با این حال بازهم میتوان در ایران، پیش از رسیدن به نقطه غیرقابل برگشت، این تاراج منابع داخلی را به حداقل رساند و حداقلی از آن را برای آیندگان نگه داشت؟ مانند آب که با برداشتهای بیرویه از سفرههای زیرزمینی ذخایر چند میلیون ساله آنها را به خیار، گندم، پسته یا برنج تبدیل کردهایم اما فکری به حال فرونشستها، ویرانی بعد از آبادانی کاذب به ذهنمان رسیده است؟
تا پیش از سیل نوروزی 98، صدای برخی نخبگان و دلسوزان از هدررفتن منابع آبی کشور یا لزوم تغییر نگاه به حمکرانی آب، حق محیط زیست و تبعات تغییر اقلیم بلند به نظر میرسد و بعضی تربیونهای رسمی هم همراه با آنان از تغییر در نگاه به مقوله مصرف آب سخن میگفتند، با این حال سیل که آمد، دوباره زبان سد سازان بر منتقدانشان باز شد، هر کجا زمینی بود و مختصر آبی، زیرکشت رفت، انگار که عطش کشت و کار کشور را فراگرفته باشد و هر سال هم ترسالی!
حالا چه باید کرد، آیا منتظر خواهیم ماند تا تغییر اقلیم کشور را شخم بزند، هنمانگونه پیشبینیها قم مانند شدن کرج و کویته شدن مشهد سخن میگوید یا تدبیری واقعی و نه از جنس شعار به کار خواهد آمد تا چشمانداز تیره فردا، کمی روشن شود؟ در همین زمینه اما گفتگویی صریح داریم با چند تن از کارشناسان امور آب در کشور تا پاسخهایی جدی به پرسش از آب، کاشت و آینده منابع آبی را با شما خوانندگان به اشتراک بگذاریم. در همین راستا با مهدی بصیری و حمید رضا قلمکاری میزگردی داشتهایم که در ادامه میخوانید؛
ما سالانه چه حجمی از منابع آبی زیرزمینی خود را مصرف میکنیم، و چه حجم از مصرف به چرخه طبیعت بر میگردد؟
بصیری: اطلاعات از کل کشور نداریم در این خصوص آمار صحیح هم در جایی ثبت نشده بنابراین نمیتوانیم اظهارنظر کنیم اما آنچه قابل مشاهده است پیش از آن میزان که تغذیه میشود برداشت داریم و در حال تخلیه آبهای زیرزمینی هستیم.
قلمکاری: مطابق با آمارهای ارایه شده میزان مصرف آب در کشور از منابع تجدیدپذیر به بیش از 110 َدرصد رسیده است. حال آن که بر اساس معیارهای جهانی اگر کشوری بیش از 40 درصد از آبهای تجدیدپذیر خود را مورد استفاده قرار دهد آیندهای بحرانی را برای خود رقم زده است.
آیا میتوان امیدوار بود آنچه امسال ترسالی خوانده شد، در سالهای دیگر نیز تکرار شود؟ با توجه به این نااطمینانی و ناپایدار بودن شرایط بارش، چگونه است که بسیاری در این کشور، الگوی کشت و مصرف آب خود را مانند جایی در نظر گرفتهاند که ذخایر بیپایان در اختیار دارد؟
بصیری: نمیتوانیم پیشبینی کنیم آنها هم که با دستگاههای مدرن مباحثی را اعلام میکنند خیلی صحیح هم نیست اما آنچه نوسانات بارندگی در آینده چه سالهای پربارش یا کمبارش این تغییرات سالیانه بیشتر خواهد بود.
قلمکاری: در سالهای اخیر با افزایش مصارف بر منابع آب و تشدید تغییرات اقلیمی مساله استفاده بهینه از منابع آب و اصلاح الگوی کشت بیش از پیش اهمیت خود را بازیافتهاند و امروزه کمتر کسی است که نسبت به این موضوع آگاه نباشد. اما امروزه با عدم تناسب سرعت اصلاح الگوی کشت، با سرعت کاهش منابع آبی روبه رو هستیم؛ که این مهم نیازمند تقویت مدیریت بخش کشاورزی است.
