شعار سال:در چند هفته اخیر رواج بیماری ناشی از ویروس کرونا-۱۹ یا COVID-19 به مهمترین خبر رسانههای جهان بدل شده است و بر همه شئون زندگی ما مردم، در سراسر جهان تاثیر گذاشته است. جهان به هم مرتبط امروزی خود را در توسعه و نشر این ویروس بازنمایاند و نشان داد چقدر جهان ما در مواجهه با رویدادهای طبیعی آسیبپذیراست.
کشورها و شهرهایی در حالت اضطرار فرو رفتهاند، برخی از مایحتاج رایج زندگی عمومی امروز به کالایی نایاب بدل شده است، اجتماعات متعددی که نمادی از جامعه مدرن امروز بود تعطیل شدهاند و برخی از خیابانها و شهرها، شاهد صحنههایی است که پیشتر در ادبیات آخرالزمانی میخواندیم.
نقش رسانه، چه رسانههای میراثدار و چه رسانههای نوین در خلق این فضا شاید در مواردی از نقش خود ویروس نیز پراهمیتتر باشد.
کرونا بحرانی اجتماعی را رقم زده است که به طور خاص ضرورت گزارشگری بحران در دوره معاصر را به رخ کشیده و نقاط ضعف این روند را در رسانههای مختلف بر اساس مطالعه پوشش این رویداد بررسی کرده است.
در عین حال مساله کرونا به دلیل اینکه موضوعی چندوجهی است به خوبی نشان داد که گزارشگری مدرن از بحران باید بر پایه گزارشگریهای تخصصی و همکاری میان میزهای مختلف خبری رخ دهد. در این همهگیری هر گزارشی که بدون در نظر گرفتن اصول گزارشگری علم بیان شده باشد احتمالا تنها بر شدت مساله افزوده است، در عین حال اثرات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی پدیده، نشان میدهد که در بحرانهای معاصر تا چه حد نیاز به ایجاد و پیش بردن پروژه مشترک اطلاع رسانی و روزنامهنگاری داریم.
اگرچه برای تحلیل پوشش کرونا در طی چند هفته گذشته نیاز به زمانی است که بتوانیم محصولات تولید شده را به شیوهای دقیق مطالعه و از آن نتیجه گیری کنیم؛ اما برخی ملاحظات را با احتیاط میتوان از دل گزارشگری این موضوع در ایران مشاهده کرد و بر اساس آن فهرستی از توصیهها را آماده کرد.
باید به یاد داشت که شاید کرونا یکی از گستردهترین همه گیریهای عمومی و بحرانهای دوره معاصر ما باشد؛ اما به هیچ وجه به معنی آخرین آنها نیست. سالهای طولانی است که محققان هشدار میدهند یکی از مهمترین خطرهایی که ما با آن روبرو هستیم همهگیری بیماریهای همه گیر است. ما در این مورد خوششانس بودهایم که هم از نظر ضریب انتقال و هم از نظر میزان تلفات مبتلایان – با همه خسارت و تلفاتی که به بار آورده است – کرونا یک ویروس ضعیف است. کسی نمیداند ویروس و همهگیری بعد یا هر بحران در آینده تا چه اندازه خوشخیم خواهد بود و ما باید خود را برای بدترین شرایط آماده کنیم؟
رسانهها مانور خبری برگزار کنند. در این مانورها حتی بدون اطلاع قبلی، خبر یا شایعهای در اتاق خبر مطرح میشود و خبرنگاران باید بر اساس آن گزار تهیه و منتشر کنند (البته در شبکه داخلی سازمان رسانهای) تا ایرادهای و حفرههای کاری خود را بشناسند، بدانند چه نقصهایی دارند، کدام منابع در فهرست دسترسی سریعشان نیست و باید آنها را پیدا کنند و همچنین در شرایط خاص چطور باید مجهز باشند
آیا آماده بحران هستیم؟
همه ما میدانیم که روزی بحرانی پیش خواهد آمد که در آن رسانه لازم است آماده باشد تا در موقعیتی استثنایی به مرجعی معتبر برای خبر به مردم بدل شود. مرجعی قابل اعتماد که مخاطب آن مطمئن باشد خبر دقیق و درست و نه مصلحتجویانه را از آن دریافت خواهد کرد. این بحران میتواند همهگیری ویروسی، حادثهای طبیعی مانند سیل و زلزله یا اتفاقی مانند آتشسوزی، سقوط هواپیما و امثال آن باشد. سوالی که مرور گزارشهای این روزها به ذهن میآورد این است که آیا رسانهها و روزنامهنگاران ما از پیش آماده این اتفاقها هستند؟
بحران و حادثه غیر مترقبه، بر اساس تعریف آن، از پیش خبر نمیکند تا ما برای آن مقدمات لازم را فراهم کنیم. هر لحظهای ممکن است این رویدادها اتفاق بیفتد و ما در همان لحظه باید پاسخگو باشیم.
