پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۲۳۸۳۴۸
تاریخ انتشار : ۱۹ مهر ۱۳۹۸ - ۲۳:۲۱
چرا ایرانیانی که ساکن کانادا، امریکا یا کشورهای اروپایی هستند در مقایسه با زمانی که در ایران بودند با خواندن اخبار حوادث و آسیب های اجتماعی، پریشان خاطر نمی شوند و احساس ناامنی نمی کنند؟

شعارسال: چرا ایرانیانی که ساکن کانادا، امریکا یا کشورهای اروپایی هستند در مقایسه با زمانی که در ایران بودند با خواندن اخبار حوادث و آسیب های اجتماعی، پریشان خاطر نمی شوند و احساس ناامنی نمی کنند؟

مادر 25 ساله متهم است که فرزند خردسالش را به قتل رسانده است/ زن 32 ساله ای که در اتوبوس موبایل آیفون یک معلول ویلچرنشین را سرقت کرده بود دستگیر شد/ مرد 29 ساله ای که به بهانه نوسازی خانه سالمندان از آنان کلاهبرداری می کرد دستگیر شد/ دو دانش آموز 15 و 18 ساله در مقابل مدرسه، دانش آموز 14 ساله دیگری را در مقابل چشمان مادرش، با ضربات چاقو به قتل رساندند/ سارقان مسلح با تهدید یک نوجوان از او خواستند تا هدفون گران قیمت خود را به آنها بدهد/ مردی که به هنگام رانندگی پرسرعت با ماشین پلیس برخورد کرده بود متواری شد.

در همین چند خبر کوتاه از قتل فرزند توسط یک مادر جوان گرفته تا سرقت مسلحانه از شهروندان، از قتل سایر شهروندان گرفته تا کلاهبرداری از آنان به چشم می خورد. آنچه خواندید اخبار فقط چند روز کشور کاناداست. تصور نکنید که این حوادث صرفا مختص کاناداست و در امریکا، آلمان، انگلیس، هلند و یا اتریش رخ نمی دهد. هدف از بیان این اخبار آن نیست که به شما گفته شود اگر می خواهید به کانادا مهاجرت کنید کاملا در اشتباهید و یا اگر مهاجرت کرده اید به کشورتان بازگردید و یا کانادا را به مقصد کشور دیگری ترک کنید. ولی با خواندن این اخبار می توانیم به اندازه کافی شواهد و دلایل داشته باشیم تا نگران شویم و خودمان را به دامان اضطراب بسپاریم. هر روز با خواندن چنین اخباری می توانیم به جهان بدبین شویم و درباره ترس ها و نگرانی هایمان با دیگران حرف بزنیم و بعد از سلام به دوستمان بلافاصله جمله بعدی مان این باشد که «شنیدی چی شده؟».

به راستی پرسش آن است که چرا ایرانیانی که ساکن کانادا، امریکا یا کشورهای اروپایی هستند در مقایسه با زمانی که در ایران بودند آنقدرها ناآرام و مضطرب نیستند؟ چرا با خواندن چنین اخباری که ممکن است هر فردی را مشوّش کند آنان آنطور که انتظار می رود پریشان خاطر نمی شوند و احساس ناامنی نمی کنند؟ البته قبل از ادامۀ بحث باید تأکید شود که نهایت ساده اندیشی است اگر نویسنده این متن به عنوان یک جامعه شناس بخواهد بگوید که از نظر آسیب های اجتماعی یا وضعیت اقتصادی و اجتماعی جامعه، ایران با کانادا یا آلمان یا اتریش هیچ فرقی ندارد. هدف این متن بیان این نکته نیست و امیدوارم نویسنده متهم به این ساده اندیشی نشود. و اما درباره پرسشی که طرح شد چند فرض جامعه شناختی می توان در این خصوص داشت. این مفروضات جامعه شناختی البته، با واقعیت زندگی ایرانیان بیگانه نیست چرا که حدود یکسال است که در قالب مصاحبه های مختلف با ایرانیان مهاجر، تجارب و زندگی جدید آنان را مطالعه می کنم.

