شعارسال: مسعود فروغی، سردبیر روزنامه «فرهیختگان» در سرمقاله روزنامه نوشت: جناب آقای منتظری، دادستان کل کشور اخیرا در تحلیل ماجراهای پس از گرانی بنزین در آبان 98 به قطع شدن اینترنت پرداخته و از وزیر ارتباطات بهخاطر تعلل در قطع آن گلایه کرده است. عبارتی که وی به کار برده در شبکههای اجتماعی بازتاب زیادی داشت، او با اشاره به انتشار محل برخی تجمعها در فضای مجازی گفته: «ما فریاد میزنیم که آقای وزیر ارتباطات، این مسیر جهنمی فضای مجازی که دارد مملکت را به آشوب میکشد، ببند. چرا باید با ۴۸ ساعت تأخیر فضای مجازی بسته شود؟» بازنشر گسترده اظهارات جناب دادستان با عنوان «مسیر جهنمی فضای مجازی» در محیط اجتماعی به معنای مخالفت یکی از مسئولان بلندپایه دستگاه قوه قضائیه و نظام سیاسی کشور با «فضای مجازی» تعبیر شد. سادهتر اینکه این اظهارات جناب منتظری، متاسفانه تصویری که رسانههای ضدانقلاب از جمهوری اسلامی در مخالفت با مظاهر آزادی میسازند را برای مخاطب میلیونی آن نزدیک به واقعیت میکند. شاید گفته شود منظور دادستان چیز دیگری بوده است، اما نمیتوان جنابشان را ضمیمه هر صفحه خبر کرد و توضیحات تکمیلی داد. چرا اینگونه تحلیلهای خطرناک هربار بعد از وقایع اجتماعی زمینهساز موج منفی علیه حاکمیت میشود؟
اول: وقایع آبان 98 پس از گرانی یکباره بنزین با تصمیم سران قوا، تحولات بزرگی در محیط سیاسی اجتماعی ایران به وجود آورد، هنوز بحثهای صورتگرفته درباره ابعاد پشت پرده زیادی از این تصمیم که از سوی دولت روحانی پیگیری و اجرا شد، مبهم است. گفته میشود نهادهای امنیتی در دولت و خارج از دولت به رئیسجمهور اطلاع داده بودند که فضای اجتماعی برای اجرای این تصمیم آماده نیست، اما شخص رئیس دولت با وجود سالها تجربه کار امنیتی تصمیم را اجرایی میکند. درباره اینکه آیا دولت راه دیگری برای تزریق منابع جدید درآمدی داشت یا خیر، بحثهای زیادی شده است، حتی درباره اینکه آیا این گرانی سنگین بنزین به کم شدن مصرف آن کمک میکند یا خیر هم در محافل رسانهای و اقتصادی نظرات زیادی مطرح شده، دست آخر اما پس از اعلام گرانی بنزین در بامداد جمعه 24 آبان، روزهای سختی برای ایران رقم خورد. در همان دو روز اول، نقاطی از ایران به آشوب کشیده شد، درباره حوادث میدانی هنوز نیروهای امنیتی اطلاعات جزئی ندادهاند، اما از برخی برآوردها و اطلاعات غیررسمی روشن شده که اتفاقات اولین شنبه و یکشنبه پس از گرانی بنزین (25 و 26 آبان) با آنچه پیش از این دستگاههای مسئول پیشبینی میکردند تفاوت داشته است.
دو ویژگی مهم این وقایع بر شوک اقتصادی گرانی بنزین افزود؛ یکی محل تمرکز اغتشاشات در شهرها و محلههای کمبرخوردار و دیگری میزان خشونت میدانی که منجر به کشته شدن افرادی شد. اینکه مردم بهخصوص کسانی که مشکلات اقتصادی زیادی دارند به یک تصمیم شوکآور معترض باشند، طبیعی است مخصوصا وقتی دولت و رئیسجمهور بهعنوان متولیان اصلی امور اجرایی کشور زحمت توضیح و اطلاعرسانی درست و حسابی درباره موضوع را به خود نداده باشند. اما «حجم تخریبها» و مدل آتش کشیدن ساختمانها و از همه مهمتر حمله مسلحانه به نقاط حساس مثل برخی مراکز نظامی و اقتصادی کار مردم عادی نیست.