وزارت جهاد کشاورزی و اصولا دولت چه مسوولیتی در برابر منابع آبی و خاکی کشور دارند؟ آیا میتوانند در مساله سطح زیرکشت، الگوی مصرف آب و جلوگیری از تبعات غیرعلمی، دخالت کند یا تصمیمساز باشد؟
بصیری: با وجود اینکه وظیفه توزیع و برنامهریزی آب در بخش کشاورزی برعهده وازرتخانه جهاد کشاورزی است اما اکنون این وزارت نقشی در چنین زمینههایی ندارد و تقریبا تمام آن در دست وزارت نیرو است. میتواند نقش مطلوبی داشته باشد اما اقدامات و پیشنهادات آنها برای سیستمهای آبیاری در تمام نقاط کشور مناسب نیست. برای نمونه آبیاری بارانی را در مناطق خشک با ارایه تسهیلات توصیه میکنند اما این کاملا خلاف محسوب میشود یعنی نقض قرض است. زیرا مصرف آب را به علت تبخیر زیاد بالا میبرد.
اکنون اراضی کشاورزی با افزایش بهرهبرداران، کوچک و خرد شده و مدیریت اینگونه مسایل بسیار مشکل است اما میتوانند با اعمال سیاستهای حمایتی و اقتصاد، پرداخت و عدم ارایه یارانه، افزایش یا کاهش قیمت برق و واردات اقداماتی را اجرایی کنند. بیش از ظرفیت کشورمان مصرف داریم، مصارف اکولوژیک (خاک و آب) در کشور کمتر از این است که اکنون در حال استفاده آن هستیم. زیرا با تخریب جنگلها و مراتع فرسایش خاکهایمان افزایش مییابد. در برخی مواقع وزارت کشاورزی برنامههایی اعلام میکند مثل کشت درخت در اراضی شیبدار که خودش عامل تصرف زمینهای ملی، شخم زدن مراتع، تخریب منابع طبیعی و ایجاد فرسایش است.
قلمکاری: خط مشیهای مربوط به حوزه آب و خاک از سوی وزرات جهاد کشاورزی و وزارت نیرو اعمال میشود و هر وزارتخانه بر اساس حیطه فعالیت، طرحهایی را در چهارچوب قانون تدوین و پس از اخد تاییدات لازم در سرتاسر کشور اجرا میکنند. میتوان گفت دولت با توجه به اینکه تخصیص منابع آبی و خاکی و همچنین نظارت بر نحوه استفاده از آن را انجام میدهد داری یک نقش محوری است.
بدیهی است در این راستا طرحها و برنامههای ابلاغی که بر اساس معیارهای توسعه پایدار تدوین شوند به حفاظت از منابع آب و خاک منجر خواهد شد و طرحهایی نظیر توسعه 500 هزار هکتاری باغات دیم در ارضی شیبدار که از این مزیت برخوردار نیستند ما را به سوی تبعات محیط زیستی نظیر فرونشست زمین، کاهش سفرههای آب زیرزمینی، ایجاد کانونهای ریزگرد و ... سوق خواهد داد.
با توجه به پیشرفتهای فناوری در دهه اخیر، چرا هنوز نوعی سیستم پایش منابع آبی و سطوح زیرکشت در کشور وجود ندارد تا هماهنگیهای لازم برای احصای نیاز غذایی مردم را انجام دهد و به نوعی از الگوی کشت ناهمگون با نیازهای بازار و جامعه مخاطب جلوگیری کند؟
بصیری: الگوی کشت را کسی نمیتواند کنترل کند و تمام این تلاشها بینتیجه مانده است زیرا اقتصاد و میزان آب در دسترس الگوی کشت را تعیین میکند. اکنون با افزایش تعداد بهرهبردارها کنترل آنها هم بسیار مشکل گردیده و هدایت از طریق اقتصاد میتواند انجام شود. اکنون که مصرفمان افزایش یافته اساسیترین اقدام فرهنگسازی در مصرف کننده و تولیدکننده است و چنین اقدامی با برنامهریزی بسیار عملی و دولتی از لحاظ روان شناختی و اقتصادی باید اجرا شود.