یکی از تغییراتی که در گروهی از ایرانیان مهاجر رخ می دهد جابجایی از موضع «سرزنش سیستم» به موضع «سرزنش قربانی» است. منظور آنکه، برای مثال اگر آنان در خیابان های شهرهای ایران یک بی خانمان یا روسپی ببینند عمدتا حکومت و حاکمان را برای آن سرزنش می کنند ولی در خارج از ایران کارتن خوابی یا روسپیگری یک «choice»( انتخاب ) تلقی می شود، به این معنا که فرد می توانست انتخاب کند که زندگی بهتری داشته باشد ولی خودش با تصمیم های غلطی که در طول زندگی اش داشته، چنین سرنوشتی را انتخاب کرده است. جابجایی از سرزنش سیستم به سرزنش فرد مهمترین تغییری است که باعث می شود ایرانیان با برخی از آسیب های اجتماعی جوامع جدید کنار بیایند و شاید به همین دلیل به تدریج با مشاهده بی خانمان هایی که در مقابل شعب مک دونالد نشسته اند تا دیگران برایشان غذا بخرند، و یا با مشاهده معتاد دائم الخمری که با فریاد های هراس آور به زمین و زمان ناسزا می گوید، دیگر مانند ایران ناراحت نمی شوند.

تغییر دیگری که اتفاق می افتد آن است که فرهنگ فردگرائی حاکم بر آن جوامع، فرد مهاجر را با خود همراه می کند. در واقع ایرانیان در ایرانِ جمع گرا به دیگران و سرنوشت آنان بیشتر فکر می کنند. آنان خود را در یک شبکه روابط اجتماعی تصور می کنند و به تغییرات اطراف شان توجه دارند. ولی در جامعه جدید، پیشبرد امور فردی، موفقیت فردی، حال خوب فردی، خوشبختی فردی، تمرکز بر کار خود و شکوفایی فردی در اولویت قرار دارد. آدم ها آنقدر در یک مجرا یا مسیر مشخص برای پیشرفت قرار می گیرند که دیگر چندان نمی توانند به دنیای اطراف یا دیگران فکر کنند چرا که یک ثانیه نیز نمی خواهند از رسیدن به موفقیت فردی عقب بمانند. در نتیجه ایرانیان مهاجر راحت تر از کنار آسیب های اجتماعی جوامع جدید عبور می کنند.

به عنوان سومین عامل، باید به شکل نگرفتن «حس در خانه بودن» اشاره کرد. بیشتر ایرانیان مهاجر در جوامع مقصد، مدام با حس مهمان بودن روزگار می گذرانند. گویی مسافرند و چمدانی که با آن مهاجرت کرده اند به زودیِ زود به کارشان خواهد آمد. همراه بودن این حس همیشگی با آنان باعث می شود تا همیشه «نگاه سکوریتی» به آن جوامع داشته باشند. به این معنا که مسائل آن جوامع را نه از نزدیک و بدون فاصله بلکه از پشت شیشه های سکوریتی ببینند. آنان مسائل آن جامعه را مسأله آن جامعه می دانند و نه مسأله خودشان. شاید به همین دلیل است که برخی از مهاجران با نگرانی از طریق شبکه های اجتماعی از نویسنده این سطور درباره مادری که در یکی از شهرهای کوچک ایران فرزندش را به قتل رسانده است سوال می کنند و جالب آنکه وقتی به آنها می گویم که دیروز در شهری که شما سکونت دارید دقیقا همین اتفاق افتاده است در نهایت می گویند که من دلواپس کشور خودم هستم.

در نهایت باید از مهارتی گفت که پس از مهاجرت در ایرانیان شکوفا و تقویت می شود و آن دیدن قسمت مثبت قضایا یا همان مثبت اندیشی است. بی اساس نیست اگر بگوییم که مهاجرت دشوارترین تصمیم زندگی است. فرد مهاجر با تغییر محل زندگی خود بسیاری چیزها را از دست می دهد که یکی از آنها سرمایه اجتماعی است که طی سال ها شکل گرفته است. در شرایط جدید یک صحنه یا خبر آزاردهنده یا غمناک بسیار کوچک هم می تواند او را به قعر افسردگی و غربت زدگی سوق دهد. در نتیجه بخشی از مهاجران تمرین می کنند تا اخبار بد را نخوانند و اگر هم بخوانند از آن بگذرند. آنان تمرین می کنند که در حوادث بد به هیچ وجه مکث نکنند. قرار نیست آنان در آنجا مانند ایران باشند.

*دکتر فردین علیخواه، جامعه شناس و استاد دانشگاه


شعار سال،با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته ازخبرگزاری خبرآنلاین ،تاریخ انتشار: 19 مهر1398،کدخبر: 1309321،www.khabaronline.ir

اخبار مرتبط
خواندنیها و دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین