شعارسال: پس از پایان جنگ سرد، یورو نقش یاریرسان هژمونی دلار را
بر عهده داشته است. بااینوجود، نشانههایی از تغییر هویدا شده است. به غیر از ثبت
رسمی کانال ویژه مالی اروپا و ایران که اصولاً کانالی یورو پایه است، در اخیراً
شاهد انتشار طرحی غیر الزامآور توسط کمیسیون اروپا بودیم که ناظر بر ارتقاء نقش یورو
در پرداختهای بینالمللی و بسترسازی تبدیل یورو بهعنوان یکی از مهمترین ذخایر
ارزی کشورهای مختلف برای به چالش کشیدن "چیرگی دلار" (1) در عرصه نظام بینالملل
بود.
کمیسیون اروپا، در قالب این طرح، از جمله تلاش برای متقاعد کردن بازیگران بیشتر برای استفاده از یورو در تراکنشها و ذخایر ارزی و شکل دادن به یک نظام پرداخت کاملاً متحد و یکپارچه را هدف قرار داده است. پرسش اینجاست که چه الزامات ژئوپلیتیکی، پیشران اراده سیاسی اروپا در تقویت جایگاه جهانی یورو بوده است و پیامدهای امنیتی آن برای جمهوری اسلامی چیست؟ به نظر میرسد، برخی تعینات ساختاری ازجمله در حوزه تحولات ژئوپلیتیکی برآمده از روی کار آمدن گروه جدید حکمرانی کاخ سفید، اراده سیاسی تقویت جایگاه یورو را در اروپا و همچنین تمایل جهانی استفاده از یورو بهعنوان ارز مبادله و ارز ذخیره را برجسته کرده است. در ضمن، در صورت تحقق سناریوی بینالمللیتر شدن یورو، امنیت ملی جمهوری اسلامی در حوزههایی چون تضعیف رژیم تحریمهای دلار پایه؛ ارتقاء انعطافپذیری نظام مالی بینالمللی و افزایش نقشآفرینی ژئوپلیتیکی اروپا در عرصه نظام بینالملل متأثر خواهد شد.
تغییرات ژئوپلیتیکی مؤثر بر جایگاه یورو
برخی تعینات ساختاری و تغییرات ژئوپلیتیکی، بر عزم اراده اروپا در تلاش برای ارتقاء جایگاه یورو مؤثر بودهاند. نخست آنکه در بافتار تبدیل سیاست اقتصادی آمریکا بهعنوان سلاح سیاست خارجی و امنیتی در دوره زمامداری ترامپ، موقعیت دلار در عرصه نظام بینالملل برای اروپا نه صرفاً مسئلهای اقتصادی بلکه مسئلهای در حوزه ژئوپلیتیک است. درواقع، برای مدتهای طولانی تسلط دلار در عرصه نظام بینالملل برای اروپا در سطح کنونی واجد اهمیت نبود. تسلط دلار برای آمریکا مزایای عمدهای ازجمله استفاده از دلار برای پیریزی رژیمهای تحریم به ارمغان میآورد ولی تا پیش از روی کار آمدن آقای ترامپ، آمریکا از این مزایا به هزینه اروپا استفاده نمیکرد.
عامل ژئوپلیتیکی دیگر، ارتباط وثیق همگرایی دفاعی و امنیتی اروپا با تقویت جایگاه یورو است. دو دیدگاه عمده در خصوص علت گزینش یک ارز بهعنوان پایه ذخیره ارزی کشورهای مختلف وجود دارد. یک دیدگاه بر ظرفیتها و انگیزههای مالی و اقتصادی تمرکز میکند. دیدگاه دوم بیشتر بر عوامل ژئوپلیتیکیِ انتخاب یک ارز بهعنوان پایه ذخیره ارزی متمرکز میشود. (Eichengreen,2018) به این معنا که وقتی مشاهده میکنیم که کشورهایی چون آلمان، ژاپن، عربستان، کره و تایوان، بخش مهمی از ذخایر ارزی خارجیشان به دلار است ولی کشورهایی چون فرانسه، روسیه و چین چنین مسیری را در پیش نگرفتهاند، متوجه این نکته میشویم که عامل ژئوپلیتیکی مهمی چون وابستگی امنیتی به آمریکا، در انتخاب کشورهای گروه نخست مؤثر بوده است. بدیهی است در قالب این نگاه، تغییرات ژئوپلیتیکی در عرصه جهانی چون اتخاذ رویکردهای درون گرایانه تر توسط امریکا میتواند تأثیرات قابلتوجهی بر سهم دلار بهعنوان ارز ذخیره بر جای بگذارد. بهعنوانمثال، بر اساس یک سناریوی محتمل، حتی امکان کاهش سیدرصدی سهم ذخایر ارز دلار در کشورهای از نظر امنیتی وابسته به آمریکا و افزایش سهم دیگر ارزها چون یورو؛ ین و یوان وجود دارد. در این چارچوب، به نظر میرسد همکاریهای همگرایانه تر اروپا در حوزههای دفاعی و عملیات برونمرزی، ارتباطی وثیق با ارتقاء جایگاه جهانی یورو خواهد داشت.
چالشهای ارتقاء جایگاه جهانی یورو
چالشهای ارتقاء جایگاه جهانی یورو ابعاد اقتصادی، نهادی، سیاسی و حتی امنیتی دارد. نخست آنکه، تغییرات سیاستی که فراهم آورنده شرایط لازم برای رشد جایگاه جهانی یورو است با برخی مقاومتهای جدی مواجه است. بهعنوانمثال درصورتیکه یورو به یک ارز ذخیره تبدیل شود، برخی سیاستهای اصلی اتحادیه اروپا باید تغییر کند تا تأثیر منفی بر اشتغال نگذارد. بااینوجود، آلمان در حال بهرهبرداری از یوروی قدرتمند برای حفظ مازاد تجاری و سطح بالای اشتغال خود است. همگرایی ضعیف سیاسی اتحادیه اروپا نیز مسئله قابلتوجهی است. منطقه یورو تا زمانی از نظر سیاسی همگراتر نشود، ارتقاء جایگاه یورو دشوار خواهد بود. درواقع گرچه اتحادیه اروپا در طول 50 سال گذشته بهصورت قابلتوجهی توسط ساختارهای قانونی و یک سری از سیاستها و پراکتیس هایی نهادمند شده است که بهصورت عمیق زندگی روزمره مردم را متأثر میسازد، ولی فاقد یک ساختار شبیه دولت است که در دیگر کشورها حامی ارزهای ملی است.
مقاومت آمریکا در برابر بینالمللیتر شدن یورو نیز نباید از نظر دور داشت. اقتصاد ایالاتمتحده در حدود یک قرن گذشته با استفاده از دو عامل سلطه دلار بر مناسبات اقتصادی جهانی و جذب نیروهای انسانی باکیفیت از سرتاسر جهان امکان باز تجدید و باز اصلاح داشته است. بدیهی است در این چارچوب، این کشور در مقابل تضعیف تسلط دلار سکوت اختیار نخواهد کرد.
بینالمللیتر شدن یورو و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران
امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران در چند حوزه با بینالمللیتر شدن یورو در ارتباط است. نخست آنکه بر اساس دیدگاه بسیاری از اندیشکده های اروپایی، تصمیم آمریکا در خروج از برجام و اعمال فشار آمریکا به شرکتهای اروپایی در اجتناب از تجارت با ایران یکی از عوامل مهم جدی شدن تصمیم اروپا در خصوص کاستن از وابستگی به دلار آمریکا بوده است. درواقع طرح ایدههایی چون سازوکار ویژه مالی اروپا (SPV) (جدا از سطح و عمق عملیاتی شدن آنها)، نخستین گامهای اتحادیه اروپا در برسازی یک نظام اقتصادی یورو پایه هستند. نکته دیگر آنکه، در نگاهی بلندمدت، کنشگری نظامی و امنیتی اروپا در منطقه غرب آسیا با بینالمللیتر شدن یورو در ارتباط است. مسئلهای که نباید از منظر تصمیم سازان کشور به دور باشد. دیگر آنکه، تقویت جایگاه یورو نهفقط برای اروپا که از منظر ارتقاء انعطافپذیری نظام مالی بینالمللی برای دیگر کشورهای جهان ازجمله برای ایران واجد اهمیت شده است. در این نگاه، با خارج کردن دلار از پرداختهای ایران، آزادی عمل ایران در استفاده از درآمدهای حاصل از فروش نفت افزایش مییابد و امکان استفاده از دریافتها و پرداختها و نیز خطوط اعتباری سیستم بانکداری بینالمللی تسهیل خواهد شد. تضعیف رژیمهای تحریم دلار پایه نیز مسئله قابلتأملی است. هژمونی دلار، نقش غیرقابلانکاری در پیریزی رژیمهای تحریم ایران داشته است. درنتیجه، به نسبت توفیق اروپا در برسازی نظامی یورو پایه که ازجمله مبتنی بر استفاده بیشتر از یورو بهعنوان ارز مبادله و ارز ذخیره در عرصه جهانی است، رژیمهای تحریم دلار پایه آمریکا تضعیف خواهند شد.
با وجود اهمیت نکات فوق، اتکای ایران به یورو باید با احتیاط همراه باشد. بهویژه از این منظر که اتخاذ سیاست منطقی در این خصوص، نیازمند دستیابی به تصویری درست و روشن از آینده پروژه اروپا به صورت عام و آینده یورو به صورت خاص است. درواقع گرچه شاهد اراده سیاسی اروپا در بینالمللیتر کردن یورو هستیم، بااینوجود، جدا از مقاومت آمریکا در برابر شکسته شدن هژمونی دلار، اتحادیه اروپا بدون انجام اصلاحات نهادی و یا تأسیس برخی نهادها در حوزه اتحادیه بازار سرمایه، اتحادیه بانکی و اتحادیه مالی و از همه مهمتر ارتقاء همگرایی سیاسی، قادر نخواهد بود که سهم یورو را در عرصه مالی و پولی بینالمللی تا سطح قابلتوجهی افزایش دهد.
پانویس
1- گپ بین یورو و دلار در حوزه ذخایر ارزی در سطح جهانی غیرقابلانکار است. بر اساس گزارش بانک مرکزی اروپا، سهم جهانیِ اوراق بدهی دولتی و ذخایر جهانی ارز به یورو، از حدود 19 درصدِ سال 2016، به حدود 20 درصد در ربع چهارم سال 2017 رسیده است. در همین مدت، سهم دلار از این شاخص، از 65 درصد به حدود 63 درصد رسید. (The European Central Bank, 2018)
منابع
-Eichengreen, Barry, 2018,Mars or Mercury? The geopolitics of international currency choice, Vox, 02 January
-The European Central Bank, 2018, The international role of the euro, June
سایت شعارسال، با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از سایت شمس، تاریخ انتشار:23بهمن1397 ، کدخبر: 182388 : www.npps.ir