دوم: در چنین فضایی قطع شدن موقت شبکههای اجتماعی با مدیریت خارجی، نه اینترنت به صورت کلی، واکنش طبیعی دستگاههای مسئول است، این تصمیم در شورای امنیت کشور به ریاست وزیر کشور دولت روحانی گرفته شده و وزیر ارتباطات موظف بوده دقیق آن را اجرا کند. اینکه او برخلاف ژست تبلیغاتی در توئیتر و اینستاگرام یک تصمیم منطقی را اجرا کند، عجیب نیست؛ هرچند گفته میشود آنچه قرار بوده در حوزه قطع دسترسی به برخی سایتها و اپلیکیشنهای ارتباطی صورت گیرد، با آنچه روی داد تفاوت دارد. برای همین بود وزیر جوان تئاتر طنز «سورپرایز آخر هفته» را راه انداخت و در آن هم شکست خورد تا معلوم شود هرکسی که کار امنیتی کرده لزوما کار سیاسی و تبلیغاتی بلد نیست. حالا این وسط دادستان کل کشور درحال توضیح ماجرای اغتشاشات اخیر به جای دفاع از حق ضایعشده مردم در استفاده قانونی و سالم از فضای مجازی به آن بد و بیراه میگوید. عجیب نیست؟ یعنی حضرت آقای منتظری متوجه نیستند این اظهارنظر ایشان نهتنها به معنای توجه ایشان به امنیت مردم محسوب نمیشود که معنی سلب آزادیهای اجتماعی مردم را نیز دارد. شاید سوال شود مسئولانی که از اطلاعات پشتپرده آشوبها خبر دارند چگونه با مردم سخن بگویند؟ راه پیچیدهای ندارد، اول بپذیریم مسئولان با گران کردن بنزین فشار اقتصادی را به مردم زیادتر کردند و زمینه برای کار عملیاتی امنیتی آماده شد، پس اگر دزد خانه را گرفتید به آن کسی که در خانه را باز گذاشته تا دزد راحت وارد آن شود هم ایرادی بگیرید. دوم فضای مجازی اساسا «جهنمی» نیست، از نگاه مردم فضای مجازی محیطی کارآمد برای رفع نیازهای آموزشی، اداری و تفریحی آنهاست، وقتی یکی از علمای مسئول به فضای مجازی عنوان «جهنمی» میدهد از نگاه افکار عمومی فردی ضد آزادیهای مشروع آنها معرفی میشود. درست این بود که جناب دادستان از مردم بابت محدودیت ایجادشده در آن مقطع، دلجویی کند و از مسئولانی که دلیل این محدودیت بودند، انتقاد. یعنی خیلی واضح به مردم گفته شود تصمیم قطعی موقت شبکههای اجتماعی پرمخاطب، «بد» و «پرهزینه» بوده است، اما بعد از دیدن اغتشاشات سازماندهیشده غیرمردمی که دستکمی از یک جنگ خیابانی نداشت، لازم بود. مطئمن باشید اینگونه حرف زدن با افکار عمومی، وحدتآفرین، موثر و امیدبخش است. مردمی که از شوک بنزینی ناراحت بودند، با قطعی موقت شبکههای اجتماعی محدودیت دیگری در زندگی خود احساس کردند. بهتر بود مسئولان محترم اعم از دولتی و غیردولتی مثل جناب دادستان از این جهت از مردم دلجویی میکردند و واقعیتهای امنیتی را هم میگفتند.
سوم: قوه قضائیه در دوران جدید ریاست آن سه تصمیم بزرگ و مهم گرفته است. اول اینکه مسیر مبارزه با فسادهای اقتصادی را مصممتر و جدیتر پیگیری میکند، سرعت رسیدگی به پروندههای فساد سرعت بیشتری گرفته و حتی چهرههایی نزدیک به رئیس سابق قوه نیز به محکمه عدالت برده شدهاند. این راهبرد با استقبال طیفهای متنوع سیاسی روبهرو شده است و اگر ادامه پیدا کند امید به ایجاد «عدالتخانه واقعی» را بهجای رویایی دوردست به واقعیتی عینی مبدل میکند. دوم اینکه تصمیمات راهبردی قضایی و حقوقی مهمی گرفته شده، صاحبنظران حقوقی میگویند دلیل این تصمیمات صحیح سابقه طولانی جناب رئیسی در قوه قضائیه است. تصمیماتی که روندهای اجرایی را تسهیل میکند. سوم اینکه در دوران ریاست آقای رئیسی توجه به آزادیهای مشروع بهوضوح زیادتر شده است، نمونه مهم و آخر آن احکام عفو برای تعداد قابل توجهی از دانشجویان و چهرههای غیرسیاسی در پروندههای قضایی است، تصمیمی که نه از سر انفعال نظام سیاسی بلکه از سر مهر پدرانه آن گرفته شد. حضور رئیس قوه قضائیه در دانشگاه تهران به مناسبت روز دانشجو و شنیدن تندترین نقدهای ممکن بدونواسطه از همین دست تصمیمات است. حالا سوال اینجاست چرا دادستان کل کشور از این مسیر جدید دستگاه قضایی بهره نمیبرد و به افکار عمومی توجه نمیکند؟
شعارسال، با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از روزنامه فرهیختگان، تاریخ انتشار: 30آذر1398 ، کدخبر: 35329: farhikhtegandaily.com