از سوی دیگر درصدد خوکفایی در تولید تمام محصولات هستیم که این اقدام درستی نیست مزیتهای نسبی در برخی محصولها داریم اما نمیتوانیم در همه کالاها خوکفایی داشته باشیم. از طرفی هم در شرایط فعلی با گرانی ارز و دلار به فکر صادرات محصولات کشاورزی چه قانونی و چه قاچاق افتادهایم و این هم نقش دارد در الگوی کشت و مصرف آب و غیره. اکنون دلاری که برای صادرات میوهجات پرداخت میشود بسیار مقرون به صرفهتر و بسیار ارزانتر از آب است بنابراین مساله پیچیدهای بشمار میآید. در یک کلمه باید از آب و خاک کشورمان درست استفاده کنیم و مدیریت آنها چنانچه به درستی اجرای گردد چگونگی الگوی کشت در مراحل بعدی قرار میگیرد.
قلمکاری: گستردگی بخش کشاورزی، سنتی بودن و خرده مالکی، عدم یکپارچگی اراضی کشاورزی، واگرایی زیر بخشهای کشاورزی و کمبود اعتبارات کافی در این زمینه نقش دارند. البته استفاده از تکنولوژیها آغاز گردیده است و امیدواریم در آینده نزدیک با طرحهای ملی مثل کاداستر و طرحهای GIS به این مهم دست یابند.
اگر حوزه مصرف آب و تقاضا برای آن در چارچوب فعلی جوابگوی فشارهای اقلیمی نیست و ذخایر ما در مرحله ورود به وضعیت غیرقابل تجدیدپذیری هستند، چه اصراری بر گسترش الگوی تولید سنتی محصولات کشاورزی وجود دارد؟ برای نمونه شرق اصفهان با جاری شدن مقطعی زایندهرود، شاهد کشت بیرویه هر محصول آببر شده که معلوم نیست در آینده نیز نیازهای خود را بتواند تامین کند یا نه! آیا حاکمیت نمیتواند سیستم نظامات حکمرانی آب در کشور را احیا کند تا هر کس براساس نیاز واقعی و پرداخت هزینه آن برداشت آب داشته باشد؟
بصیری: اولا کشاورزی سنتی الزاما کشاورزی اشتباهی نیست زیرا از گذشتههای دور این نوع کشتها پایدار بوده است. هنگامی که صنعت، دستگاههای مدرن پمپ و غیره وارد کشاورزی میگردد چنانچه علم و کنترل آنها را نتوانیم در دست بگیریم چنین بلاهایی بر سر کشورمان میآید. مثلا وزارت جهاد کشاورزی برای هدایت آب به سمت کوهها، تخریب مراتع، فرسایش شدید و مصرف بالای انرژی و برق یارانه پرداخت میکند زیرا با پول نفت و یارانه درصدد تشدید تخریبها هستیم. تمام این موارد باید درست شود. خیر در مناطقی کشاورزان حقآبه کشاورزی، تاریخی و قانونی دارند که براساس سهمیه خودشان حتی بدون چاه کشت داشتهاند اما با سدسازی توهم فراوانی آب، توسعه صنعت، کشاورزی، افزایش جمعیت رخ میدهد بنابراین ما با دخالتمان در طبیعت تعادل طبیعی آن را به هم زدهایم بدون اینکه تعادل مدیریت عملی پایدار را برای این سیستمها برقرار کنیم بنابراین جریانی به وجود آمده که با الگوگیری باید مصارف را به حداکثر برسانیم.
