بقالیها: حیله اقتصادی فروشگاههای زنجیرهای ما را ورشکست کرد
از سالیان گذشته فعالیت فروشگاههای زنجیرهای در شهرهای بزرگ به ویژه ارومیه به صورت چشمگیری گسترش یافته و هر روز بر تعداد آنها افزوده میشود.
این فروشگاهها در ظاهر محصولات خود را به قیمت ارزانتری به فروش رسانده و با توجه به وضعیت اقتصادی جامعه، خریدار ترجیح میدهد که کالای مورد نیاز خود را از این فروشگاهها تهیه کند.
این در حالی است که بقالیها و سوپریهای ارومیهای از فعالیت این فروشگاهها بسیار ناراضی بوده و فعالیت آنها را سبب کاهش درآمد خود و کاهش اشتغال در شهر عنوان کردهاند.
یکی از فروشندگان جوان در این رابطه گفت: با توجه به اینکه مشتری برای خرید یک کالای خرد، سر ظهر به فروشگاه بزرگ سر نمیزند، از این بابت برای بقالیها مشکلی وجود ندارد اما تاثیر سوء آن است که خریدار همه خریدها و کالاهای اساسی مورد نیاز خود را در فروشگاههای بزرگ زنجیرهای انجام داده و در آن صورت منفعت ما به خطر میافتد.
وی ادامه داد: از سوی دیگر اجناس فروشگاههای زنجیرهای با ما متفاوت است، برای مثال وزن کالاهای آنها کمتر است و حتی خط تولید ماکارونی فروشگاههای بزرگ زنجیرهای با بقالیها فرق دارد چون مال آنها سفارشی بوده و وزن و کیفیت آنها کم است اما متاسفانه مردم به این مسائل دقت نکرده و تنها به ارزانی محصول فکر میکنند.
این فروشنده جوان با اظهار اینکه فعالیت فروشگاههای زنجیرهای در اشتغال نیز تاثیر داشته اظهار کرد: برای مثال اگر فروشگاه زنجیرهای در یک محله وجود نداشته باشد، 10 مغازه بقالی و سوپری بیشتر شده و در هر کدام نیز چند نفر مشغول به کار میشوند.
در ادامه گزارش به یک بقالی دیگر سر میزنیم که خانمی جوان به همراه همسرش در آن حضور دارند این خانم جوان میگوید: همانگونه که میبیند مغازه ما خالی است و فروش نداریم و از زمانیکه در سر کوچه یک هایپرمارکت فعال شده، فروش ما را بسیار کاهش یافته است.
در ادامه یک مرد 70 ساله که به گفته خود سابقه 16 ساله در این کار دارد میگوید: اگر تا دیروز درآمد ماهانه ما یک میلیون تومان بود هم اکنون به 150 هزار تومان رسیده و این اتفاق از چهار سال گذشته که فعالیت فروشگاههای زنجیرهای در شهر ارومیه بیشتر و بیشتر شده رخ داده است.
وی ادامه داد: حتی این مسئله در اشتغال نیز تاثیر داشته چون بنده به غیر از خود دو نفر دیگر را نیز در اینجا مشغول کرده بودم و با این اوضاع مجبورم شدم آنها را بیرون کنم.
این فروشنده تصریح کرد: حتی با این شرایط نمیتوانم از پس هزینههای برق مغازه بربیایم چون هزینه آن هم سه برابر شده و واقعا با این شرایط نمیدانم چکار کنم؟
در ادامه گزارش به سراغ یکی دیگر از سوپرمارکتها میرویم که آقای جوانی در آن مشغول به کار بود وی در مورد اوضاع فروش خود میگوید: متاسفانه فروش ما کاهش یافته و حتی در این محله چهار نفر مغازه خود را بستهاند چون ضررده بود.
وی افزود: حتی من در اینجا هفت نفر را به کار گرفته بودم که به دو نفر کاهش یافته چون فروشگاههای زنجیرهای محصولات خود را با وزن کم و قیمت ارزانتر به فروش میرسانند و شگرد خاصی در فروش دارند.
این فروشنده ادامه میدهد: فروشگاههای زنجیرهای به صورت سفارشی با کارخانهها قرار داد بسته که وزن محصول را کاهش میدهند به گونهای که مشتری متوجه این موضوع نشوند و در حالت کلی یک سرمایهدار باعث بدبختی عدهای میشود!
در ادامه یک فروشنده میانسال که مشغول صحبت با یکی از مشتریها بود با اشاره به اوضاع کسب و کار خود با وجود فعالیت فروشگاههای زنجیرهای میگوید: در وهله نخست مردم از این فروشگاههای بزرگ استقبال خوبی به عمل آوردند چون اجناس در ظاهر به قیمت ارزان به فروش میرسید اما به گفته مشتریان، روز به روز کلک و فریب آنها بیشتر شد چون کالاها از وزن کمی برخوردار بودند.
وی افزود: علاوه بر آن، جنس و کالای فروشی آنها برند یا شناخته شده نبود برای مثال کالای کمتر شناخته شده و بیکیفیت را با قیمت بسیار ارزان به فروش رسانده و کسی که نمیدانست گمان میکرد که از خرید خود سود کرده در حالی که به تدریج متوجه شد جنس خریداری خود کیفیت و وزن استانداردی ندارد.