پرسش اما این است: به راستی چند رسانه ما از وبسایت خبری گرفته تا صدا و سیما یا روزنامهها، مانورهای اطلاعرسانی بحران برگزار میکنند؟ رویدادی که در بسیاری از رسانههای جهان و براساس آموزههای دانشگاههای روزنامهنگاری مواجه روزنامهنگاران با آنها امری رایج و عادی است.
در این مانورها حتی بدون اطلاع قبلی، خبر یا شایعهای– بر اساس سناریوهای قبلی – در اتاق خبر مطرح میشود و خبرنگاران باید بر اساس آن گزار تهیه و منتشر کنند (البته در شبکه داخلی سازمان رسانهای) تا ایرادهای و حفرههای کاری خود را بشناسند، بدانند چه نقصهایی دارند، کدام منابع در فهرست دسترسی سریعشان نیست و باید آنها را پیدا کنند و همچنین در شرایط خاص چطور باید مجهز باشند. بدین ترتیب وقتی حادثه رخ میدهد خبرنگاران تازه به کشف و اکتشاف راههای گزارشگری نمیپردازند، بلکه هر کس وظیفه خود را میشناسد، منابع معتبر را از قبل آماده کرده و حتی در صورت نیاز ابزارهای لازم برای محافظت از خود را فراهم میکند.
در شرایط بحرانی مانند کرونا یا همانند آن، زمانی برای آموختن شیوه کار نیست. زمان اجرای دقیق آموختههاست. طبیعی است وقتی ما ناآموخته و فاقد آمادگی باشیم ممکن است هر شایعهای را بازتاب دهیم، و بنابر تصمیمگیری و مصلحتیاندیشیهای لحظهای برخی دادهها و خبرها را پنهان کنیم؛ دو رفتای که در عمل باعث تشویش اذهان و نگرانی مردم می شود.
اگر ما، به عنوان گزارشگر، معنی اعداد و آماری که روایت میکنیم را متوجه نشویم، چارچوبی که آن اعداد در آن مطرح شدهاند را ندانیم یا روش جمعآوری عددها را در نظر نگیریم، ممکن است با تکرار اعدادی در چارچوبی متفاوت به بدفهمی دامن بزنیم
اعداد خطر و خطر اعداد
در رویدادهایی مانند همهگیری بیماری، بخش مهمی از داستان را اعداد روایت میکنند. اینکه ضریب انتقال یک ویروس چقدر است، ضریب مرگ و میر آن چند است، چه درصدی از مردم مبتلا شدهاند، میانگین سنی مبتلایان چقدر است و یا میانگین دوره نهفتگی بیماری و دوره درمان آن چقدر است، همگی اجزای ضروری گزارشگری چنین رویدادی است.