یکی از مشکلات اساسی موضوع آب در سالهای اخیر استانی شدن مدیریت آب است که در تمام ایران مسایلی بسیاری را ایجاد کرده که در رودخانهها و کوهستانها آب را تا ارتفاع 700 تا 800 متر پمپاژ میکنند و پایین دست را که حقآبه و زمینهای حاصلخیز داشتهاند بدون آب کردهاند و این مناطق با نبود آب برای کشاورزی چاههای آنها خشک شده و از طرفی هم آبهای زیرزمینی با عدم تغذیه رو به اتمام است.
برنامههای ما براساس این نبوده که نتایج برنامهها چیست بلکه برطبق نظریهها کارشناسی نشده بود. مثلا فلان منطقه سد بزنیم و با احداث آن پول هنگفتی هم به دستمان میآید و بگویم که این میزان آب هم جمعآوری کردیم. و اینکه چه بلایی بر سر پایین دست، تالابها، رودخانه، آبهای زیرزمینی و کشاورزی آمده هیچگونه مسوولیتی نداریم.
قلمکاری: اصراری به استفاده از الگوی تولید سنتی وجود ندارد بلکه بسترسازی و زیرساختهای لازم برای ورود به کشاورزی مدرن باید بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد. هیچ کشاورزی در مقابل درآمد بیشتر از طریق دانش روز مقاومت نمیکند، آنچه باید مدنظر قرار گیرد این است که کشاورز از تامین هزینه تجهیزات مدرن بر نمیآید و از آنچه در دانشگاههای کشاورزی تدریس میشود اطلاع کافی در دسترس ندارد و نیازمند حمایت است.
در خصوص شرق استان اصفهان مبنی بر کشت بیرویه هر محصول آب بر در شرق استان اصفهان نیز باید گفت بر اساس مشاهدات میدانی عمده اراضی این منطقه در این زمان به کشت محصولات کم آب بر اختصاص دارد.
مدیریت آب کشور به خصوص در حوضه آبریز زاینده رود نیاز به شفافیت و مشخص شدن مصارف دارد که در این راستا کمیسیون کشاورزی، آب و محیط زیست دوره هشتم اتاق بازرگانی اصفهان در سال 94 طرح ایجاد کارگروه ملی نجات زایندهرود از سرآب تا پایاب را ارایه کرده است که در هیات دولت به تصویب رسیده و در صورت تنفیذ اصل 138 قانون اساسی به آن میتوان امیدوار بود که از ریسک سرمایهگذاری در این حوضه کاسته شود.
در سالهای اخیر در رابطه با موضوع آب مجازی و لزوم کاشت محصولات پر آببر در سرزمینهای دیگر و انتقال محصول آن به کشور، صحبتهایی صورت گرفته، تا چه حد میتوان به چنین طرحهایی و احتمال عملی شدن آنها امیدوار بود، آیا این طرح بدون اجرای طرحهای بالادستی در اصلاح الگوی کشت حاصلی دارد؟
بصیری: در کشورهایی مثل کره جنوبی، چین، عربستان و غیره این اقدامات اجرایی شده اما در برخی مناطق یا با مقاومت مردم روبهرو شدند و بعضی کشورها هم موفق نشدهاند اما در ایران به تازگی آغاز کردند که حمایت هم از این برنامه در کشورمان نمیشود البته مشکلات خاص خودش را دارد چنانچه چنین کشتهایی جوابگو باشد درصد اندکی از محصولات را در بر میگیرد. معتقدم الگوی کشت را نمیتوانند اجرا کنند عملی نیست سالهاست میگویند الگوی کشت اما اقدامی عملی اجرایی نشده است. الگوی کشت را با اقتصاد میتوانیم درست کنیم بنابراین اقتصاد کشاورز بستگی به نوع کشت دارد و نوع کشت را براساس اقتصاد روز تعیین میکنند. به دلیل عدم اجرای تنظیم بازار که برعهده وزارت جهادکشاورزی است نوسانات تولید محصولات کشاورزی در کشورمان بسیار بالاست و بخشی زیادی از محصولات پس از برداشت از بین میرود.