این فروشنده میانسال بیان کرد: اما خوشبختانه هم اکنون مردم آگاهتر شده که این فروشگاههای زنجیرهای با دوز و کلک جنس خود را به فروش میرسانند.
وی در مورد تاثیر سوء فعالیت فروشگاههای زنجیرهای بر اشتغال گفت: این فروشگاهها باعث شدند که در اطراف این محله، چند نفر کار خود را به کل تعطیل کنند چون سودی برای آنها نداشت و از پس اجاره و هزینههای مغازه برنیامدند چراکه در هر مغازه نیز چند نفر مشغول بودند که با این اوضاع از کار بیکار شدند.
در ادامه یکی از فروشندگان جوان نیز با حالت اعتراض اظهار کرد: فروشگاههای زنجیره ای ما را فلج کردهاند و متاسفانه از هر فروشگاه زنجیرهای نزدیک 40 فروشگاه در شهر شعبه دارند و همانطور که میبینید وسایل مغازه من کم شده و دقیقا از زمانی که آنها در شهر فعالیت میکنند کسب و کار ما نیز کساد شده و در حالت رکود هستیم.
وی افزود: پیش از این در این مغازه دو نفر مشغول بود که به یک نفر کاهش یافته و هماکنون هر راهی را که امتحان میکنم که سر ماه هزینههایم سر به سر شود نمیشود!
در ادامه گزارش به سراغ یک بقالی دیگر میرویم، آقای جوان در حالی که در یک مغازه خالی از مشتری نشسته در پاسخ به سوال ما میگوید: فعالیت فروشگاههای زنجیرهای تاثیر منفی بر درآمد ما گذاشته، برای مثال روی جنسی سه هزار تومان درج شده یعنی برای همه باید سه هزار تومان باشد اما آنها با قیمت دو هزار و 500 به فروش میرسانند چرا؟!
وی افزود: در حالی که مشتری گمان میکند که ما گرانتر و آنها ارزانتر میفروشند و بنابراین از وجهه بقالیها در نزد مشتری کاسته میشود چون فروشگاههای بزرگ با کارخانهها قرارداد میببندد که جنس را ارزانتر و با وزن کمتر تولید کنند و فروش ما نیز از زمان فعالیت آنها یک سوم شده و تنها در فروش سیگار منفعت میکنیم چون فروشگاههای زنجیرهای سیگار نمیفروشند
در ادامه گزارش نیز یک آقای میانسال که در مغازه خالی از مشتری خود نشسته از تاثیر بد فعالیت فروشگاههای زنجیرهای بر اقتصاد و فروش خود میگوید، وی گفت: صاحبان و مالکان فروشگاههای زنجیرهای، سرمایهدارهای بزرگی هستند که به صورت عمده اجناسی را از کارخانه خریداری کرده و تخفیف بیشتری میگیرند اما برای ما که کمتر خرید میکنیم تخفیف و سود کمتری دارد.
وی ادامه داد: هماینک مغازههای دور و اطراف کار خود را تعطیل کرده چون از پس هزینههای خود را برنمیآیند چون به هر سو که بنگری یک فروشگاه زنجیرهای سبز شده است.
در ادامه گزارش به یک بقالی دیگر که سالها سابقه فعالیت دارد سر میزنیم، فروشنده مغازه میگوید: در حالت کلی قدرت خرید مردم به کل کاهش یافته و زمانی فروش ما بسیار فوقالعاده بوده و رونق فراوانی داشت اما متاسفانه ماه به ماه قدرت خرید مردم کاهش یافته چون ماه به ماه تورم اقتصادی وجود دارد.
وی اظهار کرد: متاسفانه فروشگاههای بزرگ زنجیرهای حیله اقتصادی به کار برده و وزن و حجم و کیفیت اجناس آنها کم و در نتیجه قیمت آنها هم ارزان است و تخفیفی که به مشتری میدهند در واقع تخفیف نیست بلکه یک حیله و فریب است تا مشتری جذب و اجناس خود را به فروش رسانند.
این فروشنده ادامه داد: در گذشته در این مغازه دو نفر کار میکردند اما چون فروش به شدت کاسته شده مجبور شدم به تنهایی این مغازه را اداره کنم چون نمیتوانستم حقالزحمهای همکارم را بپردازم.
در ادامه گزارش، یکی از فروشندگان میانسال که با وجود نزدیکی به وقت غروب چراغ مغازه خود را هنوز روشن نکرده است با اظهار تاسف از اینکه درآمد ما بسیار کاهش یافته و از صبح تا شب مشتری خاصی وجود ندارد گفت: متاسفانه روزانه حتی پول کارگر ساده را هم نمیتوانم دربیاورم و روزانه 30 هزار تومان فروش دارم.
وی که بسیار ناامید است ادامه میدهد: تهیه گزارش شما تاثیری در زندگی و کار ما ندارد! چون مسوولان خود از همه چیز آگاه هستند و گمان نمیکنم با این گزارشها، فروشگاههای زنجیرهای را جمع کنند بلکه متاسفانه روز به روز در این شهر مجوز بیشتری برای فعالیت آنها داده و افزایش مییابد.
این فروشنده تصریح کرد: همانطور که میبینید هم اکنون ساعت هشت و نیم عصر است و برای این برق مغازه را روشن نکرده و در تاریکی نشستهام چون از پس هزینههای آن برنمیآیم.
سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری فارس، تاریخ انتشار : اردیبهشت 98، کد خبر:13980219000047 ،www.farsnews.com