نکته فوقالعاده مهم درباره هر داستانی که با اعداد سر و کار دارد این است که اگر ما، به عنوان گزارشگر، معنی اعداد و آماری که روایت میکنیم را متوجه نشویم، چارچوبی که آن اعداد در آن مطرح شدهاند را ندانیم یا روش جمعآوری عددها را در نظر نگیریم، ممکن است با تکرار اعدادی در چارچوبی متفاوت به بدفهمی دامن بزنیم.
برای مثال از ابتدای همهگیری کرونا در چین و پیش از آنکه خطر آن در ایران و سایر کشورهای شناخته شود، به طور دائم گفته میشد که ضریب مرگ و میر این ویروس تنها ۲ درصد مبتلایان است و بنابراین خطر چندانی مردم را تهدید نمیکند. نکته مهم در این بین این است که دو درصد شاید عدد بزرگی نباشد؛ اما ما از ۲ درصد چه عددی حرف میزنیم؟ آیا در مجموع ۱۰۰ نفر مبتلا میشوند که شاهد فوت ۲نفر باشیم یا ۴۰ میلیون نفر مبتلا خواهند شد که در آن صورت تعداد افرادی که ممکن است جان خود را از دست دهند حدود ۸۰۰ هزار نفر خواهد بود.
مثال دیگر درباره آمار تلفات برای مثال در ایران است. برخی از همکاران ما با ضرب و تقسیم تعداد پروندههایی که میدانیم با کرونا در ایران مبتلا شدهاند و تعداد درگذشتگان به این نتیجه رسیدند که ضریب کشتار این ویروس در ایران متفاوت با بقیه نقاط جهان است و بهجای دو نیم تا سه درصد، در ابتدای توسعه همهگیری در ایران، تا حدود ۱۵ درصد است. اکنون که من این یادداشت را مینویسم بر اساس گزارشهای رسمی ۱۲۷۲۹ مورد در ایران مبتلا به کرونا تشخیص داده شده که از این بین ۶۱۱ نفر فوت شدهاند. حاصل تقسیم این دو عدد معادل ۴.۸ درصد است. معنای این عدد این است آیا ویروس کرونا در ایران کشندهتر از سایر نقاط جهان است؟
بیان همین اعداد بدون اشاره به نحوه تهیه آنها باعث دامن زدن به شایعاتی مانند این میشود که این ویروس به عنوان سلاح با هدف قرار دادن ایرانیان طراحی شده است، ژن ایرانیها باعث مرگ بیشتر در اثر این ویروس میشود و هزار و یک شایعه بیپایه و سند دیگر. در حالی که دامنگیر شدن هر کدام از این برداشت های اشتباه و شایعه ها چه بسا بر تصمیمگیریها نیز اثر بگذارد.
اما واقعیت این است که پشت این عدد داستان دیگری نیز وجود دارد. ما دقیقا نمی دانیم چند نفر مبتلا شده اند. تستهای ما به اندازه کافی نیست که همه افراد مشکوک مورد آزمایش قرار بگیرند. ممکن است جمع کثیری در این بین مبتلا شده و خودشان خوب شده باشند یا حتی در شرایط حاد فوت شده باشند و مرگشان به علت دیگری مانند سرماخوردگی یا ذاتالریه یا عوامل بیماریزای دیگر نسبت داده شده باشد.
این عدد تنها میگوید ما از بین تعداد افرادی که آزمایش دادهاند میدانیم این تعداد مبتلا شده و این تعداد فوت کردهاند.