قلمکاری: کشت فراسرزمینی از جمله مهمترین راههایی است که دولتها برای تامین امنیت غذایی مردم خود و کاهش آسیبهای محیط زیستی به آن پرداختهاند و در کشور ما نیز نمونههای موفقی وجود دارد. به عبارت دیگر کشت فراسرزمینی سالهاست که نتایج مثبت خود را به اثبات رسانده و امروزه بسترسازیهای لازم و حمایت دولت از سرمایهگذاران این بخش وجود دارد. در این زمینه نیز کمیسیون کشاورزی، آب و محیط زیست دوره هشتم اتاق بازرگانی کشورهای هدفی را مورد بررسی قرار داد که سرمایهگذاران میتوانند به مطالعات صورت گرفته دسترسی داشته باشند.
به نظر میرسد نوعی تعارض میان آنچه امنیت غذایی در قالب خودکفایی خوانده میشود با صیانت از منبع آبی و حقآبه محیط زیست و البته آینده میان مدت اقلیمی کشور وجود دارد؟ چه راهکاری برای رفع این تناقضها و تعارضها وجود دارد؟
بصیری: در این مبحث برای محصولی امتیازاتی را قایل میشوند که با چنین شرایطی تولید کالایی بالا و محصول دیگر پایین میآید. ما امکانات تولید موادغذایی به صورت وسیع را نداریم باید شرایط را طوری محیا کنیم که بتوانیم آب و خاک کشورمان را حفظ نمایم. مثلا در خوزستان نیشکر میکارند که اقدامی بسیار اشتباه است زیرا نیشکر در هر هکتار 54 هزار مترمکعب آب مصرف میکنند در حالی که کشت گندم در اصفهان 6 هزار مترمعکب و در خوزستان در هر هکتار 10 هزار مترمکعب آب صرف میگردد. کشت باید مناسب با وضعیت اقلیم باشد. مثلا در کشورهای برزیل، فلیپین و کوبا کشت نیشکر با آبیاری باران، دلتا رودخانه و جر و مد صورت میگیرد.
قلمکاری: از منظر علمی امنیت غذایی و حفاظت از منابع طبیعی با هم هیچگونه تعارضی ندارند. به عبارت دیگر استفاده بیرویه از منابع طبیعی خود سدی در مقابل امنیت غذایی است چرا که در این صورت امکان تامین امنیت غذایی در دراز مدت از بین میرود. چنانچه در کشوری بین این دو تعارضی مشاهده میشود مولود عدم توجه به مولفههای توسعه پایدار است چرا که توسعه پایدار با حفاظت از زمین، آب و ذخائر ژنتیکی گیاهی و جانوری همراه است، تخریب زیست محیطی به همراه ندارد، از فناوری مناسب استفاده میکند، از نظر اقتصادی بالنده و پایدار و از نظر اجتماعی مورد قبول است. پرداختن به توسعه پایدار تنها راه حل این تناقضها و تعارضهاست. از پیامدهای توسعه پایدار نیز اشتغال پایدار است.
چگونه میتوان به مرحله تولید صنعتی محصولات کشاورزی قابل رقابت در بازار و البته نامتعارض از حفظ محیط زیست رسید؟ آیا ارادهای برای نیل به این مقصد وجود دارد؟
بصیری: امکان دارد کشت صنعتی برای کشاورزی مطلوب باشد اما برای کل کشور مناسب نباشد. اکنون که کشت سنتی تقریبا منسوخ شده و جای آن را نیمه صنعتی و کاملا صنعتی در زارعتهای بزرگ گرفته بیشتر اقلام آن اعم از تهیه سم، علف کش، کودشیمیایی و تراکتور وابستگی به خارج از کشور دارند. اما کشت سنتی خودگردان بود شاید تولید به صرفه نبوده اما تولیدات پایدار و از هزینههای کمتری برخوردار بود اما نمیتوانیم تمام کشاورزی را به سنتی و صنعتی تقسیمبندی کنیم زیرا دانش بومی اهمیت خاصی دارد که اکنون به دلیل عدم کارایی مناسب نسل آینده به آنها منتقل نخواهد شد. اما تمام صنایع به هم وصل هستند و دولت میتواند با ارتباط قوی با بهرهبرداران و علوم دیگر اقدامات مهمی را اجرایی کند تا از منابع کشورمان بهرهمندی مناسبی داشته باشیم.
قلمکاری: تولید محصولات صادرات محور با بهرهوری در تولید، رعایت استانداردهای بین المللی و افزایش درآمد ارزی همراه است و طبیعی است که هم دولت و هم بخش خصوصی علاقهمند به تحقق آن باشند اما زمانی میتوان به این هدف دست یافت که کشاورزی به معنی واقعی کلمه به عنوان محور توسعه قرار بگیرد؛ و بخشهای چهارگانه کشاورزی از طریق تشکلها و تعاونیهای قوی انسجام لازم را پیدا کنند همچنین نتایج حاصل از کاداستر اراضی کشاورزی شناخت جامع در مورد مدیریت اراضی قابلیتدار برای ایجاد ملزومات و زیرساختهای متناسب با صادرات محصولات کشاورزی را میسر میکند.
بخش خصوصی و نهادههای وابسته به آن، هنوز نتوانستهاند پارادایمهای هماهنگی برای خود در عرصه تولید محصولات مرتبط با آب پیدا کند، شرایط کم آبی کشور را بر نوع کشت، الگوی مصرف و همچنین قیمت تمام شده کالا منطبق کند! آیا بخش خصوصی خواهد توانست در آینده رابطه منطقی بین خود، محیط زیست، تولید بهرهورانه و البته رانتهای موجود در عرصه کشاورزی پیدا کند و به کلام دیگر، گفتمان کشاورزی پایدار را وارد عرصه اقتصاد کند؟
بصیری: معتقدم، برای اینکه قیمتگذاریها، یارانهها و تسهیلات در دست دولت است پس میتواند مردم را به سمت جریانی سوق دهد اما بخش خصوصی اگر در زمینه صنایع کشاورزی و دیگر محصولات آن وارد شود میتواند به عدم خروج ارز از کشور کمک کند. از سوی دیگر یکسری از مهندسان مشاوره با مطالعات اصولی و علمی به دولت برنامه دهند نه اینکه هرچه وزارتخانهها میخواهند آنها را استخراج کنند.
از جانب دیگر، هنوز سدسازی در قامت صنعتی جذاب و پولساز علی رغم نظرات بسیاری از نخبگان علمی، در نظر دولتمردان راهگشا محسوب میشود! فکر میکنید چگونه میتوان میان حامیان و مخالفان منطقی این دو دیدگاه گفتگویی را برقرار کرد که نتیجه آن، حفظ محیط زیست، حفاظت از منابع آبی و رفع دغدغههای سد سازان برای سالهای ترسالی و ایجاد ذخایر آبی مطمین و در دسترس باشد؟
بصیری: اقدام خاصی دیگر نمیتوانیم انجام دهیم زیرا سدهای بسیاری احداث کردهاند که بلای تالابها و رودخانهها شدند. معتقدم سد در شرایطی باید ساخته شود که فقط نیاز آب شرب منطقهای را تامین کنیم نه برای توسعه کشاورزی، صنعت و توسعه شهرنشینی. اکنون برای تامین آب پایتخت از پنج منطقه آب کشاورزی گرفتهاند که با مصرف آن را به فاضلاب تبدیل میکنند. معتقدم بودجه کشور نباید برای سدسازی صرف شود باید حقآبه محیط زیست، منابع طبیعی، تالاب، رودخانه و کشاورزی را بدهند و آب را فقط برای شرب در سدها جمعآوری کنند.
شعار سال،با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از پایگاه خبری تحلیلی احتساب ،تاریخ انتشار: 20 مهر1398،کدخبر:3326 ،www.ehtesab.ir