کنترل
۳ درگیریهای داخلی
۴ بحرانهای مالی
۵ شکست مکانیزمهای مالی/بیکاری و کمبود درآمد
بحران آب و کسب و کارهای آینده در ایران
«آب مایه حیات است»؛ یک گزاره واقعی که از اواسط دهه هفتاد به شکلی شعاری/تبلیغاتی و اینک به صورت یک بحران پرخطر تکرار میشود.
این بار، این گزارش مجمع جهانی اقتصاد بود که دامنه اثرات بیآبی را از بحثهای زیستمحیطی و انسانی ماجرا، به حوزههای اقتصادی و کسب و کارهای آینده کشاند.
در گزارش این مجمع، بحران آب با عبارت «روز صفر» (روزی که شیپور خشکی نواخته میشود) توصیف شده است که عامل مهاجرت و رقابت در رفع نیازهای اولیه خوانده شده است. اما مسئله آب چیست و چطور حل میشود؟
مسئله آب چیست؟
ریشههای بحران آب به افزایش جمعیت ایران برمیگردد. افزایش تصاعدی جمعیت، افزایش تقاضای آب و کاهش سرانه آبِ در دسترس را به دنبال دارد. بنابر اطلاع مجله مطالعات ایرانی وابسته به انتشارات راتلج؛ مصرف خانگی مردم از آبهای زیرزمینی تنها هفت تا هشت درصد است؛ که رقم بالایی محسوب نمیشود. با توجه به اینکه بیشتر مصرف آب ایران در بخش کشاورزی است و مصرف خانگی سهم کمی در استفاده از آب دارد، صرفهجویی مردم ایران تأثیر زیادی بر بحران کمبود آب کشور ندارد. خانهها تنها هفت درصد آب موجود در کل کشور را استفاده میکنند و اگر بیست درصد صرفهجویی در مصرف آنها محقق شود صرفاً ۱٫۵ درصد آب کشور نجات پیدا میکند۲٫
در کناررشد جمعیت، توزیع مکانی جمعیت نیز از عوامل عدم تطابق بین آب در دسترس و تقاضای آب است. نابرابری اقتصادی، فرصتهای شغلی و شرایط زندگی بهتر در مناطق شهری باعث افزایش شهرنشینی و مهاجرت از مناطق روستایی و شهرهای کوچک به مناطق عمده شهری شده است؛ مانند تهران بزرگ، که میزبان ۱۸ درصد از جمعیت کشور است. در حال حاضر، ۷۰ درصد از جمعیت ایران شهرنشین است. توزیع مکانی موجود و افزایش و تمرکز جمعیت در شهرهای بزرگتر که هماکنون نیز برای تأمین آب مورد نیاز خود دچار مشکل هستند، توازن عرضه و تقاضای آب در مناطق شهری را با چالش روبرو کرده است. هشدار در مورد خطر جیرهبندی در عرضه آب در ماههای تابستان در شهرهای بزرگتر رایج است.
سرعت شهرنشینی، مهاجرت به شهرهای بزرگ و توسعه اراضی، مستلزم افزایش مداوم در تأمین آب با رشد سریع تقاضای آب در مناطق شهری است. با گسترش سریع شهرنشینی، تمایل به توسعه بخش صنعت و تلاشها برای شناسایی منابع اضافی تأمین آب، تقاضای آب را افزایش داده است.
علاوه بر کمبود فیزیکی آب برای مصارف خانگی، کشاورزی و صنعتی؛ همچنین بحران آب شامل مسائل متعدد محیطزیستی در کشور نیز شده است.
این، مروری کوتاه بر وضعیت بحران آب بود؛ که خود، باعث برهم خوردن تعادل در زمینههای متعدد از جمله اثر منفی بر کسب و کارهای آینده میشود. برای این وضعیت نگرانکننده چه باید و چه میتوان کرد؟
علوم انسانی و اجتماعی؛ کلید بحران آب در کشور
بنابر برخی منابع۳، بحران آب ایران، ناشی از حکمرانی نادرست و مدیریت سوء تشخیص داده شده است. علاوه بر اینکه این مفاهیم، کاملا در حیطه علوم و مطالعات انسانی و اجتماعی قرار دارند؛ تطبیق حدود زمانی تشدید بحران آب با بیرمق و بینفوذ شدن علوم انسانی و اجتماعی در کشور، همبستگی مستقیم این دو اتفاق را نشان میدهد.
علوم و مطالعات انسانی نهتنها با ترسیم یک مدل استراتژی جامع میتواند آنچه را بینظمی عمومی در اداره علمی کشور (از جمله تخصیص و تقسیم آب) خوانده میشود، تعدیل کند؛ بلکه همچنین در مقیاسهای خرد نیز میتواند کمک شایان توجهی به ذخیره و مصرف بهینه آب کشور کند.
مطالعه خُرد درخصوص آب، به طور مثال میتواند شامل مطالعه موردی دریاچه ارومیه باشد. بحران دریاچه ارومیه از زمانی خود را نشان داد که فعالیتهای انسانی و توسعه سازههای بیرویه در این منطقه، علاوه بر افزایش تقاضای آب، به تغییر اقلیم این منطقه منجر شد (که همین آگاهی را هم مدیون پژوهشهای موسوم به ارزیابی تاثیرات اجتماعی هستیم). همچنین راهحلهای تعدیل بحران آب مثل سیستمهای گردش آب یا سنسورهای بررسی نشت آب، گرچه در وهله نخست پیشرفتهایی فناورانه به نظر میرسند، اما شیوع فرهنگی و کاربرد گسترده آنها، به پشتوانه مطالعات اقتصادی و اجتماعی پرقدرتی که داشتهاند، رقم خورده است.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از وبسایت بردار، تاریخ 19 آذر 97، کد مطلب: -:www.bordar-ensani.ir