برای اینکه خطای چنین روش بیان مستقیمی را یادآور شویم به این مثال توجه کنید. بر اساس گزارش های رسمی (تا لحظه نوشتن این متن) در کل جهان ۱۵۵۸۵۸ نفر مبتلا به کرونا تشخیص داده شدهاند. جمعیت زمین حدود ۷.۷میلیارد نفر است. به عبارت دیگر تنها ۰.۰۰۰۰۰۲ درصد از مردم زمین مبتلا به کرونا شدهاند. اگر شما این عدد را به مردم گزارش کنید و از آن به عنوان همهگیری خطرناک یاد کنید چه بسا به شما بخندند و هشدارتان را کسی جدی نگیرد، اما واقعیت این است که این تعداد ابتلاء تنها در میان کسانی است که آزمایش شدهاند و نتیجه تستشان مثبت بوده است. در حالی که انبوهی از مردم یا به تست دسترسی ندارند یا در خانه از خود مراقبت میکنند یا بدون آنکه بیماری شان درجایی ثبت شده باشد مبتلا هستند. به گونهای که گاهی گفته میشود ۴۰ تا ۷۰ درصد مردم جهان به طور بالقوه در طول این همهگیری به این ویروس مبتلا میشوند.
به این ترتیب و همانطور که میبینیم بین ۴۰ درصد و ۰.۰۰۰۰۰۲ درصد تفاوت ۲۰ میلیون برابری وجود دارد و تنها یک بیدقتی در مبنای محاسبه میتواند خطایی ۲۰ میلیون برابری را برای مخاطب ایجاد میکند.
این توجه به اعداد در گزارشگری خطر بهخصوص توجه به درصدها، میانگینها و امثال آن فوقالعاده مهم است.
نکته مرتبط دیگر این است که ما گاه در گزارشهای میدانی خود مشاهده شخصی را عمومیت میبخشیم. به خصوص در مورد بحران این نکته مهمی است که عملا امکان عمومی کردن یک تجربه شخصی وجود ندارد. مراقب باشیم تجربه خوب یا بد ما از مثلا مراجعه به یک مرکز درمانی تبدیل به روایتی نشود که در آن کلیت یک ساختار را با یک قلم رنگآمیزی کنیم.
اگر میبینیم بین بیان کارشناس مورد نظر ما، با توصیههای پذیرفته شده بینالمللی فاصله دارد حتما در باره این موضوع سوال کنیم و پیش از انتشار از کارشناس دیگری نظر بگیریم و اگر متوجه شدیم که اختلافی وجود دارد حتما به مخاطب یادآوری کنیم که در این مورد چه اختلاف نظری در جریان است
منابع معتبر، نا معتبر و مشروط
مانند هر عرصه دیگری در این حوزه نیز منابع معتبر و نامعتبر مهم هستند. حوزه علم حوزه ای نیست که هر نظری در آن صاحب جایگاه یکسان باشد. ما بر اساس سند و پشتوانه است که حرف میزنیم و در شرایط بحران باید به معتبرترین منابع موجود استناد کرد. نکته مهم در این بین این است که گاهی افرادی که دارای تخصص هستند الزاماً بازتابدهنده نظر جامعه علمی نیستند و نظر شخصی یا برداشت خود را بیان میکنند. برای گزارشگری در این مورد مهم است که حتما این اظهارات را در چارچوب دادههای فعلی مورد تایید جامعه علمی قرار دهیم. اگر میبینیم بین بیان کارشناس مورد نظر ما، با توصیههای پذیرفته شده بینالمللی فاصله دارد حتما در باره این موضوع سوال کنیم و پیش از انتشار از کارشناس دیگری نظر بگیریم و اگر متوجه شدیم که اختلافی وجود دارد حتما به مخاطب یادآوری کنیم که در این مورد چه اختلاف نظری در جریان است.
نکته مهم دیگر در این بین این است که ادبیات منتشره علمی درباره موضوعی مانند همهگیریها لحظه به لحظه در حال تغییر است و داده های جدید و تحقیقات تازه ممکن است دانستههای ما را در فاصله زمانی کوتاهی تغییر دهد. در این شرایط نباید بر اساس تک مقاله یا نتایج منحصر به فرد یک تحقیق بدون نظرگیری از سایر کارشناسان و با قطعیت کامل استناد کرد.
اینکه گفته شود در شرایط بحران همه گیری کرونا، برخی هم معتقد به طب سنتی یا افواهی هستند و ما برای اینکه همه اطراف را پوشش دهیم توصیههای آنها را هم پوشش داده و قضاوت را به مردم واگذار میکنیم، شاید نه تنها غیر حرفهای که غیر اخلاقی باشد
هر صدایی در علم معتبر نیست
در برخی از تعاریف یکی از وظایف روزنامهنگاران دادن بلندگو به کسانی دانسته میشود که فاقد صدا هستند؛ اینکه صدای کسانی را که جریانهای اصلی نادیده میگیرند را به گوش دیگران برسانیم.
به نظر باید حتما این تبصره را در این تعریف اضافه کرد که اما به خصوص در حوزه علم هر صدایی، صدا نیست. روزنامهنگاری علم، تلاش برای بازتاب صداهای معتبر است. اینکه گفته شود در شرایط بحران همه گیری کرونا، برخی هم معتقد به طب سنتی یا افواهی هستند و ما برای اینکه همه اطراف را پوشش دهیم توصیههای آنها را هم پوشش داده و قضاوت را به مردم واگذار میکنیم، شاید نه تنها غیر حرفهای که غیر اخلاقی باشد. مردم در شرایط بحران به ما اعتماد میکنند که از سوی آنها اعتبار ادعاها و خبرها را تا جایی که ممکن است بررسی کنیم و دادههای درست و معتبر را به شفافترین زبان در اختیار آنها قرار دهیم. اگر شما در یک صفحه توصیههای یک پزشک متخصص در زمینه رواج بیماریهای همهگیر و در صفحه مقابل توصیههای عطار محل یا موارد مشابه را یکسان منتشر کنید، ممکن است منجر به گمراهی مخاطب شوید. مسیری که حتی ممکن است به مرگ او منجر شود.
شفافیت و اعتباری که اندک اندک جمع می شود
در نهایت، شفاف بودن شاید کلیدیترین مورد در گزارشگری از بحران باشد. این شفافیت دو سویه دارد. نخست در بیان دادههای راستی آزمایی شده به مخاطب و رساندن اطلاعات دقیق و معتبر به مردم و دوم شفافیت در انتقال پیام. اینکه ما پیامی را که برای مخاطب آماده می کنیم بتوانیم به زبانی شفاف، قابل فهم و با حداقل امکان تأویل به مخاطب برسانیم. در دوران بحران هیچ مصلحتی از حقیقت بالاتر قرار ندارد.
در نهایت اینکه ما در تمام دوره حرفهای خود شاید انگشت شمار رویدادهایی را گزارش کنیم که چنین اثر مستقیمی بر سرنوشت مردم داشته باشد. تمام تلاش ما برای کسب اعتبار در طول روزهای عادی برای این است که در چنین شرایطی حرف ما اعتبار داشته باشد. رسانه ای با سابقه منفی شفافیت و اطلاع رسانی که اعتبارش را از دست داده است حتی اگر بهترین کار ممکن را در این دوران انجام دهد ابتدا باید با سایهای از ناباوری ناشی از عملکرد قبلی خود مبارزه کند.
همین داستان درباره نهادهای خبری تازه و ستادهای اطلاع رسانی علمی مشابه نیز مطرح است. اگرچه ظهور چنین رسانهها یا ستادهایی ضروری است اما به یاد داشته باشیم این نهادهای نوپا نمیتوانند اعتبار نهادی قدیمی و معتبر را بر عهده بگیرند.
شاید در اینجا نقش مهم نهادهای علمی و ترویجی و رسانههای علمی مشخص شود که اگر در طول دوران فعالیتشان عملکردی معتبر داشته باشند در چنین شرایطی به مرجع بدل خواهند شد. همچنین شاید این نکتهای باشد که پس از پایان این بحران در نظر داشته باشیم و به تلاش برای ادامه حیات مراجعی که در این فضا ایجاد شده اند ادامه دهیم تا در بحران بعدی دستمان پرتر باشد.
پوریا ناظمی | روزنامهنگار علمMarch 17, 2020
منبع؛ فضای مجازی